خاونکار یعنی چه ؟ چرا مردم یارسان این روز را جشن می
گیرند؟
آیا مراسم عید خاونکار، فقط یک مراسم مذهبی ویک وظیفه ی دینی است ؟ آیا رسالت
« دین یاری » مانند فلسفه ورسالت ادیان قبلی وتکرار همان سیستم « معبود ، عابد،
عبادت، زیارت ، نذر ، قربانی ، پیروی مطلق از خدا وکتاب خدا» وتقلید از مقلدین
دینی است ؟ آیا سلطان سهاک ویارانش آمدند
تا برای مردم یارسان ، « جم خانه » را جایگزین مسجد ، کلیسا و کنیسه و« نذر و
نیاز»را جایگزین « نماز» بکنند؟
چرا خاونکار را جشن می گیریم ؟ چه چیزی را جشن می گیریم ؟پیام
اصلی خاونکار چیست؟ وچه درسی از گرامیداشت این روز می گیریم؟
دراین مقاله سعی بر آن است به پاسخ این سئوالات به استناد
متون دینی یارسان بپردازیم.
همانطور که میدانید یکی از بزرگترین ومهمترین مراسم وجشن
های مردم یارسان ، جشن « عید خاونکار» است . ظاهرآ به دلیل به رسمین نشناختن « دین
یاری» و حاکم بودن دین اسلام ، قرن هاست که با وجود برگزاری پنهان و آشکار مراسم خاونکار،
آنچنان که می بایست حق مطلب در اینباره ادا نشده است و علت اصلی واقعه ی جشن « عید
خاونکار» و روزه ی « مَرّنو » در لفافه ای از اسرار مانده است. در راستای همین
پنهان کاری سعی گردیده که تنها به جنبه ی دینی قضیه اهمیّت داده شود و بیشتر با به
جا آوردن مراسم نذرونیاز وروزه داری به
عنوان یک تکلیف دینی ، به ابعاد اجتماعی اخلاقی وتاریخی این واقعه کمتر پرداخته
شود. لذا در این فرصت به اختصار در این
مقاله بحث خواهد شد.
مردم یارسان که در ایران به « اهل حق» ودر کوردستان عراق به
« کاکه ای » شناخته می شوند ، پیرو یک دین کاملآ مستقل به نام « دین یاری » هستند . بنیانگذار این دین، « سلطان سهاک » ویارانش بودند که اصالتآ از
کوردهای برزنجه ی کوردستان عراق و به زبان کوردی (گورانی)هورامی سخن می گفته اند. کتاب
مقدس مردم یارسان « دفتر پردیوری» نامیده می شود که به زبان « کوردی گورانی یا هورامی» و به نظم نوشته
شده است.به استناد متون دینی این دین دارای دوتاریخچه میباشد : تاریخچه پنهانی(سرّی
ومخفی بودن )، وتاریخچه آشکار شدن . ظهوردین یاری در دوره پردیور در منطقه
اورامانات پاوه رخ داد واین دین از حالت اسرار پنهانی به مرحله آشکار ومکتوب شدن
وارد گردید. البته بعد از دوره ی پردیور متون دینی دیگری به متون دینی مردم یارسان
اضافه شد که از آنجمله میتوان به « دفتر درویش های آسید براکه» (که زبور حقیقت نیز
نام دارد )، دفتر شاه حیاث، دفترشیخ امیری ،خان الماس ، «دفتر چوشچی اوغلی ویارانش»،
دفتر ایل بگی جاف و چندین دفتردیگر اشاره
کرد که همگی در تآیید ، تفسیر و توضیح دفتر پردیوری آمده اند.
آشکار شدن دین یاری
نه تنها به سادگی وبدون مشکل صورت نگرفت بلکه با مقاومت ومخالف شدید مُلاها
ورهبران دینی منطقه مواجه شد . آنان بلا فاصله به تقابل ورویارویی مستقیم با سلطان سهاک روی
آوردند اما ازآنجا که دین یاری ، دین صلح ودوستی، مهربانی ومودّت بود، سلطان سهاک
ویارانش به جای مقابله به مثل وتوسل به زور وخشونت ، راه کوچ و سفررا در پیش گرفتند
و از « برزنجه » به منطقه ی اورامانات
کوردستان ایران راهی شدند. شبانگاهان در طول راه در غاری به نام « مَرّنو» سکنی
گزیدند، اما دشمنان در تعقیب آنان برآمدند و آنها رامحاصره کردند. سلطان سهاک
ویارانش سه شبانه روز مجبور به مقاومت ومبارزه دریک جنگ تحمیلی وناخواسته شدند که
نهایتآ منجر به پیروزی سلطان سهاک ویارانش
شد. آنان دراین سه شبانه روز فرصت خوردن ونوشیدن نداشتند. نهایتآ پیرزنی( که ظاهرآ
خاتون رمزبار بوده اند) یک عدد خروس آب پز
همراه بامقداری برنج ،نان و آب برای سلطان سهاک ویارانش آوردند . آنان این مواد
خوراکی را در غالب یک مراسم دینی وشکر گزاری ، دعا و تنبورنوازی وخواندن سرودهای
دینی به زبان کوردی ، دربین خود تقسیم نموده ومصرف کردند و پیروزی خود را بر
دشمنان یارسان ( یعنی سپاه چیچک) جشن گرفتند. به همین دلیل در « دفتر پردیوری» به
این واقعه اشاره و به یارسانی ها توصیه شده که این مراسم را به عنوان « عید
خاونکار» و « مال پادشاهی» بجا بیاورند.
کلمه ی خاوندکار ، یا خاونکار یک کلمه ی کوردی و به معنای
صاحب همه چیز یا صاحب جهان است که یکی از
اسامی سلطان سهاک نیز می باشد.
متآسفانه پس از دوره ی « پردیور» ، بعضی از وقایع تاریخی یارسان،بعضآ تحریف یا به صورت های دیگری نقل، تعبیر وتفسیر شده
است.مثلآ موضوع بسیار مهم تاریخی « واقعه مَرّنو » به صورت
یک دعوای عشیره ای ، قبیله ای بین
سلطان سهاک و سپاه « چیچک » و یا دعوای خانوادگی بین سلطان سهاک و برادران ناتنی ش
برسر ملک واملاک یا چند تیکه از وسایل منزل تعبیر وتفسیر شده است. چنین تصوری از
خاونکار، به معنی تنزل دادن و کوچک شمردن
سلطان سهاک ویارانش و فراموشی اندیشه،
تفکر و جهانبینی دین یاری است . از طرفی
چنین برخوردی، ظلمی بزرگ به اندیشه و
آرمان والا ی سلطان سهاک ودین یاری است. از سویی دیگر سعی گردیده که این واقعه ی تاریخی فقط به صورت یک تکلیف دینی،
روزه ،نذر، نیاز ودعا ومناجات جلوه داده شود وپیام اصلی و زوایای فلسفی ، تاریخی
واجتماعی « واقعه ی مَرّنو» به فراموشی سپرده شود، در حالیکه اجرای مراسم دینی
مخصوص این مناسبت و روزه داری ، تنها بخشی از مراسم خاونکار است.
اما ببینیم که پیام اصلی و واقعه ی « مَرّنو ، و
خاونکار»چیست؟
جشن عید خاونکار و
روزه ی مَرّنور، پیام جهانی و افتخاری بزرگ برای همه ی بشریت است . این اغراق و گزافه
گویی نیست ، این یک واقعیت تاریخی است . چرا؟؟
تقریبآ به طور قطعی میتوان گفت اکثریت دین هایی که قبل از «
دین یاری » آمده اند ، مخصوصآ ادیان ابراهیمی ، همه فلسفه ای مشترک ونزدیک به هم
دارند و از یک قانون وفرمول پیروی می کنند . همه این ادیان به اصطلاح دارای یک
فرمول شبیه به یک خط عمودی یا یک « هِرَم » هستند که در رآس آن یک خدای مقتدر با
تمام اختیارات و در مرحله ی بعدی یک پیغمبر با اختیارات کامل از طرف خداوند و یک
کتاب مقدّس که فرمایشات ودستورات خداوند است، بوسیله ی یکی از فرشتگان خداوند در
قالب « وحی » برای پیغمبرارسال شده است که باید بدون هیچ چون وچرا وپرسشی، پذیرفته
واطاعت شود . دراین سیستم، انسان موجودی
است فطرتآ گناهکار ، ذلیل ، خار ، و ناتوان که از قطره ای آب گندیده درست شده است
و دائمآ در زیان وخُسران است مگر اینکه ایمان کامل بیاورد واز دستورات خدا، کتاب وپیامبرپیروی بدون چون وچرا بکند.(سوره
ی والعصر آیه ی 1تا3وسوره مرسلات آیه ی 19 تا 21 و سوره ی صافات آیه ی 11).
در ادیان ابراهیمی ، « آدم وحوا» نیز
بواسطه خوردن سیب ممنوعه دچار گناه شدندو
از بهشت رانده شدند، لذا انسان از بدو تولد بارگناه اجداد خود را به دوش می
کشد . دراین ادیان ، خداوند سیستم قضایی ، مجازات وپاداش خاص خود را دارد . نافرمانی
وانتقاد از کلام خدا عملی نابخشودنی است. نیکوکاران با ایمان وکسانی که عبادت را
کامل بجا آورده اند، پاداشت بهشت همراه با باغ ها و« حوری های زیبا روی » دریافت
خواهند کرد . کسانی نیز که نافرمانی کرده اند وبه کلام خدا وپیامبرش ایمان نیاورده
اند ، سالها ی طولانی در آتش جهنم با شعله هاوگرزهای سوزان وداغ، شکنجه خواهند شد.
در ادیان ابراهیمی طبقه ای به نام روحانی وجود دارند که کارشان
ترجمه ، تعبیر،تفسیر وتدریس کتاب مقدس است ومردم موظف به پیروی وتقلید از آنان
هستند . گویی که خداوند عقل بیشتری به آنان عطا کرده است . وجود این طبقه باعث
بوجود آمدن پدیده ای به نام « تقلید و مقلد » شده است . به همین دلیل در دین اسلام
مراجع تقلیدی وجود دارند که مجاز به تفسیر وتعبیر قرآن مجید ، صدور فتوا ، تهیه ی
وانتشار قوانین ومقررات دینی تحت عنوان «رساله ی دینی» هستند.هرفرد مسلمان مرجع
جامع الشرایط خود را انتخاب می کند و در همه ی اموردینی اجتماعی از او پیروی می
کند .
در متون دینی مردم یارسان،تقریبآبه همه ادیان و رویدادهای
مهم تاریخی از ابتدا تا کنون به عنوان یک پروسه اجتماعی تاریخی اشاره شده است واز اکثر شاهان ، پیامبران
وبزرگان دینی مخصوصآ ادیان ابراهیمی با احترام نام برده شده است . اما هرچند که از
همه ی ادیان واعتقادات به عنوان ضرورت تاریخی در پروسه تکامل مادی معنوی انسان یاد
شده است ، لیکن این به معنای تآیید وحقانیت این رویدادها نمی باشد . در متون دینی
یارسان صراحتآ نوشته شده که هیچکدام از هفتاد ودو دین نتوانسته اند گوهر پاک ، ناب
وپیام واقعی « حق وحقیقت » را به انسان نشان دهند . تا اینکه بشر به مرور زمان و
در پروسه « دونای دون» پیشرفت معنوی کرده ونهایتآ در دوره ی پردیور تکامل معنوی به اوج
خود رسیده وبشر به بلوغ فکری رسید تا آنکه
سلطان سهاک ویارانش « دین یاری » را آشکار کردند و گوهر واقعی حقیقت را به نمایش گذاشتند.نمونه هایی از متون دینی
مردم یارسان در این زمینه :
دفتر پردیوری :
رمزبار مرمو:
وست او پردیور
بارگه شام آما وست او پردیور
آنه
وست اره جه مانگ اخضر
چوین بازرگانان
کالاش وست اوبر
بازرگانی بی برآما نه چین
سکه ش درست بی چمش نرگسین
وست او
پردیور آشکارش کرد دین
اوشاهنشاوی
بارگای شام وستن اوشاهنشاوی
بارگای شام وستن او شاهنشاوی
او رو
نیامان راگه حساوی
نه گنان او شون حرف کتاوی
خلاصه ی کلّی معنی کلام : واین بارگاه ومنزلگاه « حق » را در پردیور برقرار کردیم
، او ( سلطان سهاک ) کسی است که همچون بازرگانان چینی همه نوع کالاها و گوهر های
ناب را در نزد خویش دارد ، او آمد ودین یاری را در پردیور آشکار کرد. اورا درست
وصحیح را برقرار کرد ، پس دیگر به دنبال حرف کتاب های مقدس نروید.
کلام درویش نوروز:
در بند کلام ، «کرد
کویزنان» چنین می گوید:
هفتادو دو دین
پرده و پرده
هیچ تیدا ندیم سوای جه هرده
خالی الوج دیم اصل بی مایه
جای جور جفای رنج بی پایه
دله وجودن
دله دور جهان یار نه وجودن
هفتاد ودو رمز جاش عود عودن
عوده یک
منزل گشتش بی سودن
یک گروهی هن خلقت نورن
مست بوی عرق روی انطهورن
رجوع
نیارو وهیچ ملتی
بی سوره وکتاو ، بی سیاه خطی
باقی دستانان بهانه و سوچن
ویل گرد هرده هیچ پلوچن
هر چند که دین یاری
ومردم یارسان به همه ی ادیان احترام می
گذارند ، لیکن عبارت « احترام » به یک عقیده یا دین با عبارت « اعتقادداشتن» به آن دین متفاوت است . متآسفانه عدم رعایت مرز
بین احترام گذاشتن واعتقاد داشتن، ضررهای
جبران ناپذیری در طول تاریخ به فرهنگ مردم
یارسان زده است ، یعنی به بهانه ی احترام گذاشتن، ، رسم ورسوم زیادی ازاسلام در
فرهنگ مردم یارسان وارد شده است. لذا رعایت وتفکیک مرز بین احترام واعتقاد ، بسیار
ضروری می باشد. اگر بگوییم که به همه ی کتاب های مقدس اعتقاد داریم پس باید به
دستوراتشان نیز عمل کنیم . بنابراین بهتر است به جای عبارت اعتقاد داشتن ، ازعبارت احترام گذاشتن استفاده کنیم.همچنین
تداخل این دو عبارت باعث بوجود آمدن سوء تفاهم های زیادی در باره اعتقادات یارسان
شده است به طوری که بعضی از یارسانی ها در آثار ونوشته های خود، فلسفه ی دین یاری را مانند ادیان ابراهیمی تعریف
کرده اند، در صورتی این سئوال پیش می آید که اگر قرار بود مبانی اعتقادی وفلسفی «
دین یاری» همانند ادیان قبلی باشد، اگر قرار بود که مجددآ دین وآئینی تکراری بیاید و سیستم « عابد ، معبود، عبادت وزیارت» را
مجددآ ترویج کند،اگر قرار بود که بازار عقل ،دانش ، تفکر واندیشه تعطیل شود وسیستم
« تقلید ومقلد» واطاعت بی چون وچرا
وکورکورانه برقرار گردد، دیگر نیازی به این همه زحمت ومشکلات، مخالفت ها
ودردسرها نبود و واقعه « مَرّنو» اتفاق نمی افتاد. زیرا ادیان قبلی همه چیز را در
باره ی عبادت ، بندگی ، تقلید و پیروی بی چون وچرا و بهشت وجهنم توضیح داده بودند. بنابراین میتوان گفت که سلطان
سهاک ویارانش طرح وبرنامه ای کاملآ نو وتازه آوردند. آنها آمدند تا به جامعه ی تک
صدایی پایان دهند وچامعه را چند صدایی بکنند. کار آنها مصداق بارز این شعر حافظ بود :
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف
بشکافیم وطرحی نو در اندازیم
واما با زمی گردیم به سئوال ابتدای مقاله : « آیا مراسم عید
خاونکار، فقط یک مراسم مذهبی ویک وظیفه ی
دینی است ؟».
جواب منفی است . در واقع واقعه ی « مَرّنو » و جشن خاونکار
، نه فقط یک رویداد ومراسم دینی، بلکه یک
انقلاب بزرگ اعتقادی و ارائه ی یک جهانبینی نوین ، مترقی و انسانی در راستای پروسه
ی تکامل معنوی انسان ها است . برای اولین بار در تاریخ منطقه ، سلطان سهاک ویارانش
،به زیبایی، انسان و جهان را از دریچه ی دیگری معرفی وتعریف کردند .
همانطور که گفته شد ، تا آن زمان اکثریت ادیان الهی وغیر الهی ، دنیا وانسانها را
دوقطبی می دیدند ، وتقسیم بندی های معنوی
، اجتماعی به صورت اضداد بودند یعنی همیشه دو پارامتر مقابل هم : «خودی وغیر
خودی »،« روشنایی و تاریکی »، «خوبی وبدی » « خیر و شرّ» ، «مومن و غیر مومن »،« مسلمان و
کافر» ،« خداوند وشیطان » و«دوست ودشمن» .
