زمستان در فرهنگ گوران به قلم نعمت زحمتکش
روایت کرده اند در زمان قدیم شخصی ثروتمند در ذهاب هزار راس گاو و گوسفند
داشته است یک روز باد، برف و باران مهمان وی می شونداو برای مهمان هایش
ناهاری خوب درست می کند. بعد از صرف ناهار مهمان ها از صاحبخانه پرسیدند
این ناهار را برای کدامیک از ما درست کرده ای؟
صاحبخانه گفت: به احترام هر سه شما.
اما آنان قبول نکردند.
صاحبخانه به فکر فرو رفت و با خود گفت، اگر بگویم به خاطر برف درست کرده
ام، خانه و آشیانه ام را باران یا سیل می برد و باد زندگی ام را نابود
خواهد کرد. پس چون باد از هر دو تای آنها قوی تر است از این رو گفت، این
ناهار را به خاطر باد تهیه کرده ام.
برف و باران ناراحت شدند و گفتند، باشد از فردا حال و روزگارت را می بینی.
باد گفت نترس همین حالا سیاه چادر خود را در بالای بلند ترین قله ی دالاهو
برپا کن. مال ودارایی ات را در سیاه چادر بگذار و دیگر کاری نداشته باش.
هر سه مهمان خانه ی مرد ثرتمند را ترک کردند و مرد ثروتمند نیز خانه چادری اش را را بر بام مرتفع ترین قلەی دالاهو برپا نمود.
همان شب برف و باران شروع به باریدن نمودند و به تا یک ماه همچنان این بارش ادامە داشت .
اما در سوی دیگر باد هم بیکار ننشست و در طول این مدت نگذاشت کوچکترین
آسیبی به منزل آن مرد برسد. چراکه هر چه برف و باران می بارید، توسط
باد از قله به پائین سرازیر می شد .
منبع
1. زمستان در فرهنگ مردم کورد
2. تحقیقات میدانی
به قلم: نعمت زحمتکش
زمستان در فرهنگ گوران به قلم نعمت زحمتکش
روایت کرده اند در زمان قدیم شخصی ثروتمند در ذهاب هزار راس گاو و گوسفند داشته است یک روز باد، برف و باران مهمان وی می شونداو برای مهمان هایش ناهاری خوب درست می کند. بعد از صرف ناهار مهمان ها از صاحبخانه پرسیدند این ناهار را برای کدامیک از ما درست کرده ای؟
صاحبخانه گفت: به احترام هر سه شما.
اما آنان قبول نکردند.
صاحبخانه به فکر فرو رفت و با خود گفت، اگر بگویم به خاطر برف درست کرده ام، خانه و آشیانه ام را باران یا سیل می برد و باد زندگی ام را نابود خواهد کرد. پس چون باد از هر دو تای آنها قوی تر است از این رو گفت، این ناهار را به خاطر باد تهیه کرده ام.
برف و باران ناراحت شدند و گفتند، باشد از فردا حال و روزگارت را می بینی.
باد گفت نترس همین حالا سیاه چادر خود را در بالای بلند ترین قله ی دالاهو برپا کن. مال ودارایی ات را در سیاه چادر بگذار و دیگر کاری نداشته باش.
هر سه مهمان خانه ی مرد ثرتمند را ترک کردند و مرد ثروتمند نیز خانه چادری اش را را بر بام مرتفع ترین قلەی دالاهو برپا نمود.
همان شب برف و باران شروع به باریدن نمودند و به تا یک ماه همچنان این بارش ادامە داشت .
اما در سوی دیگر باد هم بیکار ننشست و در طول این مدت نگذاشت کوچکترین آسیبی به منزل آن مرد برسد. چراکه هر چه برف و باران می بارید، توسط باد از قله به پائین سرازیر می شد .
منبع
1. زمستان در فرهنگ مردم کورد
2. تحقیقات میدانی
به قلم: نعمت زحمتکش
روایت کرده اند در زمان قدیم شخصی ثروتمند در ذهاب هزار راس گاو و گوسفند داشته است یک روز باد، برف و باران مهمان وی می شونداو برای مهمان هایش ناهاری خوب درست می کند. بعد از صرف ناهار مهمان ها از صاحبخانه پرسیدند این ناهار را برای کدامیک از ما درست کرده ای؟
صاحبخانه گفت: به احترام هر سه شما.
اما آنان قبول نکردند.
صاحبخانه به فکر فرو رفت و با خود گفت، اگر بگویم به خاطر برف درست کرده ام، خانه و آشیانه ام را باران یا سیل می برد و باد زندگی ام را نابود خواهد کرد. پس چون باد از هر دو تای آنها قوی تر است از این رو گفت، این ناهار را به خاطر باد تهیه کرده ام.
برف و باران ناراحت شدند و گفتند، باشد از فردا حال و روزگارت را می بینی.
باد گفت نترس همین حالا سیاه چادر خود را در بالای بلند ترین قله ی دالاهو برپا کن. مال ودارایی ات را در سیاه چادر بگذار و دیگر کاری نداشته باش.
هر سه مهمان خانه ی مرد ثرتمند را ترک کردند و مرد ثروتمند نیز خانه چادری اش را را بر بام مرتفع ترین قلەی دالاهو برپا نمود.
همان شب برف و باران شروع به باریدن نمودند و به تا یک ماه همچنان این بارش ادامە داشت .
اما در سوی دیگر باد هم بیکار ننشست و در طول این مدت نگذاشت کوچکترین آسیبی به منزل آن مرد برسد. چراکه هر چه برف و باران می بارید، توسط باد از قله به پائین سرازیر می شد .
منبع
1. زمستان در فرهنگ مردم کورد
2. تحقیقات میدانی
به قلم: نعمت زحمتکش
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen