معرفی بزرگان علم وادب کردی از ایل گوران بزرگ از نوادگان میر خسرو
1-آقا میر خسرو سرحاقه خانان وسران گوران قلعه زنجیری که هنگامی توسط حضرت بابا یادگار از زندان حاکمان وقت رهای می یابد شعر معروف نه قاپی یارن را می سراید.
2-اسداله خان سرتیپ میر پنج فرزند مصطفی خان حاکم گوران شاعر شعر نه کوی دالاهورا می سراید
3-محمد ولیخان خان خانان میر پنج شاعر که تخاص نصرت داشته و نقاش که در ایام جوانی در اثر بیماری سل جان به جان آفرین تسلیم می کند
4-غلامرضا خان رشیدالسلطان فرزند محمد ولی خان میر پنج ومادرش نور تاج خانم فرزند شاهزاده محمد باقر میرزای خسروی ونوه ی شاهزاده محمد علی میرزای دولتشاه که در سال 1275 ه قدر گهوار به دنیا آمد ودر سال 1330شمسی در تهران دار فانی را وداع گفت.تخلص- شاعر –نویسنده – محقق- مترجم- استاد دانشگاه در مطالب بعدی در مورد این بزرگمرد ایل گوران بیشتر می پردازیم .
5- سیامک خان فرزند غلامرضاخان کارگردان سینمای ایران- شاعرکه دفتر شعری از وی در سال 1380به همت فرزندانش به چاپ رسید - تحصیلاتش را دررشته حقوق دانشگاه تولوز فرانسه به پایان رساند د ر سال 1328 به استخدام وزارت امور خارجه درآمد، و از همان زمان به ترجمه داستانهاي خارجي و چاپ آنها در مطبوعات پرداخت. تعدادي از ترجمههاي او در خلال سال هاي 1328 تا 1330 در مجلههاي فردوسي و خوشه چاپ شده است.
6-شاپور خان یاسمی برادربزگتر سیامک خان مدیر تهیه فیلم (پارس فیلم) وعلی کسمای در کنار آنها داستان وگفت گوهای فیلمای کوشان را می نوشت .
تنبور نوازان وکلام خوان
1-غلام شاه خان کیهوری فرزند حسین قلی خان نوازنده نامی در روستای سیمانی سفلی به گفته معمرین ایل هنگام نوازندگی از چوپ کبریت استفاده کرده است که باعث حیرت همگان گردیده است
2-نایب علی خان مصطفایی فرزند نادر قلی خان نوازند چیره دست در روستا ی سیمانی سفلی
3-درویش خان خسروی فرزند خسروبیگ که نام وی صحبت اله خان بوده وی در ایام طفولیت به زیارت حضرت بابا یادگار مشرف می شوند که نام وی را درویش می گذارند نوازنده ی تنبور در روستای مله امیر خان که تنبورش استاد چنگیز پدر بزرگ استاد اسداله برایش ساخته بود
4-فیض اله خان خسروی فرزند درویشخان نوازنده-در بزم هوره هم چیره دست هست که صدایی رسا وشیوا دارند کلام خوان که در روستای مله امیرخان
5-ابراهیم خان یاسمی فرزند میر ایاز خان نوازند وکلام خوان در روستا بریه خانی که در نطق سخن بسیار ماهر بودند
6-عسکرخان پژم فرزند ابراهیم خان نوازنده تنبور در روستای سنگ بل که در جوانی در گذشت
7-محمد یاسمی برادر عسکر خان فرزند ابرهیم خان نوازنده تنبور وکلام خوان درروستای سنگ بل
بعضی از بزرگوران به دلایلی گمنام ماندند ویا نخواستند اسمی از آنها برده شود ومن امروز با کسب اجازه از محضرآنها ی که زنده هستند و آنهای که در قید حیات نیستند نام شان را زنده کردم ویاد وخاطره شان را گرامی می داریم .
به گفته اکثر مطلعین ومعمرین وبزرگان سنندج ومیرزا عبدالقادرپاوای نژادونویسندگان شهر پاوه آقامیرخسرو را به آبادی شمشیر که دراسناد کهن آنرا
شش میر خطاب کرده اند نسبت داده اند.درشعرمعروف شمال از وی یاد نموده است.
میرزا عبدالقادر پاوای نژاد نه شعر شمال او کردن و یاد
چشمه اش معروفن نشار پاوه آبادی شمشیر زادگای خانه
چمه ها نه سا و چیه میرخسرو خیالم ایدن خاوم بین ئه و
کشان و کوان صحرا کردن طی تا یاوان او سرای گوران بی پی
جلای وطن کردن لوان گوران ا صلش کردن کرد کردستان
جلای وطن کرد و عقل و تدبیر قلای عدالت آوردش و ویر
پا دان او رکاو چیون شیر دمان چون کیخسرو شاه لوان اوگوران
وجا جبروت سوار بی و زین تا یاوا او خاک ایل گوران زمین
صیادان تردس شیران شیر جو ماوردن و بن شکاران شاهو
و زور بازو هوا دان کمن یک یک دشمنان ماوردن وبن
پا دان او رکاو سرداران جنگی بین و قراول نه دور خان والی
چند ژ میرزایان خوانین یکسر صاحب منصبان تاج زر نه سر
چن ژمیرزایان صاحب عقل وفام مردان نامی سران نیک نام
قویخا و رایتی چنی مالکان کهتر و مهتر صاحب ولاتان
گشت تحت امر خان والی بین تمام و کمال لیشان راضی بین
سردار سرتیپ امیر گوران والی زاده مرد امیر خسرو خان
سردار عسکر سرهنگ سالار شیر دل نلخش دایم بی قرار
کرد کرد زاده بگزاده و نجیب والی والا شان امیر سر تیپ
سر حلقه خانان باش بگلران آقا میرخسرو والی گوران
خان والا سر نشین خانان راهی بی و بزم شار خاموشان
و امر و دستور خانان سرور فرما و جارچی بکران خور
جارچی جارکیشان و شارندا و در دیشت و و لا تاندا
جم سر ایلان بین سیا پوش نه شون بالای خان تیرمه پوش
ملک محبوبان شیرین ارمنان خیاطه خامان خاصه غلامان
زیبا مهوشان جام می نه دس رژیده قدرت ذات بالا دس
زیبا طلعتان زلفان عنبرین نه بان ترم خان گیسشان برین
خلایق تمام یکسر ماتم بین ژ داخ سردار داخل و خم بین
نه وینت نین نه روی سر بساط بیکسان و کس صاحیو ذره ذات
پی چیش دی دنگت نمیووگوش و سرگردت بایم سردارسرپوش
اولادان خاص نسل میرخسرو یک یک نامشان زنده کم ژنو
بواچم نامشان و دیده و دل نوه و نبیره خانان پاک دل
نه سوزی وهار نه فصل پاییز بوانم ثنای خا نان عازیز
و فخر و غرور به بالم و ویم پری پیشینه ی خانان عظیم
هر له میرخسرو تاو باوه ویم نام نیک شان مواچن پریم
باورم و زوان حسن کمالات آقا ملک نیاز صاحیو کرامات
گل و گلزارن نه فصل پاییز آمان او پیشوازچنی ملک عزیز
ملک طیار چنی ملک بهرام ادیب سخنوران ناطقان کلام
ملک شاهمراد والی گوران دریای سخاوت بهر بی پایان
ملک هاشم نوه ی شیر دلیر بی و حکومت نو قلا زنجیر
نوه ی لایق سردار ما هر حکومت دریا و ملک طاهر
ووحسن جمال وو فخرو مقام دنیا تا و سر نیاوان و کام
یک یک ویردن دنیا کردن طی خانان گوران سران نیک پی
مردان بی قیاس نمونه دوربین ژ هر دو سر دارای نژاد بور بین
ژ دوره نادر شه نشای ایران احمد بیگ بی و حاکم گوران
ذات بنیامین آقا سی یاقو ژ ملک بر زنجه آما و دالاهو
گوارن قلخانی چنی سنجاوی ایلات مهشور مردان ناوی
ایلات مزبور دین یارستان پری سی یاقو سرشان سپریان
احمد بیگ نه عهدآقا سی یاقو فرمانده فوج بی نه ملک دالاهو
اعتقاد راسخ دین طایفه سان پری سی یاقو بنیامین مهمان
یکی نه سادات دین طایفه سان دشمنی مکرد پی حاکم گوران
توم حسادت وشیان نه دروین بلیزه ش برزبی ستوین وستوین
و مکر و حیله فن باز مکار مامورتائین کرد پی مرگ سردار
سیکه بو نیژی چنی سان قلی مامور مرگ بین پی نوه ی والی
امیر گوران شیر سهمناک نه سرا پرده ش غلطان بی وخاک
محمد بیگ نوه نسل زال زر بی و جانشین سردار سرور
سوار بی و زین وینه جهانگیر و زور بازو و ضرب شمشیر
یک یک قاتلان آوردش و بن خان زبر دس شیر صف شکن
رئیس العشایر فرمانده لشکر چنی نادرشاه سردار عسکر
فرمانده سپای لشکر نادر بی چون بور غران دائم قادر بی
نه هر د و سر وینه گیو دلاور تمامی کارانش ماورد او نظر
خان زبردس تیزهوش تیزگوش مرد کار زار نه میدان خروش
لایق شایسته مرد دربار بی هم حاکم گوران هم سردار بی
سردار ایران شای قلا زنجیر شجاع و بی باک سرتیپ دلیر
سپهسالار دین امیر بهادر بی فرزند دلیر ملک طاهر بی
محمد بیگ سرتیب سالارجنگی هم میر گورا ن هم شیر رزمی
هنگام ورود نادر شاه برای دفع
احمد پاشای باجلان به شهر سرپل ذهاب خبر به امیر گوران محمد بیگ دادند
وایشان هم به استقبال وی رفت ود این جنگ که بین شاه ایران واحمدپاشا
درگرفت با اینکه رشادت زیاد ی از خود نشان داد بالا خره کشته شد .نادر شاه
افشار به پاس خدمات سردار گوران چهار طوایف جاف ذهاب را پشت ضمیمه گوران
قلعه زنجیر ی کرد.
قاصدان آمان او حضور خان تشریف آوردن شهنشای ایران
شه نشای ایران آما او ذهاو چن نو سرداران آمان او رکاو
شهنشای ایران دردم طلب کرد سردار گوران شیر روی نبرد
فرما و قاصد و عقل و تدبیر بکران خور شای قلاه زنجیر
آمان او حضور قاصدان خان عرض کردن و سمع والی گوران
شنفتش وگوش سرهنگ سالار آماده کران چند هزا ر سوار
چن هزار سرباز چنی سواران حاضر نه رکاو گوش نه فرمان
جمع سلطانان خوانین یکسر شای قلا زنجیر طلب کرد نه ور
نظم داد او نظام فرمانده لشکر راهی بی نه راه سپیده سحر
فرما و جلودار اسبش آوردن پی سمت ذهاو تشریفش بردن
و تاجیل تاو آما او ذهاو شیرکار زار بی خورد و بی خواو
و امر و دستور خان دلاور کیشا شان چادر تیپ نامور
اوشو نه ذهاو تا خیزیا افتاو سپاه ساکن بی نه دیشت ذهاو
نو جنگ احمد پاشای باجلان همرزم نادر شاهنشای ایران
درساعت فرماحکمش و شتاو سوار بی و زین پا دا نه رکاو
دس برد نه کمرکیشا نه غلاف شمشر بران شیر روی مصاف
نه دیشت ذهاو نه اردو نادر روی کرد نه سپای دشمن مجاور
و بال باهو و ضرب کمن یکیک دشمنان گیر هاورد وبن
دس برداوشمشیرشیر سرایلان سپای دشمن گشت بی هراسان
روی ماوردوهرکو سردار پرزور مرد کار زار شیر لاو طور
یکه تاز میدان والی گوران هجوم ماورد جور سیل واران
تار و مار مکرد دلیر بی باک عزمش جزم بی بور سهمناک
او رو نه میدان نادر افشار ا یوالا کرو نه زور سردار
ژ چوار طرفدا مکیشا نعره و آواز برز هرده و هرده
لیشعرصه تنگ کردسپای باجلان وینه تهمتن دس برد او کمان
نو قلب سپاه تنیا و بی کس پناه برد و ذات فرد فریادرس
جور برق وهار مشانا شمشیر سردار وزین فرمانده ی دلیر
روی کرد نه سپاه سردار جنگی هجوم باوران مردان رزمی
کیشان نه غلاف شمشیرو کمان خیزیا له لیشان صدای العمان
نه کله سحر تا خو ر بی آوا شمشیر مشانا شیر صف پنا
و بال باهو شمشیر مشانا ن و ذوق زنجیر بالشان بسا ن
او رو نه ذهاو یوم المحشربی خلایق حیران سان لشکر بی
نه دیشت ذهاو بی و چراخان مل و مور رم کرد لوان او ذاخان
دردم امرش کرد شهنشای ایران بکران خلات سردار گوران
شای قلازنجیر شیر دل نلخش دس برد او قلخان وینه جهانبخش
سرداری نه سان سپای باجلان دس برد نه کمن اما او میدان رو کرد نه اردو شهنشای ایران وینه فلامر ز چنی فیلد ندان
فرما و لشکر پاشای باجلان تمامی سپاه بیان او میدان
تا فرمان شاه شنفتن و گوش آمان او میدان و داواو خروش
دو سان لشکر مردان رزمی اسپر نه دوشان حمایل جنگی
سالار سرور شیر لا وقین حاضرنه حضورشای صاحب نگین
و امر بی چون دادار داور پیکیا نه تیر سردار خاور
غلطان بی و خاک فرمانده ایلان محمد بیگ صاحیوسلسله ودومان
نادر ژ داخش کیشا آه سرد تاق ذی حیات لیشان بر نکرد
و پاس دلیری والی گوران دریا و پیشان چنی چن ملکان
نه پشت ذهاو طوایف جاف دریا و گوران و عدل و ا نصاف
طایفه یزذانبخشی قادرمیرویسی صفر ویس سلطان طایفه نیریژی
طایفه طایشه ی مصطفی سلطان کریا و خلات سردار گوران
اینه چوار طایفه جاف گورانن تحت سلطه امر دلیر مردانن
و شین و شیون نه در مال خان ترمش هل گردن پری قورسان
سردار قجر مظفر نیشان فاتح و پیروز نه جنگ و میدان
دارلویس کریا نو مزار ویش سردار پر زور بی خوف واندیش
ژ دوره نادر چنی کریم خان حکومت دریا و ملک یاسم خان
اولاده مهشور ایل میرخسرو فرزند ناوی سردار پیشرو
تک داد او مسند تکیه گاه قدرت گاواره گوران کرد ش و پایتخت
ژنسل محمد بیگ سردارپر زور فرمانده ی بی باک خان لا طور
اولادان خاص نسل نوه خان عابدین و موسی ملک یاسم خان
کوری ترش بی شیر یگانه سلطان علی بیگ در در دانه
قلای دله کم کریا سنگوران پی خانان ورین مردان گوران
سلطانعلی بیگ بور غضبناک قهرمان قین دلیر و بی با ک
آقا عابدین بیگ سرحلقه خانان شیر شیر شکا ر نه سر دیاران
دلیر بی پروا بور سنگین سام صاحب کمالات هم عقل وهم فام
ریش دوفاقش مهشوربی اوعام صادق گفتاربی هم شیرین کلام
آما او عاشقان شیر هنرمن بی و سنگربان بور صف شکن
آبادی عاشقان ای دس واودس کریا و اسم شیران سر مس
عابدین و موسی میران اعظم خانان ناوی یاران هاو دم
فرامرز و سهراب یلان جا دار چنی چن سال بین و مرز دار
میرخسرو فرزند عابدین سالار فرخ و حید ر چنی ذولفقار
اسماعیل خان همیشه بیدار اولادان پاک شیران هوشیار
کانی فرخ خان اسمش مهشورن زور حیدری نه جنب و جوشن
حیدری لقب آقا حیدر خان سوار سر حد صاحب مرزبان
ناوش مهشور بی نه ایل گوران فرزند ناوی سلسله خانان
مرز ایل گوران چنی سنجاوی سپریان و دس حیدر ناوی
آقا عابدین بیگ سرحلقه خانان مهشو ر بی او عام نه ایل گوران
کوری ترش بی لایق و جادار ناوش سرهنگ بی سردار سالار
باچم و زوان و لفظ شیرین پیشنه ی تاریخ اجداد ورین
بواچم پری خواصان خاص جه در و گوهرجه دانه والماس
ذوالفقار بیگ سر برزو سرور جه لای بابو چوین دانه گوهر
هم بگزایه ونجیب هم دیاری بی هم جانشین خان هم کاری بی
نه اوج قدرت غرور جوانی راهی بی نه راه پی سفر باقی
آقاعابدین بیگ سر حلقه خانان خمین و خمبار بین سرگردان
هرصو نه کله سحرو دنگ برز مچریا و فرزن سردار سر مس
مواتش و فرزن روله سردارم له شون بالات خم بین و بارم
ناوش دیاری بی دیار و دیار او یل مسته بور بی قرار
بواچم پری اولادان خان هرگزگوش مدن و دنگ نااهلان