این تقسیم بندی ها نتیجه ای جز قتل و کشتار ، تفرقه ، جنگ وخونریزی ، تجاوز ،کشورگشایی وحمله به سایر ملت ها ندارشته
است.
ادیان ابراهیمی، انسان راموجودی می دانند
که فطرتآ و ذاتآ گناهکار است .آنها انسان را با صفات بسیار پست وناپسند مانند، م ناتوان
وضعیف، بالفطره گناهکار، عاصی ، حریص و گمراه در کتاب های مقدس شان خطاب می کنند .
بنابراین خداوند برای راهنمایی ونجات آنها پیامبرانی را فرستاده است.
سلطان سهاک و یارانش همه ی این معادلات قدیمی و تکراری را
پشت سر گذاشتند وجهانبینی وارزشهای جدیدی را به جامعه عرضه کردندو تعریف دیگری از
خدا ارائه دادند . آن خدای آسمانی که همیشه درعرش اعلاء و بالاتر از همه ودر رآس
مثلث قدرت بود، خدایی که قادر مطلق ، قهار،
جبار ، و دست نیافتنی بود ، خدایی که دائمآ محتاج عبادت ، تکریم وچاپلوسی
انسان بود خدایی که با سرکشی انسان ها ، عصبانی و خشمگین می شد ، خدایی که با زبان
تهدید بابندگانش سخن می گفت ومدام آنانرا از روز جزا و قیامت بیم می داد، خدایی که
برای خودش کعبه ای در زمین داشت و بندگانش را توصیه به زیارت آن می کرد، خدایی که
به خاطر امتحان بندگانش ، به اراده
واختیار خود عده ای را ثروتمند وعده ای را فقیر خلق کرده بود، حالا به طور دیگری
تعریف ومعنا پیدا کرد ه بود. اینبار خدا با مهر ومحبت در یک کالبد انسانی ، ظاهر و زمینی شد. سلطان
سهاک ، خدا و اقیانوس « ذات و صفات نیکو» ، مظهر مهربانی ، گذشت ، لطف وصفا است . انسان
نیزدیگر حقیر وخوار نیست و در پروسه ی «
دونای دون» همچون قطره ای باران پاک وشفاف می شود و نهایتآ به اقیانوس معنویت می
پیوندد واز حالت قطره ی باران به بخشی از
اقیانوس تبدیل می شود.
خدای یارسان با تهدید ،ارعاب ، گرز آتشین، یا با و عده ی « حوریان بهشتی» و جوی
های عسل با مردم سخن نمی گوید. اوبه انسان
شخصیت داد ومرتبه ی او را بالا برد . او به انسان یاد داد که چگونه در پروسه
تکاملی « دونای دون » میتوان بخشی از خدا شد.آری پیام او پیام انسان خدایی واصالت
گوهر وجودی انسان بود. اگر احترام به کرامت انسانی و برقراری حقوق بشر،برابری حقوق
زن ومرد وتک همسری درغرب واروپا ، با انقلاب فرانسه آغاز شد وغربی ها آن را
افتخارخود می دانند ، باید منصفانه اعتراف کرد که سخت در اشتباهند زیرا این افتخار قبل از همه ، متعلق به سلطان سهاک
ویارانش ، متعلق به « دین یاری » ومردم یارسان است.این سلطان سهاک ویارانش بودند
که با اندیشه ای نوین در هفت قرن پیش ، نقطه پایانی بر باورهای دیکتاتوری وضد بشری
آن زمان گذاشتند وانسان را از رنج هزاران ساله ی اسارت وبردگی نجات دادند. هزاران
سال طبقه ی روحانیت درهمه ی ادیان به مردم ظلم کردند وبا ترساندن مردم از خدای
قدرتمند و روز موعود و « جزا »،حکومت وغارت کردند. تاریخ هیچگاه کشیش ها واسقف های مسیحیت در قرون وسطی را با دادگاه های تفتیش عقاید یا « انگیزاسیون » فراموش نمی کند. همان کشیش هایی که بهشت را با پول به مردم
بیچاره می فروختند ودسترنجشان را غارت می کردند.همچنین تاریخ هیچگاه حملات و کشور گشایی ها و قتل عام ها را بدست سپاهیان اعراب مسلمان فراموش نمی کند .ریشه
ی همه ی این ظلم ها در جهان بینی دوقطبی
دیدن دنیا و منافع مادی ومعنوی بود . آنها با تقسیم دنیا به مومن وکافر ، مجوز کشتن
مردم را از کتاب مقدس شان کسب می کردند و جنگ هایشان را مقدس وجهاد می نامیدند و
جان ومال وناموس مخالفان خویش را برای خودشان حلال شرعی می دانستند. در اعتقادات آنها، خون ، شمشیر، جهاد و به قتل رساندن
کافران نهادینه وتئوریزه شده بود.
« دین یاری» براندیشه ی مخرب دوقطبی دیدن جامعه نقطه ی
پایان گذاشت و واقعیت های موجود در جهان را
نه در قالب تضاد و دشمنی بلکه در قالب عبارات دوستانه و آشتی پذیر مانند «
ظاهر وباطن » به صورتی تعریف کرد که لزومآ نه تنها ضد هم نیستند بلکه لازم وملزوم
هم هستند و حیاتشان به یکدیگر ربط دارد. به عنوان مثال در ادیان الهی، انسان از دو بخش ، روح وجسم ، خیر وشرّ ، خوبی
و بدی ، یا معنویت و حرص و آز(نفس امّاره)
ساخته شده است که برای نزدیک شدن به دین وخدا، باید لزومآ ازبخش بد آن یعنی مادیّات ، ولذت دنیایی دوری جست درحالیکه در دین
یاری ، باطن و ظاهر درانسان به صورت روح و جسم تبلور یافته و جسم ، کالبد و ظرفی
است برای روح . این دو لازم وملزوم یکدیگرند نه ضد یکدیگر. ضمنآ برای نزدیک شدن به
خدا لازم نیست که دنیا ونعمت هایش را ترک ونفی کرد.
«دین
یاری » با حقارت به انسان نمی نگرد ونه تنها او را فطرتآ وذاتآ گناهکار نمی
داند بلکه چنان شخصیتی والایی به انسان می
دهد که میتواند به مرحله ی خدایی برسد زیرا از گوهر ی تابناک و معدن معنوی ذات
خداوند (یعنی سلطان سهاک ) آفریده شده است . کلام یاری در این باره چنین می گوید :
جه کان کَرَم داین یک بَشی
بعضی فراوان بعضی خوا چشی
. هیچکس جه خدمت نمو
نامحرم
بشی میه ران یا زیاد یا کم
معنی کلام : از معدن معنویت به هر کس سهمی داده شده است . بعضی ها زیاد وبعضی کمتر
بهره برده اند . لیکن هیچکس از این معنویت بی بهره نمی شود وسهمی به میزان کم یا
زیاد می برند.
« دین یاری » انسان را صاحب تفکر، اندیشه ، عقل ، دانش و مختار میداند . در قضیه ی
جبر واختیار، آنچه که امروزبا اختیار و رآی خود انجام می دهیم ، اجبارآ نتیجه اش
را فردا می بینیم. یعنی اختیارآن است که
ماامروز انجام می دهیم و اجبار، نتیجه ی رفتار دیروزمان است که فردا می
بینیم و تغییری در آن نمی توانیم ایجاد کنیم زیرا زمان به عقب برنمی گردد. کلام درویش نوروزدر باره عقل وشعور واندیشیدن چنین
می گوید:
دل جم درویش جفای جور وشان
مایه ی عقل وهوش ادب وارکان
فکر ومعرفت تجربه وتدبیر
آراسته ی جهان وسفته ی سریر
دین یاری بر اندیشه ، تفکر و خرد جمعی استوار است به همین
دلیل است که حتی عبادت و نیایش مردم یارسان به صورت جمعی و همراه با موسیقی وآوای
زیبای تنبور است و باز هم به همین دلیل است که
« دفتر پردیوری» برخلاف سایرکتاب های مقدس ، تک صدایی و متکلم الوحده نمی باشد . در قسمتهای
مختلف این متن مقدس می بینیم که در نشست های دینی وهمگانی که « جم » نامیده میشود
، سلطان سهاک برسر هر موضوع ، از یاران خویش نظر میخواهد و آنها در کمال آزادی
وامنیت وبدون ترس، نظر خویش را اعلام می
کنند وسلطان سهاک به نظر آنان احترام می گذارد.
همچنین یکی دیگراز خصوصیات بسیار مهم دین یاری ، احترام به
فرهنگ ، زبان و رسم ورسوم سایر ملیت ها است. همانطور که گفته شد بیش از هشتاد درصد
متون دینی یارسان ومخصوصآ « دفتر پردیوری» به زبان کوردی گورانی( هورامی )نوشته
است ، اما با توجه به اینکه بعضی از بزرگان ورهبران دینی متعلق به ملیت ها وجاهای
دیگری بوده اند وباتوجه به اینکه سلطان سهاک قبل از دوره ی پردیور در کالبدهای
جسمانی انسانی دیگری همچون ، بالویل و شاه خوشین لرستانی ظاهر گردیده اند، لذا در دفتر پردیوری ، به غیر
از زبان هورامی، زبان های کوردی سورانی ( زبان جافی در کلام عابدین جاف) زبان « لری » و فارسی نیز دیده می شود. این در حالیست که همکنون بعد
از گذشت بیش از هفت قرن از ظهور دین یاری ، هنوز دولت های خودکامه ودیکتاتوری در قرن بیست ویکم در دوران مدرنیسم ،حق خواندن
نوشتن و تحصیل به زبان کوردی را به رسمیت نشناخته اند.
توضیح وتفسیر کامل فلسفه ی دین یاری در یک یا دو مقاله نمی
گنجد ، اما آنچه که لازم است در اینجاگفته شود این است که واقعه ی « مَرّنو» وجشن
خاونکار یک جشن بزرگ ویک واقعه ی مهم تاریخی است . « واقعه ی مَرّنو» وخاونکار
ظهور یک اندیشه وتفکر نوین بر پایه وبنیان انسانیت ، اندیشه و خرد جمعی است . این
مناسبت یادآور روز پیروزی سلطان سهاک ویارانش بر داعشی های آن زمان ( یعنی سپاه
چیچک ) است.همان سپاهیانی که همراه ملاهایشان از صبح تا شام به سلطان سهاک و
یارانش دشنام می دادند و مسخره می کردند. همان ها که در دفتر پردیوری چنین از آنان
یاد کرده است :
شاه یادگار مرمو:
هنت گروی چنه مان دورن
سجده وشامشان تسبیح و مورن
چنی
یارسان دایم لازورن
معنی کلام : عده ای هستند که (اعتقاداتشان) از ما بسیار دور است و ازصبح تا شب
مشغول نماز وتسبیح هستند . آنان با مردم یارسان همیشه در تضاد هستند.
رمزبار مرمو:
هنت گروی مرامان بی رام
ملان او مزگفت جه صبح تا وشام
ریشخند مکران و واته و کلام
شاه ابراهیم مرمو:
هنت گروی مرّامان بی در
کفتنی وشون سیاه
خوان شرع
ریشخند مکران وواته وگوهر
معنی کلام : اینها عده ای هستند که دائم در حال حمله و جنب وجوش هستند و صبح ها
وشب ها نیز به مسجدها یشان می روند وگوش به فرمان مُلّایان وحاکم شرع می
باشند آنها در آنجا کلام ومردم یارسان را
مسخره می کنند.
بنابراین به استناد متون دینی یارسان از این بحث نتیجه می
گیریم که نهایتآ ، تهمت ، افتراء ، دشنام ، تمسخر و حمله های ناجوانمردانه وتهدید
های پی درپی داعشی ها وملّاهای آن زمان
باعث شد که سلطان ویارانش درگیر یک جنگ ناخواسته بشوند که در پایان ، این
درگیری وتعقیب وگریزها به پیروزی سلطان سهاک ویارانش منجر شد. واینک مردم یارسان
هر سال در آبان ماه (ماه نوامبرمیلادی) بعد از سه شبانه روز ، روزه داری، تنبور
نوازی و خواندن سرودهای دینی ، به صورت جمعی
پیروزی یارسان را برداعشی های آن زمان
و آشکار شدن دین یاری را جشن می گیرند و
یاد وخاطره این رویداد مهم را گرامی می دارند.
عید خاونکار بریارسانی ها و همه ی انسان های آزاده ونیک اندیش مبارک باد .
« یاردیده وکانی چیو وشن یار میو گیان»
« مزگان مزگانن خاوندکار میو گیان»
سید فریدون حسینی آبانماه هزارو سیصد ونودو پنج برابربا نوامبر
دوهزاروشانزده