Sonntag, 6. März 2016

توهین و حملات چماقداران فلاحت پیشه یا(پیروان ولایت) به کوردان یارسانی در اسلام آباد غرب..اردلان بهروزی آمریکا






هارون آباد، شاباد و اسلام آباد کنونی، شهری که در سده ی گذشته از لحاظ بافت جمعیتی تنها به ملت کورد تعلق داشت و همانا نمائی از فرهنگ ، زبان و تاریخ کورد را تداعی می‌‌کرد، اگر چه از زاویه ی مذهبی به تقسیمات مذهب شیعه و یارسان اشاره‌های ابراز می‌‌شد اما در گذشته کوچکترین بی‌ احترامی و برخورد‌های ناشایست فی مابین رخ نداده بود که از آن بتوان بهره برداری مذهبی و تفرقه اندازی را سوژه کرد و در جهت منافع گروهی، دولتی و دینی از آن استفاده کرد،ولی شوربختانه به هنگام سرکار آمدن نظام متحجر مذهبی با مرکزیت شیعه گری از آن ولایت فقیهی ، پوشش مذهبی از سوی حکومت اسلامی به بسیاری از لایه‌های مردمی نفوذ و چسپانده شد و با گذشت زمان بنیاد تبلیقاتی خود را در همه جای ایران گسترش داد که در این راستا شهر کهن و تاریخی اسلام آباد غرب از توابع کرماشان بی‌ نصیب نماند و از همان اوایل انقلاب ۵۷ خورشیدی، شروع به کار کرد و در طول جنگ هشت ساله ی ایران -عراق ، بنیاد کار خود را از بازمانده‌های مفقود شدگان جنگ، خانواده ی شهدا، باور مندان مذهبی رادیکال و…غیره شروع کرد و در طول۳۷ سال نظام پلید اسلامی از همین مجموعه که اکثریت آن متعلق به شهر نامبرده بود عناصری را پدید آوردند که شهر شاه آباد و حوالی وابسته به آنرا به گروگان خود در آوردند و حتا افرادهای زیادی از این دارودسته سرپرستی بسیاری از نهاد‌های مهم امنیت و اطلاعات استان کرماشان را از آن خود کردند، در نتیجه در طول این سالها همگی نمایندگان شهری و مجالس و نهاد‌های نظامی و سپاهی … به جماعت نامبرده تعلق داشتند، بنابرین نباید انتظار داشت که رنگی بالاتر از سیاهی وجود دارد!؟
انتخابات نمایشی هفته ی اخیر در شهر اسلام آباد غرب باعث شد که چهره ی رادیکالیسم مذهبی شخص (حشمت لله فلاحت پیشه) که در دوره ی گذشته رای نیاورده بود بیش از هر زمانی عریانتر شود، اطلاعات موثق حاصل است وقتی پیروزی استسوابی ایشان را از صندوق رای اعلام کردند، فالانژ‌های پرورش یافته ی مکتب مسجد و بسیجی او‌ به خیابان ها ریخته و به بهانه ی اینکه یارسانیان ساکن شهر از کاندید دیگری حمایت کرده بودند با چماق و قمه به آنها حمله کرده و در ادامه بی‌ حرمتی و توهین را به ” جمخانه ” که محل راز و نیاز و دعای آنان است رساندند و باعث شکستن شیشه و درب و پنجره‌های آن شدند و به مدت چند ساعتی در کوچه و خیابان ها شعار‌های توهین آمیزی را بر علیه یارسانیان سر دادند که در اینراستا مامورین انتظامی و امنییتی شهر به دلیل اینکه خود از وابستگان و هم کاسه‌های آنان بودند کوچکترین واکنشی از خود نشان ندادند، بنابرین و به نظر نگارنده ی ستور فوق که آشنایی خاصی با شهر و بافت مردمی اسلام آباد غرب دارم نباید مردم عادی را با این قشر تربیت یافته ی نظام اسلامی در ‌یک ردیف قرار داد!؟ این چماق به دستها همان پیروان ” لطیف سفری و فلاحت پیشه هاست که‌در دهه ی هفتاد خورشیدی وقتی لطیف سفری رای نیاورده بود فریاد زده بود باید بار ‌یک تریلی سیبل تراشیده را از مناطق یارسان به اسلام آباد غرب بیاورم! فلاحت پیشه هم در دور گذشته سد آبی‌ که از گهواره تا زمکان ساخته اند و بخش مهم کشاورزی و باغداری مناطق گوران را از بین برده اند، سعی‌ کرده که آب آنرا به شاباد انتقال دهد و از طراحان اصلی‌ این حرکات موذیانه است! بنابرین اینان با این شیوه ها می‌‌خواهند که مردم را به‌جان هم بندازند!اینان عناصر مشخصی هستند که جیره خوار و حافظ نظامی هستند که شایسته نیست حساب مردم شاباد غرب و توابع آنرا با جنایات آنان شریک و در ‌یک وزنه قرار داد!؟


همانطور در نوشتار و گفتار‌های پیشین آورده‌ام که در ایام هر انتخاباتی در استان کرماشان نماینده‌های برون آمده از فیلتر شورای نگهبان برای به دست گرفتن کرسی دکور و پولسازی خود، درب خانه ی هر یارسانی را زده و بویژه دست کمک را به سوی خاندان بزرگ یارسانی دراز کرده تا شاید با مهر و امضای آنان خیال خویش را در پیروزی راحتر تضمین کنند، انتخابات استسوابی هفته ی اخیر هم نمونه‌ای از چنان گفته‌ها بود، اما این بار با اطلاعاتی که دارم نفوزداران یارسان تمایل کمتری را به دخالت از خودنشان داده اند و باید گفت دست روی تعیین کردن هیچ نماینده ی خاصی را از خود نشان نداده بودند و حشمت لله فلاحت پیشه هم از قبل انتخاب شده بود!؟ و متاسفانه پیروزی خود را با افتره و توهین و تفرقه در میان مردم شاه آباد غرب اعلام کرد!رژیم اسلامی ایران از همان اوایل استقرارش بر علیه مذهب و آیین‌های غیر اسلام اعلام جنگ وجهاد کرد که یکی از این اقلیتهای آیینی یارسان بود، شوربختانه در طول عمر ۳۷ساله ی رژیم اخوندی ایران انواع و اشکال ظلم و نه عدالتی در حقّ پیروان یارسانی به تاریخ پیوسته است و تا مشارکین جنایت رژیم سر بالا هستند حقّ کشیها همچنان ادامه دارد و یارسان هم بسان ” بهائی” در سراشیبی قرار خواهد گرفت، البته اگر متحد و حرف بشنو بزرگان خود باشند شاید ورق به گونه‌ای دگر سرنوشت خود را تعیین کند! اجماع اعتراضی یارسانیان در بخشداری گهواره از توابع شاه آباد اگر چه تاثیرات خاص خود را داشت،اما در همان حال به خاطر استقرار ویژه در آن منطقه از امنیت جانی و..برخوردار بود ولی برپا کردن اعتراض جمعی در شهر بزرگی چون کرماشان نمی تواند از چنان صفاتی برخوردر باشد ، بنابرین باید بسیار مواظب بود!؟
یارسان بزرگترین اقلیت آیینی در ایران است و به طور تخمینی جمعیتی بالغ بر ‌یک میلیون و نیم در ایران دارد تاریخ ریشه‌ای یارسان به آیین‌های کهن و باستانی سرزمین کنونی ایران بر می‌‌گردد و از هر کدام از آنها نشانه‌ای رابه همراه آورده، البته بعد از انقراض سلسله ی ساسانی که خود حامل و همراه آیین زرتشت بود آیین اسلام به گونه ای پراکنده جای آنرا گرفت،اما با گذشت ۲۰۰تا۳۰۰ سال آیین یارسان برای زنده و پر کردن فضای تاریک آن برهه در مناطق لرستان پدیدار گشت و کم کم به دیار کوردستان رسید و هدود ۸۰۰ سال پیش با رهبری ” سولتان صهاک ” اعلام موجودیت کرد و دارای کتاب‌های آیینی هستند که آنرا دفتر میخوانند و به زبان کوردی :گوران قدیم ” نوشته شده است و امروزه لهجه ی هورامی می‌‌تواند نمایی از آن باشد، مرکزیت اکثر پیروان یارسان در استان کرماشان واقع شده است، اساس آیین یارسان باور به فلسفه ی باروری روح ( دونادون ) که‌در زبان انگلیسی ” رینکارنیشن” گفته میشود و ارکان‌های باوری دگر آن، که باید رعایت شود همانا عمل به چهار اصل ؛راستی‌،پاکی،نیستی و ردا است که در کنار اینها با تکیه بر کلام دفتری یارسان گذاشتن سیبل برای پیروان آن ضروری است، درقبال مسجد دارای مکانی به نام جمخانه هستند قبلهٔ آنها مقبره رهبر آیینیشان (سولتان صهاک) است که در هورمان کوردستان قرار دارد.

اردلان بهروزی آمریکا ۳/۴/۲۰۱۶

Montag, 29. Februar 2016

تعرض به جم‌خانه یارسان در شهرستان شاه آباد غرب

 بی عدالتی  جمهوری اسلامی
به تأکید می توان گفت که در طول حیات ننگین 36ساله جمهوری اسلامی ، چیزی جز توهین و تحقیر  محرومیت، زندان ،شکنجه و بازداشت و پایمال شدن حق وحقوق،  نصیب مردم یارسان نگردیده است ،

آیا پس از 36 سال عمر پرننگین جمهوری   اسلامی ایران ، می بایست این جامعه  همچنان مورد بی مهری و توهین قرار گیرند و هیچگونه حرکت قانونی   ،یکبار برای همیشه توسط سران مملکتی صورت نگیرد؟ پس اگر مدعی وحدت و انسجام و یکپارچگی هستیم و دم از فرهنگ و تمدن و حفظ حریم و حرمت انسانی جامعه می زنیم پس چرا اینچنین و به این حد هر چند وقت یکبار چه بصورت چاپ کتب ، مقالات ، سخنرانیها و همایشها و چه بصورت چاپ سخنان توهین آمیز در رسانه های منصوب به دولت ،شاهد تهمت ، افترا ،تبعیض قومی و مذهبی هستیم؟


اما هر چند وقت یکبار از مسیر مجامع رسمی و دولتی ،توسط افراد و اشخاص معلوم الحال و تفرقه انداز با سخنرانی ، چاپ کتب و مقالات و روزنامه های آنهم دولتی با عناوین فرقه ظاله،کافر،نجس و اکنون نیز شایان ذکر است، روز هشتم اسفند، چند صد نفر که خود را “شیعیان پیرو ولایت” می‌خواندند، به تنها جم خانه باقی‌ مانده پیروان آیین یاری در شهرستان اسلام آباد (شاه آباد) در استان کرمانشاه حمله ور شده و با سنگ و چوب شیشه‌های آنجا را شکسته و به ساختمان و تاسیسات آنجا آسیب‌هایی‌ وارد کردند.

تعدادی از مهاجمین نیز به تمسخر برخی نشانه‌های پیروان این آیین مانند سبیل آنان پرداخته بودند.
اهل حق یا یارسان، آیینی است با مناسک عرفانی که جمعیت آنان در ایران حدود دو میلیون تن براورد می شود و بیشتر در مناطق غرب و شمال غرب ایران سکونت دارند.
جم‌خانه نیایشگاه و محل گرهمایی مردم یارسان (اهل حق) است. آئین و نذر و نیازهای مردم به همراه مراسم فاتحه خوانی برای در گذشتگان در این مکان تشکیل می‌شود. مراسم عبادی پیروان یاران آیین جم نامیده می‌شود.!! و اعتقادات و شرعیات و حریم حرمت انسانی و اجتماعی و مذهبی این جامعه را به بدترین وجه ممکن به توهین و افترا مورد هدف قرار داده اگر جامعه اسلامی ،انسان دوستی و وحدت و یکپارچکی را شرط همدلی و همراهی جهت سازندگی ایران  می دانند چرا دولتمردان یکبار  برای همیشه در جهت اصلاح  ذهنیت مکدر شده جامعه ،حرکتی اساسی برای بیش از دو میلیون  تن براورد می شود  صورت نمی گیرد؟


اعتراضی در حمایت از پیروان یارسان در مقابل بخشداری شهر گهواره از توابع شهرستان کرندغرب برگزار شد.
در این تظاهرات، مردم کُرد پیرو یارسان از مقامات حکومتی خواستند که جلوی هتک حرمت مذاهب دینی گرفته شود. که می توان به سیاست های ضد مردمی این نظام دیکتاتوری نمود،
جمهوری اسلامی که خود داعش دست پرورده ش میباشد و آپارتاید انتخاباتی در جمهوری اسلامی هست و همیشه  وجود دارد از زاویای چندی انتخابات مجلس دهم و خبرگان به تلاش برای برقراری یک نظام سیاسی شبیه به رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی شباهت یافته است که بر اساس آپارتاید و پایه‌های ایدیولوژی تفکیک و برتری نژادی اداره می‌شد.

از آنجا که مردم این استبداد و انتخابات تبعیض‌آمیز و توهین‌آمیز جانی افتادنی را به پای یک حاکمیت مدعی اسلام می‌گذارند، باید منتظر عکس‌العمل‌های سیاسی ـ اجتماعی جامعه  در ایران نسبت   به تحقیر و توهین  استبداد دینی و تحقیر بود

















توضیح: در تصویر فوق ۲ تن‌ از افراد شرکت کننده در حمله به جم‌خانه آیین یارسان در شاه آباد غرب کرمانشاه دیده میشوند که سبیل مردان کورد این آیین را مورد تمسخر و بی‌ حرمتی قرار می‌دهند. داشتن سبیل در بین مردان آیین یارسان مرسوم است و بسیار محترم شمرده میشود.

توضیح: در تصویر فوق ۲ تن‌ از افراد شرکت کننده در حمله به جم‌خانه آیین یارسان در شاه آباد غرب کرمانشاه دیده میشوند که سبیل مردان کورد این آیین را مورد تمسخر و بی‌ حرمتی قرار می‌دهند. داشتن سبیل در بین مردان آیین یارسان مرسوم است و بسیار محترم شمرده میشود.

















تصاویر دیروزاز تجمع اعتراضی مردم یارسان گهواره از توابع شهرستان دالاهو (کرند غرب )استان کرمانشاه به تعرض به جمخانه پیروان آیین یارسان در اسلام آباد غرب و هتک حرمت پیروان این آیین وجلوگیری نیروههای سپاه پاسداران رژیم از ادامه تجمع جامعه‌ یارسان در شهرهای استان کرمانشاه‌ ،




Montag, 8. Februar 2016

اردلان بهروزی: انتخابات در ایران فرمایشی است و نباید شرکت کرد









قرار است در هفتم اسفند امسال انتخابات مجلس و خبرگان در ایران برگزار شود، بسیاری بە این عقیدە هستند کە بایستی انتخابات ایران را تحریم کرد، چرا کە بە صورت دمکراتیک برگزار نمیشود و صرفا یک نمایش سیاسی حکومت مذهبی ایران است . در این رابطە بخش فارسی روژی کورد میخواهد نظرات فعالین سیاسی را جویا شود.
آقای اردلان بهروزی فعال سیاسی مقیم آمریکا چنین میگوید:
  “به گفته ی کوردهای کرماشان که می‌‌گویند: ئاێم ئاگا یه ک بار پاێ چوته ناو چاڵا! به این معنی‌ آدم‌های آگاه ‌یک بار پایشان به چاله می‌‌افتد!؟ اما شوربختانه ملت کورد در بخش کوردستان ایران بیش از ۳۶ سال است که بگونه‌ای خواسته یا نخواسته در ‌یک ناهماهنگی سیاسی – اجتماعی رای های سرنوشت ساز خود را بدون دریافت هیچ بهای آنرا به چاله چوله‌های تحت عناوین انتخابات مجلس( خبرگان و شورای اسلامی) ایران سرازیر کرده و در این سو‌ غیر از سامان دادن به زندگی نمایندگان انتصابی به اصطلاح انتخابی!، پر و بال دادن به افراد مزدور وابسته به نظام، البته با واسطه گری همان نمایندگان انتصابی رژیم،بخشیدن مدیریت و سرپرستی تمامی ارگان و نهاد‌های دولتی در کوردستان به مهره‌های دست چین شده رژیم با هماهنگی همان نماینده‌ها و مهمتر از اینها روا دادن به سیمای جنایات ، کشتار و استبداد حکومت مذهبی رژیم در کوردستان و… اکنون باید پرسید که فرایند ۴ دوره انتخابات مجلس خبرگان و ۹ دوره مجلس شورای اسلامی ایران چه پیامدهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به مردم کوردستان هدیه کرده است!؟ به نظر می‌‌رسد اگر چنانچه با تامل و واقع بینی به پرسش مذکور پاسخ داده شود باید اظهار کرد که؛ از آغاز این  دوران تا کنون در طول بیش از سه دهه حاکمیت رژیم همراه با انتخابات فرمایشی و انتصاب نماینده‌های فیلتر شده اش،غیر از اضافه کردن ساختمان زندان ها، استخدام وابستگان و پرورش آنها در جهت خیانتکاری به ملت کورد، رواج فساد اخلاقی و مواد مخدر ،اعدام‌های برنامه ریزی شده تحت عناوین دروغین و خود ساخته، ملیتاریزه و امنیتی کردن فضای سرزمین کوردستان و فقیر نگه داشتن بنیاد اقتصادی و مانع تراشی به دلایل گوناگون، پاداش دیگری که دلالت بر رفاه و عدالت اجتماعی مردم کوردستان را گواهی دهد از این سال‌ها ی سپری شده حاصل نشده است، بنابرین در این راستا بایست به پندی تاکید و تکیه کرد که گوید: (کلاغ‌ها چه کاری کردند تا زاقچه‌ها  هم آنرا انجام دهند )!.
      از سوی دیگر سنت جاری ۳۶ سال گذشته ی رژیم گواهی می‌‌دهد  کسانی که از فیلتر ارگان‌های رژیم اسلامی بویژ کانال  شورای نگهبان عبور کند خود نشانی از مقبولیت و اعتقاد به چار چوبه ی سیاست نظام اخوندی ایران را بازگو می‌‌کند، بنابرین بسیاری شواهد حکم می‌‌کند که نمی توان کاندیدی را پیدا کرد که بند نافش از سویی به بدنه ی رژیم اسلامی وصل نباشد، هر کدام از این کاندیده‌ها اعم از ؛ بسیجی، خانواده شهدا،پاسدار،اطلاعات،واسطه گران نظام، اخوندها و در کلیت آن باورمندان سیستم ولایت فقیه هستند که نه‌ قادر هستند و نه‌ باور به خواست و مطالبات دمکراتیک ملت کورد دارند، پس چنان کاندیدی از ‌یک زاویه حلقه به گوش رژیم، از راهی دیگر مروج حق کشی و محکم کردن پایه‌های حکومت اسلامی در کوردستان به شمار می‌‌آیند که خود ابزاری بیش برای انجام اعمال رژیم در میان مردم کورد نیستند،رای دادن به مجالس(خبرگان و شورای اسلامی) ایران در چند دوره ی گذشته، کارنامه ی خود را به مردم کوردستان پس داده است و تنها درسی که از آن مردود شده است دشمنی کردن با همان خواست حقیقی و دمکراتیک ملت کورد بوده است!؟ بنابرین تجربه را تجربه کردن خطاست و نباید چشم انداز بهتری را از مجالس کنونی برای آینده در ذهن خود نهان کرد، استقرار دموکراسی در ‌یک جامعه زمانی پا می‌‌گیرد که فضای دمکراسی زیر لوای قانونی دمکراتیک نهادینه شده باشد و مردم بدون ترس و شرط و شروط کاندیدای مستقل خود را معرفی و حمایت کنند، به همین خاطر تجربه ی چند سال انتخابات فرمایشی در کوردستان نشان داده است که به علت عدم آگاهی افراد به اصول تغیر ناپذیر سیستم ایدئولوژی رژیم استبداد مذهبی ایران در کوردستان و خو گرفتن افکار عام با این وعده های دروغین و رفتارهای غیر دمکراتیک و مهندسی شده، بستر مناسبی را برای بنیادی کردن روحیات کج فهمی و پذیرای بسیاری ناعدالتی‌ها از سوی رژیم ولایت فقیهی به عمل آورده است!؟
       راهکار؛ به لحاظ همین دلایل و گفته های آورده شده،هر دوره‌ای ابتکار تازه و حرکتی نو را می‌‌طلبد،اکثریت اقشار مردم کوردستان همچون بقیه ی مردم ملل دیگر در ایران از طبقه ی فقیر و کم درامد هستند و مردم به خاطر امرار معاش و مستمر بگیری چندر غاز! از حکومت مجبورند خود را به پای صندوق‌های نمایشی برسانند و این حرکات از ‌یک سؤ به انتخابات مذکور حقّ روایی داده و از طرفی دیگر طول عمر نظام، طناب فقیر نگه داشتن، سرکوب،اعدام و…  خود را درازتر خواهد کرد، به نظر می‌‌آید برای ‌یک بار هم شده اگر ملت کورد با تمامی اقشار گوناگون آن غیر از مدافعان رژیم، با ‌یک هماهنگی چون دوران سال ۱۳۵۸.خ از قید بسیاری از منافع خاص خود چشم پوشی کند و از ورود به دروازه ی انتصابی صندوق رای به اصطلاح انتخابات ! خوداری کند ممکن است از ‌یک سو در محافل عمومی به رژیم فهمانده شود که با این شیوه‌ها نمی توان به سیاست خود در کوردستان ادامه داد و از بعدی دیگر  نطفه ی مبارزات مدنی و نافرمانی مدنی خودرا سازماندهی و به گونه‌ای خاص و علنی وارد عرصه ی مطالب خواهی خود کند و در این راه وظایفی خطیر و مسئولیت پذیر بر دوش تمامی سازمان و احزاب کوردستان شرقی(ایران) خواهد بود که با راهکارهای خویش در این راه به نسبت سرنوشت مردم از هر راهی که برایشان ممکن است کوتاهی نکنند و با ابزارهای موجود خود یاور و راهنمای چنان پروسه‌ای باشند.






Samstag, 30. Januar 2016

نوشته به قلم شاعر توانای ولاتمان استاد حسین قاسمی در باره مکان مقدس جمخانه گهواره گوران

دوستان ا

ین مکان مقدس جمخانه شهر گهواره است البته زمینش دارای فرودوفرازهایی است که معمرین شهر گهواره وگوران وقلخانی آنرا بخوبی بیاددارند.
زمین این مکان زمانی دارای دبدبه وجلال وشکوهی خانانه بود وبه آن قلای سالارمنصوری حاکم فرهیخته گوران وهفت سلطان نشین آن می گفتند مرحوم سالارمنصور همراه بابرادرشان سالاراقبال از دانش دوستان ورعیت نوازان ومهم ترازهمه باداشتن تعصب ایلی ومنطقه ای از مدافعان شیردل وسرسخت گوران ومخصوصا آیین یارسان درمقابل دومذهب پیرامون پرقدرت منطقه بودند انوشه روانان یادشده باهمراهی وهمدلی با پیران بزرگوارحیدری گوران چون کوهی سترگ درمقابل متجاوزین زمان به گوران شجاعانه ایستادگی می نمودند درجنگ 1293 گوران باعثمانیان سفاک غلامعلی خان سالارمنصور با تفنگچی های گهوار همراه وهمگام سادات عالی مقدارحیدری وایل گوران وقلخانی وایل سنجابی به سرداری سردارمقتدر علی اکبرخان سنجابی آن حماسه تاریخی را که به شکست مفتضحانه ترکان عثمانی وپیروزی گوران وسنجابی وقلخانی دراین جنگ البته باشهادت چندتن ازسادات معظم حیدری آفریدند.
سالارمنصور وبرادرش سالاراقبال درامورات خیریه وبرای رفاه حال رعایای همکیش خود ازهیچ کوششی فروگزار نبودند وپیش ازآنکه کرند وشاه آباد دارای مدارس به سبک جدیدباشند این بزرگواران باهمیاری سادات حیدری درگهواره باهزینه خود وباساختن مدرسه برای تحصیل جوانان رعیت مدرسه اقبالیه را درجای نانوایی برادران معقولی گهواره احداث نمودند وهیچگاه مانند دیگرخوانین منطقه بارعایای خود برخوردنمی کردند درخشکسالیها وسالحای قحطی گندم ونان اقدام به خرید وحمل گندم برای سیرکردن رعایای گرسنه ازکرمانشاه وایلات همجوارمی نمودندووووووووووووووو پس از درگذشت این بزرگ زادگان این ورثه انان خانه مسکونی بسیارزیبایشان را بدون هیچ چشمداشت برای ساخت جمخانه اهدا وحتاازکمک مالی نیز دریغ نورزیدند ومردم گهواره نیز باهمت بلند وکاروکوشش بی وقفه وفایق آمدن برمشکلات پیش آمده جمخانه گهواره را احداث نموده وهمیشه یاد وخاطره سالارمنصورغلامعلی خان یاسمی وسالارمنصور راگرامی داشته وازآنان به نیکی یاد میکنند.یادشان گرامی وروانشان شادباد

Freitag, 8. Januar 2016

اخیرا گزارشی ازروزنامه قابل اعتماد و معتبر کردپا خواندم، مبنی براینکه فرهاد مرادی یکی ازجوانان فعال یارسانی در دانشگاه رازی در شهر کرماشان اجبارا از مملکت خارج شده است.

