Donnerstag, 9. Oktober 2014

اول آخر یار_____ قبل از اینکه به مبحث اصلی یعنی استقلال آئین یاری به عنوان آئینی مجزا بپردازم



اول آخر یار
قبل از اینکه به مبحث اصلی یعنی استقلال آئین یاری به عنوان آئینی مجزا بپردازم
،





 تعریفی اجمالی از این آئین را به عرض می‌رسانم ، تا با توجه به این تعریف و گسترش آن بتوانیم به آئینی مستقل به نام آئین یاری اشراف پیدا نمائیم .
یارسان یا طایفه‌سان ، یک جریان فکری ، فلسفی و آئینی بسیار غنی می باشد ، که خود را مرتبط به پیمان و شرط و شون ازلی میداند و بر این باور است که فلسفه و عرفان دیگر ادیان ، آئین ها و مذاهب کهن ایران باستان بگونه‌ای ریشه در این آئین دارد ، که با فرهنگی دیرینه و غنی آمیخته است ، و در برهه‌ای از زمان با توجه به مبانی اعتقادی « دونای دون » و زیستگاه پیروان این آئین توانسته است ، روابط اجتماعی خود را با پیروان دیگر ادیان و آئین‌ها و مذاهب سازگار نماید ، و نیز تا حدودی عقاید و افکار آن جریانات در این آئین تأثیر گزار بوده است . اما در باطن به شرط و شون یاری که آئینی ازلی و اهورایی است پایبند بوده و به فرامین آن عمل می‌نموده است . این گونه افکار می تواند در بر گیرنده یک مکتب فلسفی شناخته شده به نام « آگوسیسم یا گنوسیسم »1 باشد . باید به عرض برسانم یارسان ضمن اینکه افکاری توحیدی و مترقی مختص به خود را داشته و دارد ، اما می‌توان گفت که همین افکار گنوسیستی مخصوصاًگنوسیسم‌های کرد درغرب کشور نقش بسزایی در بازیابی قدرت توسط ایرانیان در مقابل اعراب را داشته است و اگر بسیاری از مناطق غر بی ایران تا حدودی توانسته‌اند ، تمامیت ارضی ، فرهنگ ، زبان و آداب و رسوم کهن و قبل از اسلام خود را حفظ نمایند شاید به دلیل همین افکار گنوسیسمی بوده است .
زیرا با تسلط اعراب بر ایران وانحلال کامل امپراتوری بزرگ ایران ( ساسانیان ) این کردها و از
1 –گنوس ( معرفت ) واژه یونانی از ریشه هند و اروپایی است ، این اصطلاح از زمان‌های پیش در دین‌شناسی تطبیقی به کار گرفته شده است و نشان دهنده جریان فکری کهنی بود که بر آگاهی از رازهای ایزدی تأکید می‌ورزید که از هنگام برپایی گنگره مسینا در ایتالیا که در سال 1966 میلادی در باره سرچشمه‌های آئین گنوسی برگزار شد ، پژوهندگان میان گنوس و آئین گنوسی (گنوستی‌سیزم ) تمایز قایل شوند ،( نقل از کتاب آئین گنوسی و مانوی ویراسته میرچاد الیاد ترجمه دکتر ابوالقاسم اسماعیل‌پور )
آن جمله مردم یارسان بودند که در قالب حکومت‌های محلی و منطقه‌ای و نهضت‌های جداگانه علیه اعراب به پا خواستند ، آنها بودند که در راه بازسازی و بازیابی دوباره‌ی قدرت توسط ایرانیان و حکومت بر این سرزمین تلاش کردند . که در این راستا می توان به دوره‌های مختلف یاری از بهلول تا پردیور اشاره نمود .
سلطان سهاک و یارانش در پردیور قوامی دوباره به آئین یاری بخشیدند ، آئینی که حمله اعراب در صدر اسلام شیرازه آنرا از هم گسیخته بود و می رفت تا به دست فراموشی سپرده شود که اشارات بهلول در قرن دوم موید این ادعا می‌باشد .
او وانه یاران ، او وانه یاران
 ایمی دیوانین او وانه یاران
هنی مگیلین یکیک شاران