این شتر در خانه همه می خوابد
برای جوانان و بویژه یارسانیان
اخیرا گزارشی ازروزنامه قابل اعتماد و معتبر کردپا خواندم، مبنی براینکه فرهاد مرادی یکی ازجوانان فعال یارسانی در دانشگاه رازی در شهر کرماشان اجبارا از مملکت خارج شده است. تا آنجاکه من اطلاع دارم این جوان ونظیر او باگذشتن ازهفت خوان رستم واستعداد خارق العاده شان، دردانشگاه های کشور مهندسی وپزشکی ورشته های دیگررا باموفقیت به پایان برده و بدلیل زیرک بودن آنها، اغلب دردانشگاهها به استخدام درآمده اند و وظایفشان را بنحو احسن، انجام داده اند. بویژه آخرین سمت این جوان کرد کرماشانی بعنوان مدرس کارآموزان بوده است و کارهای محوله را به درستی انجام می داده. اما به محض این که اولیاء دانشگاه پی برده اند که او بر روی یارسانی بودن خویش ایستاده و برعقاید خود تکیه دارد وجوانی است که باظاهرسازی و دروغ میانه خوبی ندارد و ازانتقاد دست نمی کشد. بدون در نظر گرفتن درستکاریش وفقط بخاطر ایدئولوژی که به آن باوردارد، او را از کار برکنار کرده اند. بعلاوه او در محل کارش، به آئینش هیچ اشاره ای نکرده است، اما قرارداد کاری اورا لغو کرده وپرونده ای برایش تشکیل داده اند وتحویل دادگاه گردیده است. بدینترتیب او بلافاصله از کار در دانشگاه اخراج شده است. و یک روز را هم در بازداشتگاه گذرانده که با وثیقه 100 میلیون تومانی، موقتا تا روز محاکمه آزاد گردیده است. او بمحض آزادی بلافاصله، چون امیدی به آینده نوید بخشی، در سایه این رژیم، برای فعالان مذاهب اقلیت نمی دیده و به دلیل اینکه شناخته شده و جانش در خطر بوده، قید خانه 110 میلیونی را که بوثیقه گذاشته، می زند و ازمملکت فرار می کند. اگر می ماند وبر عقایدش پافشاری می کرد بدون شک به زندان طویل المدت و حتا به مرگ محکوم می شد. حالا او در کشور نروژ است و در انتظار پاسخی مثبت.
درهرصورت، این باید یک تجربه بسیارتلخ ودرسی بس گران باشد، برای آن دسته ازجوانان یارسانی هم میهن که همه چیزرا ازقبیل هویت انسانی(ملیت، زبان وآئین)به خاطر یک شغل درهرسطحی، فدا می کنند و آنهم باترس ولرز، مبادا پرسشی دراین زمینه مطرح شود که خطرناک است. نگارنده این مطلب چون خودش درایران نیست نمی تواند واصلا مجاز نیست، برای مردمان یارسانی تصمیم بگیرد و یاخط مشی تعیین کند. اما مجاز است، واقعیت ونرم انسانی راتوضیح دهد. اگرکسی یافت شد و به آن پایبندی نشان داد فبها. معمولا نرم انسانی از آن سخن می گوید که یک انسان آگاه و فرهیخته حاضر نیست بهر قیمتی زندگی کند. یعنی همه چیز را زیر پا بگذارد بخاطر شغل و مقام و موقعیت و در نتیحه بهبود وضع مادی خود و بعلاوه برای اثبات وفا داری انسان نسبت به سیستم و آئین حاکم، این مسایل شخصیت والای انسانی را زیرسئوال می برد. باید گفته شود، این مسئله برای والدین قابل فهم است که با زحمت فراوان وسرمایه گذاری سنگین، فرزند با استعداد خودرا به درجه تحصیلات بالائی می رسانند که پشتوانه ای برای آنها وآینده خودش نیز باشد. اما درسیستم یک بعدی و دیکتاتوری که همه چیز را، حتا بادروغ و ظاهر سازی هم بوده، باید زیر پا بگذارند که اولا شغل رابدست آورند ودوما با وفاداری به سیستم آن راحفظ کنند. انسان از خود می پرسد آیا ارزش دارد با هر قیمتی در چنین سیستمی زیستن؟! باقیمت شرافت و هویت و انسانیت زندگی کردن؟! به نظر هرانسان با شخصیت نه! هیچ ارزش نخواهد داشت که برای زندگی بادروغ و ترس و لرز هر قیمتی بپردازد. می شود مثالهای زیادی آورد. بهر حال با سیستم حاکم در ایران امروز، اگر از طرف والدین یاخود جوانان مقاومتی نشان داده شود، سرنوشتی بهترازاین مهندس جوان فراری نخواهند داشت. پرسش می شود که چه باید کرد؟! پاسخ به این پرسش مهم آنست که آگاهی توده ها را باید بالا برد که کسی حاضر نشود بهرقیمتی زندگی کند و کسی بی طرف نباشد. باید انسان فعال باشد و همه چیزرا متعلق بخود بداند. البته نگارنده بهیچ وجه نمی خواهد جان حتا یک فرد به خطر بیافتد. مشکلات را باید با اعتراضهای صلح آمیز و با آگاهی حل کرد. باید بی طرفی را کنار گذاشت، همه چیز به مامربوط می شود. من کوشش می کنم دراینجا خلاصه ای ازآنچه که خوداین مهندس جوان برایم نوشته است، بیآورم. با وصف این که او دانشجوی سر براهی بوده و کوشش می کرده بر روی تحصیل و تخصص خویش، تمرکزفکری داشته باشد، نه فقط اورا آرام نمی گذاشتند، بلکه هر کسی به ملیتها و مذاهب اقلیت (غیر شیعه) تعلق داشته باشد و برروی عقاید خود پای بند بماند، امکانی برای استخدام ماندگار و زندگی نخواهد داشت. او می گوید: “اولین مشکل من با رژیم به حدود پانزده سال پیش برمی گردد. من باورداشتم ودارم که جوانان تحصیل کرده درهر رشته و وفن و تخصصی، می توانند سرمایه بزرگی برای مملکت وآینده آن باشند وباید بادرخدمت گرفتن تخصص و علم و تدابیر و کمک به بهبود وضع زندگی مردمان ملتهای ایران در صورت امکان در داخل مملکت بمانند و هدف من نیز همین بود. با درس عملی در سد گاوشان مابین سنندج و کرماشان کار می کردم و پروژه پایان نامه، در باره خطرات احتمالی این سد را نوشتم به نام هزاران کورد بیخبر از مرگ احتمالی.
خلاصه مقاله پروژه پایانیم:
این سد به دلایل سیاسی و برگشت آب کردستان به حوضه رودخانه های داخلی ایران احداث شد بدون مطالعات دقیق این سد با هسته بتنی قابل شکستن دربرابر زلزله و در روی گسل فعال با پرید 70ساله احداث شد و در صورت شکست هزاران روستای کورد نشین غرق می شدند که پروژه من مورد توجه مهندس ق. ومهندس ا. قرارگرفت و به سازمانهای مربوطه ارایه شد و ادامه پروژه تعلیق شد تا موقعی که مطالعات بیشتر کردن و هسته سد را از بتنی به رسی تغییر دادند. اما چیزی که نسیب من شد چون پروژه سیاسی بود و پیمانکار آن سپاه بود یک هفته بازجویی وتحت فشار قراردادن من که برای کدام حزب یا گروهک ضد انقلابی کار میکنی و در نهایت با تلاش های مهندس ا.
بزرگوار و با تعهد از بنده که تا آخر نه دراین باره حرفی بزنم و نه مطلبی بنویسم خاتمه یافت. پس از اخذ مدرک مهندسی در دانشگاه رازی کرماشان به عنوان سرپرست پروژه مجتمع ورزشی پردیس دانشگاه مشغول به کار شدم و بعد از سالی از طرف دانشگاه عده ای دانشجو ترم آخر معماری به بنده معرفی شدند که آنها را درشاخه های مختلف مدیریت پروژه دفترفنی. اجرا دسته بندی کردم و نحوه کار کردن درست در آینده به آنها یاد می دادم که مغایر با معیارهای غلط وزارت علوم جمهوری اسلامی بود و چند بار از طرف حراست به بنده اخطار دادند. ... چون علاوه بر کار در دانشگاه دارای پروانه اشتغال نظام مهندسی ساختمان هم هستم و خیلی پروژه های مهم را سر پرستی کردم کاملا ازسیستم فاسد ایران خبرداشتم. حدود یکسال پیش کمتر بود که دانشگاه قرارداد من را لغو کرد و پس ازآن توسط مامورین نیروی انتظامی دستگیر شدم و به دادگاه برده شدم و قاضی شعبه 6 جزایی کرمانشاه به من گفت: بنا بر مدارک موجود و سوابق بررسی شده شما درگذشته مرتکب جرایم زیرین شده اید. درفضای مجازی ومحل کار این اتهامات به شما وارد هست ازقبیل تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، توهین بولایت فقیه و اسلام، شرکت در تجمعات اعتراضی و اختشاشی اقلیتها و گروهکها مثل یارسان و با قرار وثیقه سنگین 100 میلیونی من را روانه باز داشتگاه کرد که برادرم سند خانه 110 میلیونی را که ثمره تمام زندگیم بود، به ضمانت گذاشت و منبیرون آمدم و از ترس صدور احکام غیر عادلانه و بی پدر شدن پسرم که 8 سال دارد از ایران فرار کردم”.
آنهائی که درداخل مملکت نیستند و با این آخوندهای حیله گرو مزدوران آنها سر و کار روزمره ندارند، سخت است که موقعیت مردمان ملتهای داخل ایران را بهتر درک کنند. ما خارج نشینان، تنها کاری که می توانیم انجام دهیم، رساندن صدای حق طلبانه آنان بگوش سازمان های مدافع حقوق بشر و مردمان جهان و بویژه سازمان ملل متحد است که ازخواستهای مردمان معترض می بایستی دفاع کند. هم میهنان عزیز، تنها توصیه من و هزاران خارج نشین آنست که بی تفاوت نباشیم. این شتر در خانه همه ما که دارای یک پرنسیپ اجتماعی هستیم، دیر یا زود خواهد خوابید. بنابراین “ول کن بابا، به من چه مربوط است! خواست نکند گردنش خورد، دستگیری وشکنجه حقش است” این ها جملات بس چندش آوری هستند که انسانهای بی طرف ونا آگاه با خود زمزمه می کنند. درصورتی که باید بدانیم اگر معترض و مبارزی را دستگیر می کنند، دقیق دستگیری آنها بخاطر دفاع از حقوق فرد فرد ما است. با دستگیری فردی، ماهمه باید دست به اعتراض بزنیم وبخواهیم که فرد دستگیر شده، اگر جرمی مرتکب شده، باید گفته شود و تحویل دادگاه گردد، وگرنه! چرا دستگیر می شود؟ لذا طبق قانون دمراتیک، هر انسانی در هر جائی حق اعتراض صلح آمیز دارد و نباید بخاطر اعتراض دستگیر شود.
هایدلبرگ، آلمان فدرال 8.1.2016 دکتر گلمراد مرادی
dr.g.moradi41@gmail.com

Montag, 4. Januar 2016

چهار دهه ستم بر مردم یارسان

چهار دهه ستم بر مردم یارسان

یارسانیان اقلیتهای مذهبی هستند که قدمت آیین ارزشمند آنها به چندین هزار سال برمی گردد.
این مردم بی دفاع و ستمدیده و مبارز که به قدمتی بیش از دین اسلام در حال مبارزه هستند به صورت عمده در کوهستانهای زاگرس وبیشتر در استان کرمانشاه سکونت دارند. اسناد تاریخی درباره ی تاریخ و فرهنگ اصیل این مردم وجود دارد که حتی بسیاری از تاریخدانان ومردم شناسان از کشورهای اروپایی در زمان شاه برای کسب اطلاعات در مورد آنها به این نقطه از کره ی زمین سفر می کردند.
متاسفانه باروی کار آمدن رژیم فاشیستی مذهبی جمهوری اسلامی نه تنها تلاشی برای تهیه ی فیلمهای مستند از وضعیت این مردم به عمل نیامد بلکه خود جمهوری اسلامی دست به کشتار وشکنجه ی مردم عزیز یارسان زد. رژیم ایران طی سالهای متمادی تلاش کرد فریاد آزادی خواهی این اقلیت مذهبی را به عناوین مختلف سرکوب کند اما همانگونه که مشاهده می کنیم بسیاری از یارسانیان حتی درخارج از کشور در کشورهای سوئد و فنلاند و نروژ مشغول فعالیت حقوق بشری هستند و همین مساله موجب شد که طی این سالها بسیاری از سازمانهای حقوق بشری توجه بیشتری به اقلیت مذهبی یارسان داشته باشند.
شواهد تاریخی ثابت می کند که مردم یارسان هرگز در خارج از کوههای کردستان وکرمانشاه لشگرکشی نکرده اند و هیچ گاه مردمی جنگ طلب نبوده اند. اما در بسیاری از روزنامه ها وسایتهای خبری رژیم آنها را به عنوان مردمی مستبد وجنگجو معرفی می کنند. چند هفته پیش یکی از روحانیون در تهران در یکی از خطبه های خود ابراز کرد:
برای ریشه کن کردن یارسانیان باید قوانین جدیدی تصویب شود که به فرزندان انها شناسنامه داده نشود تا مملکت از کفر ونفاق پاک شود. درحالیکه رژیم قوانینی را تصویب کرده است که بسیاری از اعراب کشورهای عربی که در ایران زندگی می کنند یا برای امرار معاش امده اند می توانند به آسانی شناسنامه ی ایرانی را دریافت کنند و از تمام مزایایی که یک شهروند ایرانی از ان بهره مند است بهره مند شوند.
سوالی که اینجا درباره ی ستم بر مردم یارسان مطرح می شود این است که آیا آقایان روحانی ومعتقد به خدا و پیغمبر نمی دانند بر اساس قوانین بین المللی شهروند هر کشوری که در خاک آن کشور متولد می شود بیش از هر شهروند خارجی بر آن کشور حقوق دارد؟
اما پاسخ سوال این است که انها به خوبی درک می کنند ولی مساله این است که برای جنگ در سوریه وعراق ویمن شهروندان عزیز یارسانی هرگز حاظر نیستند که اسلحه به دست بگیرند و به خواست مسئولین سپاه قدس در جنگهای برون مرزی ملتهای بی دفاع کشورهای دیگر را در منطقه به خاک و خون بکشند درحالیکه یک فرد بی هویتی که منتخب رژیم است و از کشورهای منطقه برای مقاصد غیر انسانی گلچین می شوند ودر خاک ایران به انها شناسنامه و خانه و زندگی داده می شود به آسانی برای کمترین امتیازی حاظر به هر جنایت ضد بشری خواهند شد.

به همین جهت اینجانب به عنوان یک شهروند مسلمان زاده که بنا به دلایل شخصی بهایی شده ام از طرف خود به عنوان یک انسان هرگونه جنایتی علیه مردم شریف یارسان را محکوم می کنم و به تمامی هموطنانم که این مردم رنج دیده را تا کنون نشناخته اند گوشزد می کنم که این جامعه ی یارسانی نیست که بی ارزش ومنافق است بلکه این نظام استبدادی ولایت فقیه است که به جز اسلام انهم تشیع جمهوری اسلامی هیچ آیین وفکر دیگری را نمی پذیرد و خود نظام ولایت فقیه است که باید یکبار برای همیشه به زباله دان تاریخ بپیوندد.
ارادتمند به تمامی یارسانیان سhttp://hbahaeddin.blogspot.de/تمدیده ی عزیز بهاالین حسینی قدسی سبزی
برگرفته  از  سایت 

Sonntag, 3. Januar 2016

اخراج و خروج یک فعال کُرد یارسان از کُردستان

اخراج و خروج یک فعال کُرد یارسان از کُردستان



آژانس کُردپا: تشکیل پرونده‌ی قضایی برای یک شهروند کُرد در کرمانشاه، خروج اجباری این فعال یارسان را درپی داشت.

به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، نیروی انتظامی حکومت اسلامی ایران برای یکی از کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه به نام فرهاد مرادی فرزند یارمراد پرونده‌ی قضایی تشکیل داد.

حراست دانشگاه رازی پس از احضار این مدرس کارآموزی دانشگاه، او را از کار اخراج کردند.

فرهاد مرادی که دارای مدرک مهندسی عمران از کرمانشاه است، به اتهام آنچه "توهین و تبلیغ علیه نظام و ولایت" عنوان شده، با شکایت رسمی نیروی انتظامی به دادگاه فراخوانده می‌شود.



این شهروند ٣٥ ساله در گفتگو با خبرنگار کُردپا گفت: "پس از بازداشت موقت با تودیع وثیقه از زندان آزاد شدم و اکنون در کشور نروژ پناهنده هستم".

مرادی با رد اتهام دستگاه قضایی مبنی بر "شرکت و هماهنگی در اعتراضات مردمی"، اظهار نمود که بنده به عنوان یک شهروند کُرد پیرو آیین یارسان از حق و حقوق این بخش از مردم کردستان دفاع کرده‌ام.

وی در پایان تصریح کرد: حدود ١٥ سال سابقه‌ی کار به عنوان مدرس کارآموزی عمرانی را داشتم و پس از تماس‌های متعدد از نیروی انتظامی و دادگاه و نیز ترس از صدور حکم سنگین، از کشور خارج شدم.

در ماه‌های اخیر فشار و تهدید شهروندان یارسان در شهرهای کُردستان به ویژه کرمانشاه روندی صعودی داشته و در همین ارتباط چندی قبل سيد امين عباسی شاه ابراهیمی از فعالين مدنی جامعه – و عضو مجمع مشورتی فعالين مدنی يارسان به اداره‌ی اطلاعات این شهر احضار و مورد بازجویی قرار گرفت.
وی قبلا نيز چندين بار از سوی ماموران وزارت اطلاعات و اداره آگاهی مورد بازجویی قرار گرفته است.

بنابه گفته‌ی علی مهرابی فعال یارسان؛ جامعه‌ی یارسان به علت دو هویت کُرد بودن و یارسان بودن از سوی حکومت ایران با تبعیض مضاعف روبرو هستند.

Mittwoch, 23. Dezember 2015

اطلاعیه... سید امین عباسی شاه ابراهیمی توسط ‍پلیس اطلاعات و امنیت کرمانشاه احضار شد

اول و آخر یار
اطلاعیه
به اطلاع میرساند که آقای سید امین عباسی شاه ابراهیمی از اعضای مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان روز سه شنبه اول دیماه 94 توسط ‍پلیس اطلاعات و امنیت کرمانشاه احضار و مورد بازجویی قرار گرفت.
نامبرده ابتدا در اداره اطلاعات و امنیت کرمانشاه مورد بازجویی عقیدتی قرار گرفت و سپس علت احضار وی فعالیت در گوگل پلاس و فیس بوک و انتشار مطالب در خصوص مشکلات جامعه یارسان(اهل حق) و تبلیغ برای فرقه اهل حق ! و همچنین انتشار مطالب در باره سه شهید یارسان در سال 1392 اعلام گردید. لازم به ذکر است که پرونده وی هنوز در آن اداره مفتوح است.

Dienstag, 8. Dezember 2015

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯾﻢ،ﺗﺠﺰﯾﻪ ﻃﻠﺐ ﻭ ﺟﺎﺳﻮﺱ ﺧﻄﺎﺑﻢ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ!



ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،تمام کارخانه های شهرهای کوردنشین را تعطیل نمیکردند .مثل شهرک صنعتی کرماشان ...... درعوض تمام صعنت کشور
در خدمت اصفهان و شیرازو اراکی ویزد یه

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ

ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﺩﮔﺎﻥ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ !5هزار پادگان و 800 هزار نیرودر کشور اماد کورد کشی هستند به مانند زمان خمینی که جهاد کورد کشی داد و فارسو ایرانی به کوردکشی اومدن و 14 هزار خمپاره را درشهرهای کورنشین سرزن وبچه کوردخالی کردند

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ

ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻏﻨﯽ ﮐﻮﺭﺩﯼ برای کوردستان تدریس میشد!

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ، ﺯﺑﺎﻥ ﮐﻮﺭﺩﯼ ﻣﻠﺖ

ﻣﻦ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ !

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،تاریخ ماد وگوت را از بین نمیبردن،کوروش هر چیزی را که متعلق به ماد بود از بین نمیبرد!و نوادگانشراه کشتاراورا درکوردستان ادامه نمیدادند

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯿﺪﺍﺩﻧﺪ ﺗﺎ

ﻧﺎﻣﻬﺎﯼ ﮐﻮﺭﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻤﺎﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﻢ !نه یک سری نام گزینیشی را که از قبل معیین کردند

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،اگر ایرانی بودم پدرم و پدران کوردستان واسه سیر کردن بچه شون سینه شون رو سپر گلوله های نیروی انتظامی نمیکردن!

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،ﺍﯾﻦ ﻧﺴﻞ ﮐﺸﯿﻬﺎﯼ

ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻠﺖ ﮐﻮﺭﺩ ﺭﻭﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ !

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻓﻠﺴﻄﯿﻦ ﻭ

ﻟﺒﻨﺎﻥ و سوریه ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺍﺯ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ ﻣﺎ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﺩﻥ !

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،ﻃﺎﻋﻮﻥ ﺑﯿﮑﺎﺭﯼ ﻭ

ﻓﻘﺮ ﻭ ﺍﻋﺘﯿﺎﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﺍﺷﺎﻋﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ !

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،ﺟﻬﻨﻢ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺮﮐﺰﯼ

ﺭﺍ ﺟﻨﺖ ﻭ ﺟﻨﺖ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺟﻬﻨﻢ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻧﺪ !

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎﯼ ﮊﺋﻮﭘﻠﺘﯿﮏ

ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻋﻤﺪﺍ ﺩﺭ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ !

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،ﺣﺪﺍﻗﻞ 1 ﺳﺎﻧﺘﯿﻤﺘﺮ

ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ ﻭ ﯾﺎ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﯽ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ !

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﮐﺸﻮﺭ

ﻓﺎﺭﺳﻬﺎ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ !

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻪ

ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯾﻢ،ﺗﺠﺰﯾﻪ ﻃﻠﺐ ﻭ ﺟﺎﺳﻮﺱ ﺧﻄﺎﺑﻢ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ!

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯿﺪﺍﺩﻧﺪ ﺗﺎ

ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻣﺎ ﺑﻪ ﮐﻮﺭﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﮐﻨﻨﺪ !

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،رهبران کورد را اعدام و ترور نمیکردن!

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ، ﺷﻮﻭﻧﯿﺴﺘﻬﺎﯼ ﻓﺎﺭﺱ

ﺭﺍ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺩﺍﺭ ﻋﺮﺻﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﻤﯽ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ !

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،ﻣﻌﻠﻢ ﺑﯽ ﮔﻨﺎﻩ کوردستانم ﺭﺍ

ﺑﺎﻻﯼ ﺩﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﺩﻧﺪ .( ﻓﺮﺯﺍﺩ ) و احسان فتاحیان کورد کرماشان را که ده سال حکم به او داده بودند را اعدام نمیکردند

ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،ﺧﻤﯿﻨﯽ ﺩﺭ 28

ﻣﺮﺩﺍﺩ ﺣﮑﻢ ﺟﻬﺎﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﻠﯿﻪ ﻣﻠﺘﻢ ﺻﺎﺩﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩ !

من یک کوردم و کوردستانی هستم، ایرانی نیستم، اگر ایرانی بودم دانشجویان بی گناه کوردم به جرم دوس داشتن کوردستان از دانشگاه اخراج نمیشدن!

من یه کوردم و کوردستانی هستم، ایرانی نیستم،اگه ایرانی بودم معلمان و پزشکانم که مذهبشون رو دوست دارن از مدرسه و بیمارستان اخراج نمیشدن!

من کوردم و کوردستانی هستم، ایرانی نیستم،اگه ایرانی بودم،استاد دفاع بدون هیچ دلیلی نمی‌گفت که کوردها با صدام هم دستی کردن!

من کوردم و کوردستانی هستم، ایرانی نیستم،اگه ایرانی بودم برادران کوردم تو زمان خمینی دسته به دسته به رگبار کشیده نمیشدن!

من کوردم و کوردستانی هستم ایرانی نیستم،اگه ایرانی بودم به خاطر یه کتاب کوردی(که چاپ ایرانم بود)یه ساعت مورد بازرسی قرار نمیگرفتم!

من کوردم و کوردستانی هستم ایرانی نیستم،اگه ایرانی بودم از رتبه 2 کنکور تجربی و رتبه 1تجربی و زبان دوباره کنکور نمیگرفتن!

من یه کوردم و کوردستانی هستم، ایرانی نیستم،اگر ایرانی بودم کوردها رو تبعید نمی کردن،کوردستان رو تقسیم نمیکردن!

من یه کوردم و کوردستانی هستم ایرانی نیستم،اگه ایرانی بودم شاهان ایران کوردها رو قتل عام نمیکردن!

من یه کوردم و کوردستانی هستم ایرانی نیستم،اگر ایرانی بودم ایرانیا به کوردها نمیگفتن سر بر تا که مردم ازشون فاصله بگیرن و اونا رو وحشی حساب کنن!

ﻗﻄﻌﺎ ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ،ﯾﻘﯿﻨﺎ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﻫﺮﮔﺰ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ







ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ،ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺍﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ،ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻪ

ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯾﻢ،ﺗﺠﺰﯾﻪ ﻃﻠﺐ ﻭ ﺟﺎﺳﻮﺱ ﺧﻄﺎﺑﻢ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ!

Montag, 7. Dezember 2015

رژیم اسلامی درس عدم تبعیض می دهد!






رژیم اسلامی درس عدم تبعیض می دهد!


درپی وقایع تروریستی پاریس که به کشته شدن حدود 140 انسان بیگناه توسط وابستگان به گروه دولت اسلامی (داعش) انجامید، علی خامنه ای رهبر رژیم اسلامی نامه سرگشاده ای خطاب به جوانان کشورهای غربی صادر کرده است که بسرعت از سوی دستگاه های تبلیغاتی او بزبان های مختلف ترجمه و در شبکه های اجتماعی درسطح گسترده ای منتشر شده است. خامنه ای درین نامه ضمن اینکه گروه داعش را "آشغال" می خواند، آنرا محصول هجوم استعمارغرب به کشورهای اسلامی از یکسو، و از سوی دیگر وجود تبعیض های قانونی و ساختاری در جوامع غربی برعلیه مسلمانان می داند و از جوانان غربی می خواهد برای التیام شکاف های اجتماعی در جوامع خود و رفع تبعیض از شهروندان مسلمان تلاش کنند.

علی خامنه ای درحالی برای غربیان درس عدم تبعیض و ترمیم های شکاف های اجتماعی می دهد که خود مانند ابوبکر البغدادی رهبر داعش، ولی امر خودخوانده تمامی مسلمانان جهان است، و سردسته گروهی از آخوندهای شیعه است که یک حکومت استبداد دینی مبتنی بر تبعیض های ساختاری و قانونی را بر جامعه متکثر و چند فرهنگی ایران تحمیل می کنند. او خود میلیون ها شهروند ایرانی، اعم از پیروان آیین های یارسان و بهایی را از بدیهی ترین حقوق فردی و اجتماعی، همچون حق اشتغال و کسب وکار و یا اظهار ایمان دینی خود محروم کرده است و دستگاه سرکوبش پیگرانه به بازداشت و شکنجه و اعدام فعالان مدنی اقلیت های قومی و دینی ایران مشغول است.

حکومتی که علی خامنه ای شخص شماره یک آن است یک حکومت مبتنی بر آپارتاید دینی است که از حیث وسعت و شدت تبعیض های ساختاری و قانونی در دنیای امروز نظیری ندارد. اینکه رهبر چنین حکومتی خود را در مقام مرجعی اخلاقی می بیند که به غربیان درس رفع تبعیض های اجتماعی می دهد خود از بی شرمی بی پایانی حکایت می کند



علیمراد   یوسفی


ترجمه  المانی 


Irans Regime gibt Unterricht gegen Diskriminierung!
Alimorad Youssofi
Deutsche Zusammenfassung


Nach den Terroranschlägen von Paris hat sich der Regime-Führer Ali Khamenei mit einem offenen Schreiben an die jungen Menschen im Westen gewandt. Die IS-Terroristen seien Khameneis Schreiben zufolge das Resultat der Kolonialen Aggression des Westens gegen muslemische Länder und der gescheiterten Integration im Westen. Er bittet denn die junge Leute Im Westen gegen verschiedenen „legalen und strukturellen Diskriminierungen von Muslimen“ in ihre Länder zu kämpfen.
Ali Khamenei gibt der Jugend im Westen Nachhilfe in Sachen Integration und Antidiskriminierung, wohingegen er in Iran ein despotisches Regime führt, das genau auf legale und strukturelle Diskriminierungen basiert ist. Ein wesentliches Merkmal der Diktatur im Iran ist die Diskriminierung und Unterdrückung der religiösen Minderheiten wie Bahai und Yarsan, sodass ihre Rechte auf freie Glaubens- und Religionsausübung und Berufsausübung systematisch verletzt werden. Dieses offene Schreiben zeigt nur wie unverschämt der Führer der einzigen Religiösen Apartheid der Welt kann sein.






Donnerstag, 3. Dezember 2015

در تذکر نماینده کرمانشاه در مجلس آمده است که در کشور ایران پیروان آیین یارسان در مراحل گزینشی رد صلاحیت می‌شوند و شهادت آنان در محاکم قضایی مورد قبول نیست.


به گزارش هرانا در سندی که در وب سایت سعید حیدری طیب، نماینده کرمانشاه در مجلس منتشر شده، به صراحت قید شده است که شهروندان ایرانی‌ پیرو آیین یارسان (اهل حق) در مراحل گزینشی رد صلاحیت می‌شوند. به عبارت دیگر این شهروندان ایرانی‌ به طور سیستماتیک نمی‌توانند از سد گزینش عبور کرده و وارد دانشگاه‌ها شوند و یا به استخدام سازمان‌ها و نهادهای دولتی یا کشوری درآیند.

در این تذکر که خطاب به رئیس جمهور ایران و وزیر دادگستری نوشته شده همچنین آمده است که در محاکم قضایی شهادت این شهروندان پیرو آیین یارسان پذیرفته نمی‌شود. به معنی‌ دیگر این شهروندان به طور ذاتی از بدو تولد به صرف اینکه در یک خانواده یارسانی به دنیا می‌آیند فاقد حقوق انسانی‌ و اولیه‌ای هستند که دیگر ایرانیان به طور معمولی‌ از آن حقوق بهره مندند.

این نامه شاید یکی‌ از معدود سندهایی باشد که نشان دهنده نقض سیستماتیک حقوق شهروندی چندین میلیون پیروان این آیین در ۳۶ سال گذشته است که از سوی یک مقام رسمی‌ جمهوری اسلامی به طور ضمنی‌ مطرح شده است. مردمی که هویت آنان به طور مستمر انکار می‌شود و به انحا و روش‌های گوناگون در معرض اسیمیلاسیون حکومتی قرار دارند. (assimilation - ادغام، یکسان‌سازی، همسان‌سازی)

Freitag, 27. November 2015

آئین یاری به عنوان آئینی مجزا بپردازم آسید حشمت میره بیگی سادات جاماس گوران









اول آخر یار

قبل از اینکه به مبحث اصلی یعنی استقلال آئین یاری به عنوان آئینی مجزا بپردازم ، تعریفی اجمالی از این آئین را به عرض می‌رسانم ، تا با توجه به این تعریف و گسترش آن بتوانیم به آئینی مستقل به نام آئین یاری اشراف پیدا نمائیم .

یارسان یا طایفه‌سان ، یک جریان فکری ، فلسفی و آئینی بسیار غنی می باشد ، که خود را مرتبط به پیمان و شرط و شون ازلی میداند و بر این باور است که فلسفه و عرفان دیگر ادیان ، آئین ها و مذاهب کهن ایران باستان بگونه‌ای ریشه در این آئین دارد ، که با فرهنگی دیرینه و غنی آمیخته است ، و در برهه‌ای از زمان با توجه به مبانی اعتقادی « دونای دون » و زیستگاه پیروان این آئین توانسته است ، روابط اجتماعی خود را با پیروان دیگر ادیان و آئین‌ها و مذاهب سازگار نماید ، و نیز تا حدودی عقاید و افکار آن جریانات در این آئین تأثیر گزار بوده است . اما در باطن به شرط و شون یاری که آئینی ازلی و اهورایی است پایبند بوده و به فرامین آن عمل می‌نموده است . این گونه افکار می تواند در بر گیرنده یک مکتب فلسفی شناخته شده به نام « آگوسیسم یا گنوسیسم »1 باشد . باید به عرض برسانم یارسان ضمن اینکه افکاری توحیدی و مترقی مختص به خود را داشته و دارد ، اما می‌توان گفت که همین افکار گنوسیستی مخصوصاًگنوسیسم‌های کرد درغرب کشور نقش بسزایی در بازیابی قدرت توسط ایرانیان در مقابل اعراب را داشته است و اگر بسیاری از مناطق غر بی ایران تا حدودی توانسته‌اند ، تمامیت ارضی ، فرهنگ ، زبان و آداب و رسوم کهن و قبل از اسلام خود را حفظ نمایند شاید به دلیل همین افکار گنوسیسمی بوده است .

زیرا با تسلط اعراب بر ایران وانحلال کامل امپراتوری بزرگ ایران ( ساسانیان ) این کردها و از

1 –گنوس ( معرفت ) واژه یونانی از ریشه هند و اروپایی است ، این اصطلاح از زمان‌های پیش در دین‌شناسی تطبیقی به کار گرفته شده است و نشان دهنده جریان فکری کهنی بود که بر آگاهی از رازهای ایزدی تأکید می‌ورزید که از هنگام برپایی گنگره مسینا در ایتالیا که در سال 1966 میلادی در باره سرچشمه‌های آئین گنوسی برگزار شد ، پژوهندگان میان گنوس و آئین گنوسی (گنوستی‌سیزم ) تمایز قایل شوند ،( نقل از کتاب آئین گنوسی و مانوی ویراسته میرچاد الیاد ترجمه دکتر ابوالقاسم اسماعیل‌پور )

آن جمله مردم یارسان بودند که در قالب حکومت‌های محلی و منطقه‌ای و نهضت‌های جداگانه علیه اعراب به پا خواستند ، آنها بودند که در راه بازسازی و بازیابی دوباره‌ی قدرت توسط ایرانیان و حکومت بر این سرزمین تلاش کردند . که در این راستا می توان به دوره‌های مختلف یاری از بهلول تا پردیور اشاره نمود .

سلطان سهاک و یارانش در پردیور قوامی دوباره به آئین یاری بخشیدند ، آئینی که حمله اعراب در صدر اسلام شیرازه آنرا از هم گسیخته بود و می رفت تا به دست فراموشی سپرده شود که اشارات بهلول در قرن دوم موید این ادعا می‌باشد .



او وانه یاران ، او وانه یاران

ایمی دیوانین او وانه یاران

هنی مگیلین یکیک شاران

تا زنده کَـریم آئین یاران

مفهوم کلام فوق می‌رساند که آئینی به نام آئین یاری یا « آئین یاران » در میان مردم خصوصاً گستره‌ی پهناوری از غرب ایران رایج بوده است و بهلول می فرماید ما آمده‌ایم تا این آئین را دوباره زنده کنیم ، شواهد و قراین زیادی در کلام وجود دارد که حاکی از وجود آئینی به نام آئین یاری قبل از اسلام بوده است .

اما می پردازیم به توضیح و تفسیر مفاهیمی که در تعریف یارسان در مقدمه همین مقوله آمده است .

الف : بارزترین مبانی اعتقادی یارسان « دونای دون » می‌باشد ، و با توجه به همین مبانی مردم یارسان برای تمام ادیان ، مذاهب ، اقلیتها ، قومیتها و بطور کلی عموم انسانها احترام و عزت قائلند و توهین به آنها را طبق قوانین و شرط و شون آئینی خود گناه می‌دانند ، بگونه‌ای که روابط اجتماعی این مردم در هر زیستگاه و در میان هر مذهب و قومیتی ، رابطه ای حسنه و شایسته و محترمانه بوده و می‌باشد ، نمونه‌ای از این رابطه‌ها را می‌توان در غرب و شرق و شمال و جنوب و مرکز کشور پهناور ایران ونیز سایر کشورها به خوبی مشاهده نمود .

ب : همین مبانی اعتقادی یعنی دونای دون موجب شده است که در کلام یاری ، نامی از بزرگان این آئین و ارتباط دونی آنها با پیامبران و بزرگان ادیان و مذاهب دیگر و حتی فلاسفه ، پادشاهان ، ادبا و ......... آورده شود ، و تجلی بزرگان یارسان را در کالبدهای معرفی نماید ، این مسئله بدین معنا نیست که آئین یاری زیر مجموعه ای از ادیان و مذاهبی است که نامی از بزرگانشان در کلام آمده است ، بلکه یک ارتباط دونی است و لاغیر . زیرا هنگامی که مردم یارسان خصوصاً بزرگان این آئین روزگار را بر خود تنگ می ‌دیدند و اختناق آنها را به خود می‌پیچاند ، راهی به ‌جز ترفند ارتباط دونی با مقدسات اکثریت حاکم براختناق نداشتند بگونه‌ای که در پاره‌ای موارد به عبارات و مطالب به ظاهر بی معنای که « شطح»1 و « طامات »2 گفته می‌شد متوسل می شدند ، اما در باطن آنان شوری عظیم وجود داشت که عشق را بر عقل غالب می‌نمود . زیرا مقاومت مردم یارسان در مقابل بیگانگان و دشمنان مملکت مقاومت فکری و غیر مسلحانه بود ، و لیکن در هر حال مقاومت بود ، اسلحه این مردم اسرار آنان بود و در پاره‌ای مواقع افشاء این رازها به بهای جان آنها تمام می‌شد.

«تیمور سرّ فاش کرد سر ویش دانا »

یعنی تیمور اسرار را فاش نمود و در این راه جان خود را از دست داد .

ادبیات کلامی مردم یارسان در رابطه با حفظ تمامیت آئینی خود ، و احترام به کلیه ادیان و مذاهب و قومیتها مایه مباهات و روسفیدی ما می‌باشد . پس آنچه پس از دونای دون در آئین یاری قابل بررسی و حائز اهمیت بوده است ، مسئله اسرار و رمز و راز می باشد . آموزه‌ی رازوری اساساً مسئله‌ای متافیزیکی ، نه به مفهوم فلسفی بلکه به معنای مابعدطبیعی است . تجربه رازورانه

1 ـ شطح در لغت به معنی لب پر آب است که در اثر حرکت غیر ارادی از جام بیرون جهد ، و در اصطلاح سخنانی را گویند بدون آگاهی از زبان عارفان پرشور و بیخود شده بیرون می آید .

2 ـ طامات جمع طامه به معنی حادثه عظیم و بلای سخت . در فارسی به تخفیف میم به معنی اوراد و کرامات سالکان است .

هم به دیرینگی خود انسان بستگی دارد ، شخصی بخواهد با آئین یاری آشنا شود باید آگاهی کامل به دستورات آئینی داشته باشد و با همین آگاهی در میدان یاری گام نهد تا شمه‌ای از رمز و راز این آئین را لمس نماید . در این رابطه شاهدی از یک تک بیت از غزل حافظ را بر می گزینیم :

تا نگردی آشنا زین پرده رازی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیام سروش

پس دو مسئله مهم دونای‌دون و رمزوراز موجب ارتباط تنگاتنگ مردمان این آئین با جوامع خصوصاً با مذاهب دیگر شده است ، یکی از این ارتباطات وجه مشترکی است که مردم یارسان با مسلمانان خصوصاً اهل تشیع و با علی دارند ، مردم یارسان همانگونه که حضرت آدم ، حضرت ابراهیم ، حضرت عیسی ، حضرت موسی ، حضرت نوح ، حضرت زردتشت و دیگر بزرگان را تجلی ذات حق می‌دانند ، حضرت علی را همین طور .

اما بهلول ، شاه خوشین ، باباناوس ، ..... و سلطان سهاک را رهبران آئین یاری می‌دانند ، و اکمل ترین ذات را سلطان سهاک دانسته و بر این باورند که سلطان سهاک و یارانش به احیا و ترویج آئین کهن یاری پرداخته اند ، و ضمن احترام به دیگر ادیان و مذاهب پیروانش را به اجرا فرامین و دستورات یار دعوت نموده است و فرموده است :

من باوام شیخ عیسی1

بُی دورم کرد پرچینا

تا جـــه پردیــور رواج بو ای دینا


یعنی من پدرم شیخ عیسی بود ، ولی دور مسلک و آئین اورا پرچین کشیدم تا دین یاری را رواج دهم ، خوب هنگامی که سلطان سهاک در رابطه با یارسان و مراسم دینی برای نزدیکترین شخص به خودش یعنی پدرش را حدو مرز قائل می‌باشد و پیروانش را به انجام مراسم یاری دعوت می‌نماید و آنرا هم یک دین می‌نامد . چگونه می‌تواند آئین یاری شاخه‌ای از یک دین یا مذهب دیگر باشد،اگر هم چنین بود باید فرامین و فرایض آن دین یا مذهب رابه جای می‌آورد،در صورتی

1 ـ شیخ عیسی پدر ظاهری سلطان سهاک که مسلمان بوده است

که مردم یارسان تنها به اعتقادات و فرامین وفرایض آئینی خود پایبند می‌باشد و همانگونه که عرض شد به هیچ دین ، آئین ، مسلک ، مذهب و قومیتی هم توهین روا نمی‌دارد ، بلکه آنها را محترم می شمارد ، به همین دلیل است که مردم یارسان بر خود می بالند که آئینی مترقی را پیروی می‌نمایند ، آئینی که اساسی‌ترین عنصر عقیدتیش « دونای‌دون» می‌باشد و همین «دونای‌دون» نه تنها توهین به انسانها بلکه توهین و آزار به هر جانداری را منع کرده و گناه محسوب نموده است ، و کلام بزرگان نیز در این راستا موید این مطلب است ، شاه تیمور در این مورد می‌فرمایند :

یاران مـر اوسا تیمــور دلشاد بود

آزادی مخلوق دادرسی داد بود


شاه تیمور این رهبر آئینی ، آزادی و عدالت را برای تمام موجودات و در تمام زمینه‌ها خواستار شده است . دیدگاه مردم یارسان یک دیدگاه فرا دینی می‌باشد .

پس همین « دونای‌دون» است که می توان با بررسی‌های علمی و فلسفی جواب بسیاری از سئوالات را که مذاهب دیگر از آن عاجز هستند به خوبی ارائه دهد . جهت اینکه ثابت نمائیم که یارسان یک آئین مستقل و کهن بوده و ذکر اسامی پیامبران و یا امامان و حتی فلاسفه و ادیبان مشهور دالی بر زیر مجموعه بودن این آئین در ادیان دیگر نمی‌باشد و باز هم برای اینکه این شک برای افرادی که آئین یاری را شاخه‌ای از ادیان دیگر می‌دانند به یقین تبدیل شود که یارسان شاخه‌ای از هیچ دین و مذهبی نیست ، بلکه خود آئینی است مجزا ، که دارای کلیه قوانین فرهنگی ، آئینی ، اجتماعی ، حقوقی و فلسفی مربوط به خود می‌باشد ، به ذکر نمونه‌های از کلام در این رابطه می‌پردازیم ، و در آخر نیز تفاوت‌های آن را با ادیان دیگر خصوصاً دین اسلام و مذهب شیعه که با توجه به عامل زیستگاهی و روابط اجتماعی تأثیرات بیشتری در میان مردم یارسان داشته باشد ذکر نمائیم :

سلطان مرمو :

داوو درســــا ، داوو درســـا

راگــه حقیقــت داوو درســا

حقیقت بَنیــوَن بنیامین بسـا

میردان و قانون بنیام حق ناسا

بنیامین عیسی عیسی بنیامن

قــانونش طیــار طرش تمامن


درکلام فوق که از فرموده‌های خود سلطان سهاک است پیربنیامین را جلوه یا دونی از حضرت عیسی مسیح معرفی نموده است و فرموده است که آئین حقیقت ( یارسان ) آبند یا سدی است محکم مستقل (بَن= سد) که دیوار مستحکم این سد را پیر بنیامین بنا نهاده است ، حالا اگر ما این استدلال را داشته باشیم که چون در این کلام نامی از عیسی آمده است ، پیروان آئین یاری شاخه‌ای از مسیحیت می باشد ، و طبیعتاً می‌بایست مراسم آئینی مسیحیت را هم به جای آورند دچار اشتباه شده‌ایم و چنین چیزی نیست ، البته ممکن است طبق تعریفی که از یارسان شد در یک زیستگاه مسیحی نشین و یا زیستگاهی که تقویم سالی و رسمی آن بر مبنای میلادی است ، تأثیری بر زمان فرارسیدن اعیاد آئینی آنها داشته باشد ، ولی در اصل ایدیولوژی یاری ، هیچ تأثیری نداشته است . بیشتر کاکه‌ای‌های عراق( یارسانی‌های عراق) تاریخ شروع خاوندکار ( روزه خاوندکاری یا مرنو) را برمبنای دوازدهم از ماهای میلادی محاسبه کرده و انجام می‌دهند ولی نذر و نیاز و قربانی را طبق دستورات پردیوری و سلطانی انجام می‌دهند و همچنین یارسانیهای مقیم شهرهایی چون تهران ، تبریز ، همدان ، قزوین ، ارومیه و شیراز و .... چون اطلاعات کمتری از حساب و کتاب سلطانی و پردیوری داشته اند بر مبنای ماههای شمسی اعیاد خاوندکاری و قولطاسی را انجام می‌دهند ، اما شرط و شون اصلی همانی است که سلطان سهاک گفته است .

خوشبختانه در سالهای اخیر با توجه به چاپ و نشر کتابهای یاری ، اطلاع رسانی ، ارتباطات و رسانه‌های پیشرفته ، مردم یارسان در هر نقطه کشوری باشند سعی می‌کنند تاریخ اعیاد خود را بر مبنای پردیور انجام دهند ، اگر چه کار بسیار سختی است اما تلاشهای محققین و نویسندگان یارسانی توانسته است تأثیر بسزایی در انسجام و وحدت میان کلیه یارسانیها در عموم کشورها خصوصاً در گستره ایران داشته باشند ولی باز هم زمان بیشتری لازم است که با آگاهی فرهنگی و کلامی در میان توده‌ها به یک تاریخ واحد و کلامی برسیم .

اما نمونه کلامهای دیگر و ذکر نام بزرگانی از مذاهب و ادیان و اسطوره‌هاکه به صِرف آمدن نام آنها در کلام نمی‌توان یارسان را زیر مجموعه نامیدبلکه رویه « دونای‌دونی» چنین است :

بنیامین مرمو :

مکانم چولن ، مکانم چولن

ویم قیس چول گرد مکانم چولن

لالم نه بالن پوسم نه کولن

لالم خـواجامن یاران چه حـولن





داوو مرمو :

سلیمان پری ، سلیمان پری

سلیمـان نان شای دیو پـری

نگینـم بنیـام یاوام خبــری

مجنونم موسی تاجم حیدری





پیر موسی مرمو :

هر و خور هلات تا و خور آوا

رجـوشن و ذات تای بی همتا

بی همتـا علین ، علین الله

دلش دلــدلن ، الله و ایــوالله





سلطان مرمو :

تا سکه نبو جوز نین قبول

هر له باوا آیم تا آخــر رسول

دون و دون امایم اصول و اصول

راه یاری حقن پی یاران قبول




پیر مکائیل مرمو :

نوذر شای کیان ، نوذر شای کیان

شام بی نودم نوذر شای کیان

شام بنیامین بی چوگا نو زمان

وینه کُرد گرد شی نه میدان


در کلامهای بالا از قیس اسطوره داستان لیلی مجنون ، حضرت سلیمان پیامبر قوم یهود ، حضرت علی امام اول شیعیان ، حضرت آدم و نوذر شاه پادشاه کیانی صحبت شده است . پس با توجه به کلامهای فوق به همان تعریفی می رسیم که در مقدمه این مقال برای تعریف یاری آمده بود یعنی تمام آئینها و مذاهب کهن ایران باستان بگونه‌ای ریشه در آئین یاری دارند و با توجه به مبانی اعتقادی « دونا‌ی‌دون » و زیستگاه پیروان یارسان توانسته‌اند روابط اجتماعی خود را با پیروان دیگر ادیان و آئین‌ها و مذاهب سازگار نمایند .اما به شرط و شون خود پابندی کامل داشته‌اند و فرامین و فرایض آئینی جداگانه و مستقل به جای می‌آورند که در هیچکدام از مذاهب و ادیان دیگر وجود ندارد . از قبیل مرنو ، قولطاس ، انجام نذر و نیاز با مراسمی ویژه ، نامگذاری نوزاد و .... که پارامترهای ویژه آئین یاری می‌باشند .

اما چون موسسه محترم لاند اینفو مارا زیر شاخه‌ای از مذهب تشیع به حساب آورده است ، باید بعرض مسئولین محترم آن موسسه برسانم ضمن اینکه هیچگونه توهین و اهانتی نه تنها به مذهب شیعه بلکه به هیچ مذهبی روا نمی‌داریم حتی یک مورد از قوانین دین یاری با قوانین اسلامی به ویژه شیعه مذهب شباهت و همخوانی ندارد . در اینجا به بعضی از تفاوتهای عمده می پردازم :




1 ـ در ادیان دیگر اعتقاد بر این است که پیامبران از طرف خداوند به پیامبری مبعوث شده‌اند و تمام مطالب کتابهایشان که مجموعه قوانین مربوط به آنها را بیان میکند توسط جبرئیل دریافت و بسمع مردم رسانده است .

اما ما پیروان دین یاری براین باوریم که ذات حق در جامه بشری در دورهای مختلف که آخرین آن سلطان سهاک است به میان ما آمده است ، و تمام قوانین یاری در جم‌های مختلفی که در پردیور توسط شخص ایشان تشکیل می‌شد ، به تصویب اعضاء رسیده است ، در اصل سلطان سهاک اولین کسی بود که مجلس قانونگذاری را تأسیس نمود .




2 ـ کتاب مقدس هر کدام از ادیان به زبان آن پیامبر آمده است ، قرآن عربی ، تورات عبری و .... .

در صورتیکه کتاب مقدس و دینی مردم یارسان هم دیوان‌گوره بوده و به زبان کردی می‌باشد در اینمورد سلطان سهاک می‌فرماید :

 « دیوان گوره‌م نام دفترا
 بیزار چا آ کسه بی جوز و سرا »




3 ـ مردم یارسانی معتقدند چهار ملکه در ازل وجود داشته و در هر دوره‌ی ذاتی در جامه انسانی جلوه نموده اند که در آخرین دوره‌ی ذاتی یعنی زمان ظهور سلطان سهاک در 733 سال پیش در پردیور در غالب بشر به اسمهای

( پیربنیامین، داود کوسوار ، پیرموسی ومصطفی داوان ) آمده‌اند .




4 ـ اصول دین در آئین یاری شامل راستی و پاکی و نیستی ردایی میباشد ، که مانند چهار ستون 72 شرط(قانون) را در بر گرفته است

« یاری چوار چیون باوری وجا
 راستی ، پاکی ، نیستی و رداء) .




5 ـ همانگونه که همه ادیان و آئین‌ها ،عبادات و نماز خود را به صورهای متفاوت بجا می‌آورند در دین یاری پیروانش را ازخواندن نماز به شکلی که دیگر ادیان بجا می‌آورند معاف نموده است و مارا به انجام دادن نذر و نیاز که عبادت ویژه یارسانی است موظف نموده است در این مورد بابا ناوس می‌فرماید :




ناوز مرمو :

صوفیان بدساز ، صوفیان بدساز

هیها بو هشتای صوفیان بدساز

یارم نکـــرو ای ذکــر نمـاز

شــــرطم هــانه رای جمو نیاز

پی خــار نیانم تفتی پوس پیاز

یاران وش بوان وی شادی و شاباز

دوستــم چا وشیم بکــرو پرواز

چپ دس بکــردی باچدی و آواز





6 ـ روزه در دین یاری در دو نوبت در آبانماه ( نوامبر ) و دیماه (ژانویه ) برگزار می‌گردد که در هر نوبت مردم یارسان 3 روز در روزه هستند . و با مراسمی ویژه که فقط خاص آئینی است انجام می‌گیرد در صورتی که ادیان دیگر چنین نیست .




7 ـ مردمان پیرو دین یاری بنا به آموزه دینی مبانی اعتقادی (دونای‌دونی ) را قبول دارند و بر این عقیده هستند که روح انسان هزار ویکبار به دنیای فانی برای صیقل و جلا دادن رجعت میکند تا در هزار ویکمین به ذات حق ملحق شود در اصل خود روح جزئی از ذات حق شود ( انسان خدائی) و به همان لقایی که حافظ اشاره نموده است «ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است بردار نقاب که محتاج لقاییم »




پیربنیامین مرمو :

چه هزار و یک دون بونیش نجاتی

قلــم زر روحش بزیــو پی ذاتی

نشان یاری بون چه حضــوری

هم پری قاپی جم بدان دستوری

خـواجـام بدروش خــلات نوری





8 ـ کلام یاری در رابطه با جهان بینی یاری ایچنین می‌فرماید ،

سید باویسی مرمو :

پادشاه موجود ، پادشاه موجود

صاحب کار و دین پادشاه موجود

چه امـر ویتـن ای بود و نبـود

دودش چه شمعا شمعشا چه دود

خـارت نه گُلن گُلت نه خـارن

فصـلی خــزانن فصـلی وهـارن

قــدرت کامــل پیشان نمانای

هـرکس و نـوعی اسمشان وانای

پی چیش نتاوای یکرنگ بکری

دنگ دنگ داران بی دنگ بکری

آمانن آمان سّـــرپـوش ستــار

هــر چـه صــلاتن نداریم انکار


در این کلام جهانبینی آئین یاری را برای ما مشخص می نماید ، و مردم یارسان خلقت جهان را به این صورت با تنوع نژادی ، دینی ، فرهنگی ، قومی ..... بنا به مصلحت آفریدگار می‌دانند ، و به حقوق تمام موجودات عالم به دیده احترام می‌نگرند .




9 ـ محل عبادت مسلمانان مسجد ، یهودیان کنیسه ، مسیحیان کلیسا ،و به همین ترتیب هر دینی محلی جداگانه برای عبادت دارد .

محل عبادت مردم یارسان جمخانه است ، که روش عبادت هیچگونه شباهتی با دیگر ادیان ندارد ، «مِردان» مردمان یارسان درجم(جمع) با کلاه و کمربسته به صورت دایره‌وار می‌نشنینند ، با خواندن کلام و دعاهای کردی و چپ دست ، به شکرگزاری می‌پردازند . که هیچگونه شباهتی با عبادت دیگر ادیان ندارد .




10 ـ قبله مردم یارسان پردیور ( محلی در شهرستان پاوه استان کرمانشاه ) و همچنین جم می‌باشد ، اما ادیان دیگر قبله‌های مربوط به خود دارند.

پیر منصور شوشتری از هفتاد و دو پیر می فرماید :




کابه‌م پردیور سلطان سرجــم

یاران نه جمدا دل باران و هم

یکرنگ بنیشان هیچ نکران ذم

مامور سلطان حاضرن نه جم





11 ـ دین یاری براین عقیده اند که یار بودن یک موهبت است که خداوند نصیب هر کسی نخواهد کرد ، و پیمودن این راه عشق بالای می‌خواهد ، که با زور و اجبارنمیشود قدم در این راه گذاشت .

پیر احمد بره‌شاهی از هفتاد و دو پیر :




یاران نکران یاری و زوری

خاصه غلامان رژیان جه نوری

میردیگم گرگن ویل نبو سرسام

چنی گمراهان نپیچو نه دام

یاری بویژو و کوچ و کلام

کلام اکثیرن پری جسه خام

یاری مکرو و طلای زرفام





12 ـ مردم یارسان با پیروی از پیام کلامهای دین یاری طرفدار صلح و آرامش و دوستی در بین تمام مردم جهان هستند .




سلطان مرمو :

بو راست له صلح به ، دور به له آشو

میردانه دارت هل وشن نه کو




پیرالی مرمو :

هی یار گیانی ، هی یار گیانی

از و فدات بام هی دوس گیانی

یاری و مــروتا و مهــــربانی

و صیقه و قروان و گیانای گیانی




13 ـ در آئین یاری مرد و زن از لحاظ شعور اجتماعی و عقلی با مرد برابر است ، ودر کلامهای یاری هردو جنس را برابر و با اسم میرد نام برده است . امادر بعضی ادیان دیگر چنین نیست .




14 ـ ولی در آئین یاری بنا به سند کلامی زن و مرد از لحاظ حقوق اجتماعی ، ارث و.... برابر می‌باشند .

سلطان مرمو :

کناچه و کُری ، کناچه و کُری

توفیــرشان نین کنـاچه و کُـری

بـــش باطنـــن ازل هــــوِری

خـــاتون دایراک اِی بشش خری

بیا و دایان پوران حُری

هــرکسی باچو کنـــاچه و کُـــری

مَوزِیش و دَم مودای کی بِری



15 ـ پیروان آئین یارسان از داشتن دو همسر همزمان منع شده اند ، و طبق کلام مردان و زنان یارسانی همزمان مجاز به داشتن بیشتر از یک همسر نیستند ، در بیشتر ادیان چنین نیست .

سلطان مرمو :

نِمَــــو دو هامسر کـرو نکـــایی

هــر یار دو هامسر چه یانه یایی

ار روژی صد جار چه آ یانه

جمشان نریایی آ کــردارانه

قَویل نیه چه اِی درگــاهی

سلطان مرمو :

بهره هر دو سر نِمو پی هیچ کس

نِمَو دو هنی گیری و یک دس

دو هوو او یک نِمَبو پیوَس

سازگاریشان نمبو به بس




سلطان مرمو :

خطاب به پیر بنیامین

پیــره و تــوه ، پیــره و تــوه

پیــره وَو ذات َ و شانی توَه

باچــدی و میردان و بام و کوَه

یک بش زیادتـــر یاد نکن بوه




16 ـ در کلام سلطان سهاک ما را از طلاق و ازدواج مجدد منع نموده است مگر در سه مورد زیر که در کلام به آن اشاره شده است : 1 ـ انحرافات اخلاقی 2 ـ غرور و تکبر ویا موت یکی از طرفین 3 ـ وقتی اولادی نداشته باشند .که در مورد سوم رضایت طرفین لازم است و قابل ذکر است که در هرسه مورد زنان یارسانی نیز میتوانند برای طلاق اقدام کنند .

سلطان مرمو :

نِیَنِــم صَـلایی ، نِیَنِــم صَـلایی

طلاق پی یاران نِیَنِم صَلایی

هر کس چه یاران اَر سرِش دایی

اَر بطال کَــرو عقـد و نکایی

مصطفاش مامورن پــری جزایی

مَدروش نه وَر تیــر و بلایی

مگــر وی سه شـرط لازم نیایی

بوانو طــلاق نه جــای نکایی

اول چه هامسر بوینــو خطــایی

و چاو ویش بوینو دُزی و زنایی

دویم همســرش بَودی فنایی

سویم چه هامسرش نبوش اولایی

آدیش پا یقین هامسر نبو زایی

نبو بطال کریش عقد و نکایی

و شرطی هامسرش ار بَودی رضایی





17 ـ در آئین یاری حیواناتی که از نظر کلامی حلال گوشت محسوب می شوند پس از دعا خواندن بر چاقو سر می برند و پس از دور ریختن بعضی از اعضاء ، مانند روده بزرگ و .... بقیه ر کاملاً می‌شویند و با شیوه خاص بدون چشیدن می‌پزند و در جم یاری دعا میدهند و به صورت مساوی بین افراد جم نشین تقسیم می‌کنند .

دیگر مراسمهای این آئین از قبیل سر سپردگی شستن مردگان ، دعای خاکسپاری ، دعای خیر برای مردگان ، دعای استحمام جهت رفتن به جمخانه ، دعای نامگذاری بچه ، دعای برادری ، دعای ازدواج و ..... به زبان کردی هورامی بوده و هیچ شباهتی با ادیان دیگر خصوصاً دین اسلام ندارد ، جای تعجب است مسئولین محترم موسسه‌ی لاند اینفو تنها یک کلمه مشترک « علی » بین دین اسلام و دین یاری را پیدا نموده و این آئین را که قدمت هزارها سال دارد را زیر مجموعه‌ای از دین اسلام میداند ، اگر واقعاً این یک کلمه چنین مدرک معتبری است ، توصیه می‌شود که دین اسلام را نیز زیر مجموعای از دین مسیحیت و یهودیت و مسلمانان را نیز یهودی و مسیحی بنامید زیرا در اکثر سورهای قرآنی مخصوصاً سوره بقره ، سوره مائده ، سوره مریم ، سوره یونس ، سوره یوسف و سوره ابراهیم تماماً از موسی و عیسی و مریم و پیامبران یهود و نصارا صحبت شده است . و برای آگاهی بیشتر به‌ مسئولین محترم لاند اینفو توصیه می‌شود ، کتاب دینی یارسان و بقیه ادیان را مطالعه بنمایند ، قوانین و ارکان را مورد بررسی قراردهند نه اسم کسانی که کتابها آمده است، در آنموقع متوجه خواهند شد که ارکان و عبادات آئین یاری فقط مختص به این آئین است و تشابهی با ارکان دیگر ادیان ندارد .

در پایان باید به عرض برسانم ، نیت از انشاء این مقول تنها بابت استقلال آئین یاری از دیگر آئین‌ها می‌باشد و شواهد و مثالها فقط به دلیل تفهیم مسئله بوده و خدای ناخواسته قصد و قرض خاصی در بین نبوده زیرا همانگونه که در متن هم آمده است آئین یاری توهین و اهانت به ادیان و مذاهب دیگر را گناه محسوب می‌نماید.

با تشکر فراوان   از  جناب  آسید حشمت  میره بیگی  سادات  جاماس  گوران 



Montag, 23. November 2015

بیش از ‌یک سال است که از وارث شاه تخمه‌های مادر(اخوان ...اردلان بهروزی –آمریکا



المسلمین،موجاهدین،القاعده…)ثمر دیگری را به جهان هدیه کرده که تحت نام “داعش” و به عبارتی دیگر دولت اسلامی،که خود را از هر سیستم اسلامی کنونی موجود در جهان ، اسلامی تر قلمداد کرده و در جهت پیش برد افکار پلید و متحجر خود هر آنچه در پیش رویش قرار گیرد با شیوه‌ای غیر انسانی به خاک و خون می‌‌کشد و زیر نام اسلام راستین! در مسیر برپایی خلافت اسلامی در جهان خیال پردازی و گام می‌‌نهد که اکنون با توجه به شرایطی که برایش فراهم کردند!؟ توانسته بخش‌های از سر زمین سوریه – عراق را به تصرف خود در آورد و تکراری از تاریخ چند صد سال پیش را رونمایی کند! که در واقع سایه ی این دایناسور نامتجانس، نه تنها بر تمامی جهان، بلکه بیشتر و بیشتر از هر جای دگر بر خاورمیانه سنگینی می‌‌کند که در راستای آن به گونه‌ای ناهنجار شیرازه ی تاریخ، امنیت، فرهنگ، باور…تمامی اقلیت‌های آینی را به تخریب، کشتار، تجاوز و مهاجرت تبدیل وسوق داده است، داستان کشتار و یا جنوساید کوردهای ایزدی را در ‌یک سال گذشته بر همگان عیان است،مهاجرت آنها و مسیحی‌ها به کشور‌های غربی و…باعث شده که اقلیت‌های دیگر در همجوار آنها احساس امنیت نکنند و به فکر زندگی دیگر در جقرافیای فراتر از این مصیبت‌ها باشند، اما این اقلیت اینیی- ملی که همسایه ی چنان جانور درنده‌ای باشد، اقلیتی غیر از کوردهای یارسانی(کاکه)ای کسی دیگر نخواهد بود، البته کورد‌های یارسانی در زیر لوای بیرق داعش دیگری هستند که نام جمهوری اسلامی ایران را یدک می‌‌کشد!
از اوایل پیدایش داعش ایران تا کنون بیش از ۳۶ سال می‌‌گذارد، در این مدت به جنبه ی آیینی، پیروان آیین بهایی ‌یک روز خوش را در زندگی به خود ندیده اند و مدام از مفقود الاثر کردن، کشتار، شکنجه. زندان. اخراج و مهمتر از اینها از پروسه ی جنوساید کمیتی در ایران در امان نمانده اند و پیروان این آیین در ایران به لبه ی انقراض رسیده است، اگر چه از سال‌ها پیش تا کنون سیر مهاجرت آنها به سوی کشورهای غربی ادامه دارد و در این راه کمتر از چند ماه قبولی خود را دریافت کرده،اما همین کمک کردن‌های غربی‌ها به آنها موجب شده که نه‌ تنها خانه و سرزمین اجدادی خود را به طور کلی‌ و حتا همیشگی از دست بدهند، بلکه در میان کشورهای اسکان یافته غربی به گونه‌ای ویژه ذوب شوند و در ادامه نسل های آینده ی آنها از عدم آگاهی به تاریخ و فرهنگ دویست ساله‌شان رنج ببرند.

از سخنی دیگر،در پیرامون اقلیتی به نام بهائی که خود از دل‌ اسلام برون آمده و کم وزیاد شباهت های با هم دارند، متاسفانه به خاطر همان غیر شباهت‌ها امروزه مورد غضب داعش اسلامی ایران قرار گرفته و سر نوشت مناسک و پیروان آن به جای رسیده که در بالا به آن اشاره شد،
به همین خاطر و در وصف مقایسه پیروان یارسان با بهایان، باید قبول کرد که مسیر سرنوشت بهایان از آغاز به سر کار آمدن دولت روحانی! گویا قرار است به عنوان ارث خاصی به پیروان آیین یارسان تعلق گیرد!؟ اگر چه از لحاظ ظلم‌های آیینی وملی در طول تاریخ اقلیت بهائی با یارسان قابل مقایسه نیست، اما از بعد پاک سازی جمعیتی و رها کردن سرزمینشان برای داعش ایران شباهت‌های را به هم نزدیک کرده است و این گذرگاه که بهایان از ۳۶ سال پیش در آن گذر می‌‌کنند اکنون به درب خانه ی یارسانی‌ها رسیده است، بنابرین باید پرسید آیا منطقی است که پیروان یارسان با گذر از هزاران راه پر از فرازو فرود ها، چه به لحاظ آیینی و چه ملیتی، بقای خویش را تا کنون پا بر جا نگه داشته اند، اکنون وارد مسیری ناکجا آباد شوند که از طرفی آب و خاکی که با خون نگه داری کرده اند را از دست بدهند و از سوی دیگر راه ذوب شدن خود را در مناطق یارسان نشین‌ها فراهم کنند! البته بسیاری حقّ دارند که بگویند چرا نگارنده ی این مقال، پایبندی خودش را به این سرزمین و مردم نگه نداشته و هم اکنون در جای نرم و گرم و مملو از آسایش قلم راهنمایی و استقامت را به سوی مردم یارسان هدف گرفته است!؟
باید گفت: مبارزه برای احقاق حقوق کلان هر قوم و ملیتی دور از سرزمین مورد بحث ما نمی توان از راه اینترنت، امواج رادیویی و تصاویر تلویزنی به سر انجام رساند، انسان مبارز حداقل باید سایه‌ا‌ش در میان سایه ی مردمش در حرکت باشد و وگر نه از را دور دست به آتش گرفتن کسی را گرم نخواهد کرد، بنابرین بر هیچ عالم و آگاهی پوشیده نیست که زندگی کردن در زیر لوای داعش ایران بسیار سخت و دشوار است اما استقامت هم راهی‌ از مبارزه است و رها کردن سرزمین، فرهنگ و …چاره ساز نخواهد بود، رها کردن زمانی‌ جایز به شمار می‌‌آید که احساس خطر کنید و راهی برون رفت را در پیش پای خودت نداشته باشید، ولی متاسفانه موج مهاجرت کنونی بدور از این اوصاف است و هر کدام تعریف خاص خود را دارند و نگارنده این متون از هر نظر امید موفقیت برای تک تک آنها را دارم ،اما در همان حال هیچوقت مشوق وارد شدن به این مسیر برای دیگران در داخل نبوده و همیشه با آنهای که جاده را برای این گزینه صاف کرده اند مخالف بوده و هستم، اما چه راهکاری بهتر است که بتوان حداقل جلو این روند را گرفت و یا از خالی کردن سکنا‌ها ممانعت به عمل آورد. به نظر می‌‌رسد؛۱- بزرگان یارسانی چون؛ سادات، شخصیت ها.تحصیلکرده ها، آگاهان به امور ضرورت‌های اجتمأعی در داخل بطور مستقیم در جهت جلو گیری از این حرکات وارد عمل شوند، ۲-انجمنها، سازمان‌های فرهنگی -آیینی، وبسایت‌های وابسته به یارسانی‌ها در خارج همه و همه در مقابل این مهاجرت ها راهکاری اصولی را بازگو کنند که این حرکات را به حداقل برسانند، به امید آنکه جوانان یارسانی به جایگاهی از آگاهی برسند که تحمل کردن تمامی سختی‌ها و امید داشتن به تحولات آینده ارزش آنرا خواهد داشت که بیش از این دیار اجدادیشان را به حال خود رها نکرده و به سرزمینی قریب مهاجرت کرده و عمر و پتانسیل خود را در آنجا صرف کنند.

اردلان بهروزی –آمریکا ۱۱/۲۲/۲۰۱۵

Mittwoch, 18. November 2015

علت سکوت یارسانی ها در مقابل ستم و ظلم؟







بمدت هزاره ها تابع اين فلسفه بودهايم که « حق گرفتني است نه دادني» خوب اگر به اين جمله دقت کنيم متوجه به اين نکته دقيق مي شويم که در اين فلسفه بايد منتظر بود که کسي به حق و حقوق ما تجاوز کند، آنگاه ما بهر وسيله ممکن حتي خشونت حق خويش را از او بستانيم و اين اگر عريان تر بگوييم در حقيقت همان قانون جنگل است که اقويا حق و حقوق ضعفا را پايمال نمايند و بعد مشتي ضعفا يا بطريق قانوني و يا با عصيان و خشونت حق خويش را بگيرند، در اين فلسفه نيز ملاحظه مي کنيد که ما با جامعهاي واکنشي سرو کار داريم نه کنشي¸بدين معنا که فرد يا گروه فقط پس از آنکه حق آنان گرفته شد براي گرفتن حق خود اقدام مي کنند که به اين فلسفه مي گويند واکنشي.

در صورتي که اگر اين فلسفه را معکوس سازيم و خود بياموزيم و به فرزنان خود منتقل سازيم که « حق دادني است نه گرفتني» در حقيقت بدين معنا عمل کردهايم که نبايد حق هيچ کس را ضايع ساخت، يا بعبارت ديگر همه نه تنها در مقابل خداوند بلکه در مقابل قانون و ديگران مساوي هستند.

حال اگر اينچنين فلسفهاي را در افراد و گروهها نهادينه سازيم، ديگر حقي از کسي يا گروهي ضايع نخواهد شد که آن فرد يا گروه مجبور به گرفتن حق خود گردد و خواسته باشد با اسلحه خشونت حق خويش را بگيرد. که اگر چنين عمل کنيم جامعه را از حالت واکنشي تبديل به جامعه اي کنشي خواهيم نمود.

دور تسلسلي خشونت:

در فر هنگي که بنيانش بر اين فلسفه استوار است که « اگر مظلومي نباشد ظالمي نخواهد بود» و يا « حق گرفتني است نه دادني» هميشه ظلم وجود خواهد داشت و هميشه حق و حقوق افراد ضايع خواهد شد و در نتيجه خشونت بصورت تسلسلي ادامه خواهد داشت.

اللخصوص میتوان به رژیم جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد که از وقت به کار امدن به مردم کورد و جامعه یارسان ظلم میکنه

فلسفه ایین یارسان:

اگر مي خواهيم که به اين دور تسلسل وار « اي کشته که را کشتي» خاتمه دهيم چارهاي جز اين نداريم که تعدادي از ما ولو کم، مصمم و معتقد، براي اولين بار در تاريخ بشريت دست از خشونت برداريم و هرگز افکار، گفتار و کردار خود را به خشونت آلوده نسازيم، زجر و شکنجه ببينيم، حبس و زندان تحمل کنيم، کشت و کشتار را تجربه نماييم، اما در مقابل تمام اين خشونتها هرگز افکار، گفتار و کردار خود را به خشونت آلوده نسازيم، اينعمل شجاعانه سبب خواهد شد که خواهيم توانست با خون بي گناه خود نقطه پاياني بر خشونتهاي هزارهاي گذارنيم و سند آزادي نوع بشر را امضاء نماييم.

ایین یارسان که در قلب پيروان خود جز « گل عشق » نمي کارد و بدانان مي آموزد که « دين بايد سبب الفت و محبت باشد والا بي ديني بهتر از دين است.» مي خواهد براي هميشه رسم خشونت را از دنيا بر آندازد.

ایین یارسان مي خواهد فلسفه خشونت آفرين « اگر مظلومي نباشد، ظالمي نخواهد بود.» را با فلسفه آشتي آفرين « اگر ظالمي نباشد مظلومي نخواهد بود.» تعويض نمايد تا هيچ کس در دنيا دست به ظلم نگشايد که مظلوم مجبور شود که براي دفع ظلم به خشونت دست برد.

ایین یارسان جانشين نمايد تا حق همه افراد اجتماع تامين گردد و ديگر کسي بهانه نداشته باشد که به بهانه گرفتن حق خود افکار، گفتار و کردار خويش را به خشونت بيالايد.

و بالاخره ایین یارسان مي خواهد انسانها چه بصورت فردي و چه بصورت گروهي از حالت واکنشي خارج شوند و بصورت کنشي سرنوشت خويش را در دست گيرند و براي هميشه کلمه « خشونت» را از دفتر لغات خويش محو نمايند.

در پرتو همين تعاليم و اصول محبت آفرين است که افرادي چون « جمع ياران» باخشنودي و فرح و سرور حتي به پاي چوبههاي اعدام مي روند.

چرا چنين ميکنند؟

زيرا مي خواهند بدون توسل به خشونت و فقط با مهرورزي بدون توقع و با نثار خون پاک و مقدس خود نقطه پاياني بر خشونتهاي هزارهاي گذارند.

در پرتو اين جان بازي در راه بشريت است که بيانات ایین یارسان را که همانا بر قراري صلح و آشتي است بما نشان میدهد و بارها و بارها به اثبات رسانده

تقدیم به تمام کسانی که در مقابل ظالمان ایستادند و انکار عقیده نکردند تا با نثار جان و مال و شهرت ثروت خود نقطه پایانی در خشونت های هزاره ای گذراند.تا نسل های اینده در دنیای پر از مهر و اشتی زندگی کنند

مجتبی فرضی (فریاد کوهالی)

Sonntag, 15. November 2015

توسعه در محاق سرکوب علیمراد یوسفی




به تازگی معاون اول رییس جمهوری اسلامی از تلاش دولت روحانی در جهت توسعه و پیشرفت اقتصادی استان کردستان و
 دیگر استان های کردنشین غرب ایران سخن رانده است. سخنانی البته تکراری که اکنون بعد از سی و شش از عمر حکومت اسلامی، جز لبخندی تلخ، واکنشی در میان کردهای ایران برنمی انگیزد. آنچه شنیدن این سخنان از سوی فرد شماره دوی دولت را دردناک تر می کند، اینکه همزمان وزارت اطلاعات همین دولت نه تنها به سیاست سرکوب کردها و اقلیت های مذهبی و برخورد و دستگیری فعالان مدنی کرد پایان نداده، بلکه این سیاست را به شکل حتا شدیدتری نسبت به دولت قبل ادامه می دهد.
آدم احساس می کند شاید معاون اول رییس جمهور حکومت اسلامی به کلی با الفبای توسعه و پیشرفت یک جامعه امروز بیگانه است، شاید نمی داند که محور توسعه یک جامعه، تک تک شهروندان آن هستند. اگر حقوق اولیه این شهروندان مثل حق آزادی بیان و مذهب از آنها سلب شود، و اگر شهروندان، بویژه آنان که به اقلیت های قومی و دینی  ایران تعلق دارند درهر فعالیت مدنی و فرهنگی جمعی با سرکوب و بازخواست و بگیرو ببند نیروهای وزارت اطلاعات روبرو می شوند، دیگربه شکوفایی کسب و کار و رشد کارآفرینی در چنین باتلاقی نمی توان امیدی داشت. تا زمانی که از سوی حکومت ایران به موضوع تنوع قومی و فرهنگی و دینی در ایران به شکل یک مشکل امنیتی نگاه می شود. فضایی برای امکان پیشرفت اقتصادی مناطق کردنشین وجود ندارد.
حکومت اسلامی، بوِیژه علی خامنه ای رهبر فعلی آن در دوران رهبری اش، نشان داده که شهروندان غیرشیعه ایران را اصولاً شهروندان درجه دوم می داند که نه تنها باید از بسیاری از حقوق تعریف شده در قانون اساسی خود حکومت محروم باشند، بلکه اجازه موفقیت اقتصادی و قرارگرقتن در موقعیت اداره بنگاه های اقتصادی و کارآفرینی را هم ندارند. در ایران اسلامی آنقدر موانع قانونی یا غیرقانونی در برابر یک کرد سنی یا یارسان  قرار دارد که او اساساً شانسی برای پیشرفت اقتصادی و کارآفرینی پیدا نمی کند. این واقعیت را حاکمان ایران نمی توانند مخفی کنند که مناطقی از ایران که اکثریت ساکنانشان غیر شیعه هستند، محروم ترین و عقب افتاده ترین مناطق کشورند و بالاترین درصد بیکاری را دارند. منطق حاکم در کردستان ایران، منطق سرکوب است، نه منطق کسب و کار و تولید و اشتغال.

 این وضعیت، کارنامه حکومتی است که آپارتاید دینی را بنیان حکمرانی خود قرار داده است و تا این بنیان ویران نشده است، ادعای تلاش برای بهبود اقتصاد کردستان از سوی دولت را همچون وعده های دیگری که که درین سی و شش سال داده شده خیلی زود به فراموشی سپرده می شوند. 
15.11.2015