 تا زنده کَـریم آئین یاران
مفهوم کلام فوق می‌رساند که آئینی به نام آئین یاری یا « آئین یاران » در میان مردم خصوصاً گستره‌ی پهناوری از غرب ایران رایج بوده است و بهلول می فرماید ما آمده‌ایم تا این آئین را دوباره زنده کنیم ، شواهد و قراین زیادی در کلام وجود دارد که حاکی از وجود آئینی به نام آئین یاری قبل از اسلام بوده است .
اما می پردازیم به توضیح و تفسیر مفاهیمی که در تعریف یارسان در مقدمه همین مقوله آمده است .
الف : بارزترین مبانی اعتقادی یارسان « دونای دون » می‌باشد ، و با توجه به همین مبانی مردم یارسان برای تمام ادیان ، مذاهب ، اقلیتها ، قومیتها و بطور کلی عموم انسانها احترام و عزت قائلند و توهین به آنها را طبق قوانین و شرط و شون آئینی خود گناه می‌دانند ، بگونه‌ای که روابط اجتماعی این مردم در هر زیستگاه و در میان هر مذهب و قومیتی ، رابطه ای حسنه و شایسته و محترمانه بوده و می‌باشد ، نمونه‌ای از این رابطه‌ها را می‌توان در غرب و شرق و شمال و جنوب و مرکز کشور پهناور ایران ونیز سایر کشورها به خوبی مشاهده نمود .
ب : همین مبانی اعتقادی یعنی دونای دون موجب شده است که در کلام یاری ، نامی از بزرگان این آئین و ارتباط دونی آنها با پیامبران و بزرگان ادیان و مذاهب دیگر و حتی فلاسفه ، پادشاهان ، ادبا و ......... آورده شود ، و تجلی بزرگان یارسان را در کالبدهای معرفی نماید ، این مسئله بدین معنا نیست که آئین یاری زیر مجموعه ای از ادیان و مذاهبی است که نامی از بزرگانشان در کلام آمده است ، بلکه یک ارتباط دونی است و لاغیر . زیرا هنگامی که مردم یارسان خصوصاً بزرگان این آئین روزگار را بر خود تنگ می ‌دیدند و اختناق آنها را به خود می‌پیچاند ، راهی به ‌جز ترفند ارتباط دونی با مقدسات اکثریت حاکم براختناق نداشتند بگونه‌ای که در پاره‌ای موارد به عبارات و مطالب به ظاهر بی معنای که « شطح»1 و « طامات »2 گفته می‌شد متوسل می شدند ، اما در باطن آنان شوری عظیم وجود داشت که عشق را بر عقل غالب می‌نمود . زیرا مقاومت مردم یارسان در مقابل بیگانگان و دشمنان مملکت مقاومت فکری و غیر مسلحانه بود ، و لیکن در هر حال مقاومت بود ، اسلحه این مردم اسرار آنان بود و در پاره‌ای مواقع افشاء این رازها به بهای جان آنها تمام می‌شد.
«تیمور سرّ فاش کرد سر ویش دانا »
یعنی تیمور اسرار را فاش نمود و در این راه جان خود را از دست داد .
ادبیات کلامی مردم یارسان در رابطه با حفظ تمامیت آئینی خود ، و احترام به کلیه ادیان و مذاهب و قومیتها مایه مباهات و روسفیدی ما می‌باشد . پس آنچه پس از دونای دون در آئین یاری قابل بررسی و حائز اهمیت بوده است ، مسئله اسرار و رمز و راز می باشد . آموزه‌ی رازوری اساساً مسئله‌ای متافیزیکی ، نه به مفهوم فلسفی بلکه به معنای مابعدطبیعی است . تجربه رازورانه
1 ـ شطح در لغت به معنی لب پر آب است که در اثر حرکت غیر ارادی از جام بیرون جهد ، و در اصطلاح سخنانی را گویند بدون آگاهی از زبان عارفان پرشور و بیخود شده بیرون می آید .
2 ـ طامات جمع طامه به معنی حادثه عظیم و بلای سخت . در فارسی به تخفیف میم به معنی اوراد و کرامات سالکان است .
هم به دیرینگی خود انسان بستگی دارد ، شخصی بخواهد با آئین یاری آشنا شود باید آگاهی کامل به دستورات آئینی داشته باشد و با همین آگاهی در میدان یاری گام نهد تا شمه‌ای از رمز و راز این آئین را لمس نماید . در این رابطه شاهدی از یک تک بیت از غزل حافظ را بر می گزینیم :
تا نگردی آشنا زین پرده رازی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیام سروش
پس دو مسئله مهم دونای‌دون و رمزوراز موجب ارتباط تنگاتنگ مردمان این آئین با جوامع خصوصاً با مذاهب دیگر شده است ، یکی از این ارتباطات وجه مشترکی است که مردم یارسان با مسلمانان خصوصاً اهل تشیع و با علی دارند ، مردم یارسان همانگونه که حضرت آدم ، حضرت ابراهیم ، حضرت عیسی ، حضرت موسی ، حضرت نوح ، حضرت زردتشت و دیگر بزرگان را تجلی ذات حق می‌دانند ، حضرت علی را همین طور .
اما بهلول ، شاه خوشین ، باباناوس ، ..... و سلطان سهاک را رهبران آئین یاری می‌دانند ، و اکمل ترین ذات را سلطان سهاک دانسته و بر این باورند که سلطان سهاک و یارانش به احیا و ترویج آئین کهن یاری پرداخته اند ، و ضمن احترام به دیگر ادیان و مذاهب پیروانش را به اجرا فرامین و دستورات یار دعوت نموده است و فرموده است :
من باوام شیخ عیسی1
بُی دورم کرد پرچینا
تا جـــه پردیــور رواج بو ای دینا
یعنی من پدرم شیخ عیسی بود ، ولی دور مسلک و آئین اورا پرچین کشیدم تا دین یاری را رواج دهم ، خوب هنگامی که سلطان سهاک در رابطه با یارسان و مراسم دینی برای نزدیکترین شخص به خودش یعنی پدرش را حدو مرز قائل می‌باشد و پیروانش را به انجام مراسم یاری دعوت می‌نماید و آنرا هم یک دین می‌نامد . چگونه می‌تواند آئین یاری شاخه‌ای از یک دین یا مذهب دیگر باشد،اگر هم چنین بود باید فرامین و فرایض آن دین یا مذهب رابه جای می‌آورد،در صورتی
1 ـ شیخ عیسی پدر ظاهری سلطان سهاک که مسلمان بوده است
که مردم یارسان تنها به اعتقادات و فرامین وفرایض آئینی خود پایبند می‌باشد و همانگونه که عرض شد به هیچ دین ، آئین ، مسلک ، مذهب و قومیتی هم توهین روا نمی‌دارد ، بلکه آنها را محترم می شمارد ، به همین دلیل است که مردم یارسان بر خود می بالند که آئینی مترقی را پیروی می‌نمایند ، آئینی که اساسی‌ترین عنصر عقیدتیش « دونای‌دون» می‌باشد و همین «دونای‌دون» نه تنها توهین به انسانها بلکه توهین و آزار به هر جانداری را منع کرده و گناه محسوب نموده است ، و کلام بزرگان نیز در این راستا موید این مطلب است ، شاه تیمور در این مورد می‌فرمایند :
یاران مـر اوسا تیمــور دلشاد بود
آزادی مخلوق دادرسی داد بود
شاه تیمور این رهبر آئینی ، آزادی و عدالت را برای تمام موجودات و در تمام زمینه‌ها خواستار شده است . دیدگاه مردم یارسان یک دیدگاه فرا دینی می‌باشد .
پس همین « دونای‌دون» است که می توان با بررسی‌های علمی و فلسفی جواب بسیاری از سئوالات را که مذاهب دیگر از آن عاجز هستند به خوبی ارائه دهد . جهت اینکه ثابت نمائیم که یارسان یک آئین مستقل و کهن بوده و ذکر اسامی پیامبران و یا امامان و حتی فلاسفه و ادیبان مشهور دالی بر زیر مجموعه بودن این آئین در ادیان دیگر نمی‌باشد و باز هم برای اینکه این شک برای افرادی که آئین یاری را شاخه‌ای از ادیان دیگر می‌دانند به یقین تبدیل شود که یارسان شاخه‌ای از هیچ دین و مذهبی نیست ، بلکه خود آئینی است مجزا ، که دارای کلیه قوانین فرهنگی ، آئینی ، اجتماعی ، حقوقی و فلسفی مربوط به خود می‌باشد ، به ذکر نمونه‌های از کلام در این رابطه می‌پردازیم ، و در آخر نیز تفاوت‌های آن را با ادیان دیگر خصوصاً دین اسلام و مذهب شیعه که با توجه به عامل زیستگاهی و روابط اجتماعی تأثیرات بیشتری در میان مردم یارسان داشته باشد ذکر نمائیم :
سلطان مرمو :
داوو درســــا ، داوو درســـا
راگــه حقیقــت داوو درســا
حقیقت بَنیــوَن بنیامین بسـا
میردان و قانون بنیام حق ناسا
بنیامین عیسی عیسی بنیامن
قــانونش طیــار طرش تمامن
درکلام فوق که از فرموده‌های خود سلطان سهاک است پیربنیامین را جلوه یا دونی از حضرت عیسی مسیح معرفی نموده است و فرموده است که آئین حقیقت ( یارسان ) آبند یا سدی است محکم مستقل (بَن= سد) که دیوار مستحکم این سد را پیر بنیامین بنا نهاده است ، حالا اگر ما این استدلال را داشته باشیم که چون در این کلام نامی از عیسی آمده است ، پیروان آئین یاری شاخه‌ای از مسیحیت می باشد ، و طبیعتاً می‌بایست مراسم آئینی مسیحیت را هم به جای آورند دچار اشتباه شده‌ایم و چنین چیزی نیست ، البته ممکن است طبق تعریفی که از یارسان شد در یک زیستگاه مسیحی نشین و یا زیستگاهی که تقویم سالی و رسمی آن بر مبنای میلادی است ، تأثیری بر زمان فرارسیدن اعیاد آئینی آنها داشته باشد ، ولی در اصل ایدیولوژی یاری ، هیچ تأثیری نداشته است . بیشتر کاکه‌ای‌های عراق( یارسانی‌های عراق) تاریخ شروع خاوندکار ( روزه خاوندکاری یا مرنو) را برمبنای دوازدهم از ماهای میلادی محاسبه کرده و انجام می‌دهند ولی نذر و نیاز و قربانی را طبق دستورات پردیوری و سلطانی انجام می‌دهند و همچنین یارسانیهای مقیم شهرهایی چون تهران ، تبریز ، همدان ، قزوین ، ارومیه و شیراز و .... چون اطلاعات کمتری از حساب و کتاب سلطانی و پردیوری داشته اند بر مبنای ماههای شمسی اعیاد خاوندکاری و قولطاسی را انجام می‌دهند ، اما شرط و شون اصلی همانی است که سلطان سهاک گفته است .
خوشبختانه در سالهای اخیر با توجه به چاپ و نشر کتابهای یاری ، اطلاع رسانی ، ارتباطات و رسانه‌های پیشرفته ، مردم یارسان در هر نقطه کشوری باشند سعی می‌کنند تاریخ اعیاد خود را بر مبنای پردیور انجام دهند ، اگر چه کار بسیار سختی است اما تلاشهای محققین و نویسندگان یارسانی توانسته است تأثیر بسزایی در انسجام و وحدت میان کلیه یارسانیها در عموم کشورها خصوصاً در گستره ایران داشته باشند ولی باز هم زمان بیشتری لازم است که با آگاهی فرهنگی و کلامی در میان توده‌ها به یک تاریخ واحد و کلامی برسیم .
اما نمونه کلامهای دیگر و ذکر نام بزرگانی از مذاهب و ادیان و اسطوره‌هاکه به صِرف آمدن نام آنها در کلام نمی‌توان یارسان را زیر مجموعه نامیدبلکه رویه « دونای‌دونی» چنین است :
بنیامین مرمو :
مکانم چولن ، مکانم چولن
ویم قیس چول گرد مکانم چولن
لالم نه بالن پوسم نه کولن
لالم خـواجامن یاران چه حـولن

داوو مرمو :
سلیمان پری ، سلیمان پری
سلیمـان نان شای دیو پـری
نگینـم بنیـام یاوام خبــری
مجنونم موسی تاجم حیدری

پیر موسی مرمو :
هر و خور هلات تا و خور آوا
رجـوشن و ذات تای بی همتا
بی همتـا علین ، علین الله
دلش دلــدلن ، الله و ایــوالله

سلطان مرمو :
تا سکه نبو جوز نین قبول
هر له باوا آیم تا آخــر رسول
دون و دون امایم اصول و اصول
راه یاری حقن پی یاران قبول

پیر مکائیل مرمو :
نوذر شای کیان ، نوذر شای کیان
شام بی نودم نوذر شای کیان
شام بنیامین بی چوگا نو زمان
وینه کُرد گرد شی نه میدان
در کلامهای بالا از قیس اسطوره داستان لیلی مجنون ، حضرت سلیمان پیامبر قوم یهود ، حضرت علی امام اول شیعیان ، حضرت آدم و نوذر شاه پادشاه کیانی صحبت شده است . پس با توجه به کلامهای فوق به همان تعریفی می رسیم که در مقدمه این مقال برای تعریف یاری آمده بود یعنی تمام آئینها و مذاهب کهن ایران باستان بگونه‌ای ریشه در آئین یاری دارند و با توجه به مبانی اعتقادی « دونا‌ی‌دون » و زیستگاه پیروان یارسان توانسته‌اند روابط اجتماعی خود را با پیروان دیگر ادیان و آئین‌ها و مذاهب سازگار نمایند .اما به شرط و شون خود پابندی کامل داشته‌اند و فرامین و فرایض آئینی جداگانه و مستقل به جای می‌آورند که در هیچکدام از مذاهب و ادیان دیگر وجود ندارد . از قبیل مرنو ، قولطاس ، انجام نذر و نیاز با مراسمی ویژه ، نامگذاری نوزاد و .... که پارامترهای ویژه آئین یاری می‌باشند .
اما چون موسسه محترم لاند اینفو مارا زیر شاخه‌ای از مذهب تشیع به حساب آورده است ، باید بعرض مسئولین محترم آن موسسه برسانم ضمن اینکه هیچگونه توهین و اهانتی نه تنها به مذهب شیعه بلکه به هیچ مذهبی روا نمی‌داریم حتی یک مورد از قوانین دین یاری با قوانین اسلامی به ویژه شیعه مذهب شباهت و همخوانی ندارد . در اینجا به بعضی از تفاوتهای عمده می پردازم :

1 ـ در ادیان دیگر اعتقاد بر این است که پیامبران از طرف خداوند به پیامبری مبعوث شده‌اند و تمام مطالب کتابهایشان که مجموعه قوانین مربوط به آنها را بیان میکند توسط جبرئیل دریافت و بسمع مردم رسانده است .
اما ما پیروان دین یاری براین باوریم که ذات حق در جامه بشری در دورهای مختلف که آخرین آن سلطان سهاک است به میان ما آمده است ، و تمام قوانین یاری در جم‌های مختلفی که در پردیور توسط شخص ایشان تشکیل می‌شد ، به تصویب اعضاء رسیده است ، در اصل سلطان سهاک اولین کسی بود که مجلس قانونگذاری را تأسیس نمود .

2 ـ کتاب مقدس هر کدام از ادیان به زبان آن پیامبر آمده است ، قرآن عربی ، تورات عبری و .... .
در صورتیکه کتاب مقدس و دینی مردم یارسان هم دیوان‌گوره بوده و به زبان کردی می‌باشد در اینمورد سلطان سهاک می‌فرماید : « دیوان گوره‌م نام دفترا بیزار چا آ کسه بی جوز و سرا »

3 ـ مردم یارسانی معتقدند چهار ملکه در ازل وجود داشته و در هر دوره‌ی ذاتی در جامه انسانی جلوه نموده اند که در آخرین دوره‌ی ذاتی یعنی زمان ظهور سلطان سهاک در 733 سال پیش در پردیور در غالب بشر به اسمهای ( پیربنیامین، داود کوسوار ، پیرموسی ومصطفی داوان ) آمده‌اند .

4 ـ اصول دین در آئین یاری شامل راستی و پاکی و نیستی ردایی میباشد ، که مانند چهار ستون 72 شرط(قانون) را در بر گرفته است « یاری چوار چیون باوری وجا راستی ، پاکی ، نیستی و رداء) .

5 ـ همانگونه که همه ادیان و آئین‌ها ،عبادات و نماز خود را به صورهای متفاوت بجا می‌آورند در دین یاری پیروانش را ازخواندن نماز به شکلی که دیگر ادیان بجا می‌آورند معاف نموده است و مارا به انجام دادن نذر و نیاز که عبادت ویژه یارسانی است موظف نموده است در این مورد بابا ناوس می‌فرماید :

ناوز مرمو :
صوفیان بدساز ، صوفیان بدساز
هیها بو هشتای صوفیان بدساز
یارم نکـــرو ای ذکــر نمـاز
شــــرطم هــانه رای جمو نیاز
پی خــار نیانم تفتی پوس پیاز
یاران وش بوان وی شادی و شاباز
دوستــم چا وشیم بکــرو پرواز
چپ دس بکــردی باچدی و آواز

6 ـ روزه در دین یاری در دو نوبت در آبانماه ( نوامبر ) و دیماه (ژانویه ) برگزار می‌گردد که در هر نوبت مردم یارسان 3 روز در روزه هستند . و با مراسمی ویژه که فقط خاص آئینی است انجام می‌گیرد در صورتی که ادیان دیگر چنین نیست .

7 ـ مردمان پیرو دین یاری بنا به آموزه دینی مبانی اعتقادی (دونای‌دونی ) را قبول دارند و بر این عقیده هستند که روح انسان هزار ویکبار به دنیای فانی برای صیقل و جلا دادن رجعت میکند تا در هزار ویکمین به ذات حق ملحق شود در اصل خود روح جزئی از ذات حق شود ( انسان خدائی) و به همان لقایی که حافظ اشاره نموده است «ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است بردار نقاب که محتاج لقاییم »

پیربنیامین مرمو :
چه هزار و یک دون بونیش نجاتی
قلــم زر روحش بزیــو پی ذاتی
نشان یاری بون چه حضــوری
هم پری قاپی جم بدان دستوری
خـواجـام بدروش خــلات نوری

8 ـ کلام یاری در رابطه با جهان بینی یاری ایچنین می‌فرماید ،
سید باویسی مرمو :
پادشاه موجود ، پادشاه موجود
صاحب کار و دین پادشاه موجود
چه امـر ویتـن ای بود و نبـود
دودش چه شمعا شمعشا چه دود
خـارت نه گُلن گُلت نه خـارن
فصـلی خــزانن فصـلی وهـارن
قــدرت کامــل پیشان نمانای
هـرکس و نـوعی اسمشان وانای
پی چیش نتاوای یکرنگ بکری
دنگ دنگ داران بی دنگ بکری
آمانن آمان سّـــرپـوش ستــار
هــر چـه صــلاتن نداریم انکار
در این کلام جهانبینی آئین یاری را برای ما مشخص می نماید ، و مردم یارسان خلقت جهان را به این صورت با تنوع نژادی ، دینی ، فرهنگی ، قومی ..... بنا به مصلحت آفریدگار می‌دانند ، و به حقوق تمام موجودات عالم به دیده احترام می‌نگرند .

9 ـ محل عبادت مسلمانان مسجد ، یهودیان کنیسه ، مسیحیان کلیسا ،و به همین ترتیب هر دینی محلی جداگانه برای عبادت دارد .
محل عبادت مردم یارسان جمخانه است ، که روش عبادت هیچگونه شباهتی با دیگر ادیان ندارد ، «مِردان» مردمان یارسان درجم(جمع) با کلاه و کمربسته به صورت دایره‌وار می‌نشنینند ، با خواندن کلام و دعاهای کردی و چپ دست ، به شکرگزاری می‌پردازند . که هیچگونه شباهتی با عبادت دیگر ادیان ندارد .

10 ـ قبله مردم یارسان پردیور ( محلی در شهرستان پاوه استان کرمانشاه ) و همچنین جم می‌باشد ، اما ادیان دیگر قبله‌های مربوط به خود دارند.
پیر منصور شوشتری از هفتاد و دو پیر می فرماید :

کابه‌م پردیور سلطان سرجــم
یاران نه جمدا دل باران و هم
یکرنگ بنیشان هیچ نکران ذم
مامور سلطان حاضرن نه جم

11 ـ دین یاری براین عقیده اند که یار بودن یک موهبت است که خداوند نصیب هر کسی نخواهد کرد ، و پیمودن این راه عشق بالای می‌خواهد ، که با زور و اجبارنمیشود قدم در این راه گذاشت .
پیر احمد بره‌شاهی از هفتاد و دو پیر :

یاران نکران یاری و زوری
خاصه غلامان رژیان جه نوری
میردیگم گرگن ویل نبو سرسام
چنی گمراهان نپیچو نه دام
یاری بویژو و کوچ و کلام
کلام اکثیرن پری جسه خام
یاری مکرو و طلای زرفام

12 ـ مردم یارسان با پیروی از پیام کلامهای دین یاری طرفدار صلح و آرامش و دوستی در بین تمام مردم جهان هستند .

سلطان مرمو :
بو راست له صلح به ، دور به له آشو
میردانه دارت هل وشن نه کو

پیرالی مرمو :
هی یار گیانی ، هی یار گیانی
از و فدات بام هی دوس گیانی
یاری و مــروتا و مهــــربانی
و صیقه و قروان و گیانای گیانی

13 ـ در آئین یاری مرد و زن از لحاظ شعور اجتماعی و عقلی با مرد برابر است ، ودر کلامهای یاری هردو جنس را برابر و با اسم میرد نام برده است . امادر بعضی ادیان دیگر چنین نیست .

14 ـ ولی در آئین یاری بنا به سند کلامی زن و مرد از لحاظ حقوق اجتماعی ، ارث و.... برابر می‌باشند .
سلطان مرمو :
کناچه و کُری ، کناچه و کُری
توفیــرشان نین کنـاچه و کُـری
بـــش باطنـــن ازل هــــوِری
خـــاتون دایراک اِی بشش خری
بیا و دایان پوران حُری
هــرکسی باچو کنـــاچه و کُـــری
مَوزِیش و دَم مودای کی بِری

15 ـ پیروان آئین یارسان از داشتن دو همسر همزمان منع شده اند ، و طبق کلام مردان و زنان یارسانی همزمان مجاز به داشتن بیشتر از یک همسر نیستند ، در بیشتر ادیان چنین نیست .
سلطان مرمو :
نِمَــــو دو هامسر کـرو نکـــایی
هــر یار دو هامسر چه یانه یایی
ار روژی صد جار چه آ یانه
جمشان نریایی آ کــردارانه
قَویل نیه چه اِی درگــاهی
سلطان مرمو :
بهره هر دو سر نِمو پی هیچ کس
نِمَو دو هنی گیری و یک دس
دو هوو او یک نِمَبو پیوَس
سازگاریشان نمبو به بس

سلطان مرمو :
خطاب به پیر بنیامین
پیــره و تــوه ، پیــره و تــوه
پیــره وَو ذات َ و شانی توَه
باچــدی و میردان و بام و کوَه
یک بش زیادتـــر یاد نکن بوه

16 ـ در کلام سلطان سهاک ما را از طلاق و ازدواج مجدد منع نموده است مگر در سه مورد زیر که در کلام به آن اشاره شده است : 1 ـ انحرافات اخلاقی 2 ـ غرور و تکبر ویا موت یکی از طرفین 3 ـ وقتی اولادی نداشته باشند .که در مورد سوم رضایت طرفین لازم است و قابل ذکر است که در هرسه مورد زنان یارسانی نیز میتوانند برای طلاق اقدام کنند .
سلطان مرمو :
نِیَنِــم صَـلایی ، نِیَنِــم صَـلایی
طلاق پی یاران نِیَنِم صَلایی
هر کس چه یاران اَر سرِش دایی
اَر بطال کَــرو عقـد و نکایی
مصطفاش مامورن پــری جزایی
مَدروش نه وَر تیــر و بلایی
مگــر وی سه شـرط لازم نیایی
بوانو طــلاق نه جــای نکایی
اول چه هامسر بوینــو خطــایی
و چاو ویش بوینو دُزی و زنایی
دویم همســرش بَودی فنایی
سویم چه هامسرش نبوش اولایی
آدیش پا یقین هامسر نبو زایی
نبو بطال کریش عقد و نکایی
و شرطی هامسرش ار بَودی رضایی

17 ـ در آئین یاری حیواناتی که از نظر کلامی حلال گوشت محسوب می شوند پس از دعا خواندن بر چاقو سر می برند و پس از دور ریختن بعضی از اعضاء ، مانند روده بزرگ و .... بقیه ر کاملاً می‌شویند و با شیوه خاص بدون چشیدن می‌پزند و در جم یاری دعا میدهند و به صورت مساوی بین افراد جم نشین تقسیم می‌کنند .
دیگر مراسمهای این آئین از قبیل سر سپردگی شستن مردگان ، دعای خاکسپاری ، دعای خیر برای مردگان ، دعای استحمام جهت رفتن به جمخانه ، دعای نامگذاری بچه ، دعای برادری ، دعای ازدواج و ..... به زبان کردی هورامی بوده و هیچ شباهتی با ادیان دیگر خصوصاً دین اسلام ندارد ، جای تعجب است مسئولین محترم موسسه‌ی لاند اینفو تنها یک کلمه مشترک « علی » بین دین اسلام و دین یاری را پیدا نموده و این آئین را که قدمت هزارها سال دارد را زیر مجموعه‌ای از دین اسلام میداند ، اگر واقعاً این یک کلمه چنین مدرک معتبری است ، توصیه می‌شود که دین اسلام را نیز زیر مجموعای از دین مسیحیت و یهودیت و مسلمانان را نیز یهودی و مسیحی بنامید زیرا در اکثر سورهای قرآنی مخصوصاً سوره بقره ، سوره مائده ، سوره مریم ، سوره یونس ، سوره یوسف و سوره ابراهیم تماماً از موسی و عیسی و مریم و پیامبران یهود و نصارا صحبت شده است . و برای آگاهی بیشتر به‌ مسئولین محترم لاند اینفو توصیه می‌شود ، کتاب دینی یارسان و بقیه ادیان را مطالعه بنمایند ، قوانین و ارکان را مورد بررسی قراردهند نه اسم کسانی که کتابها آمده است، در آنموقع متوجه خواهند شد که ارکان و عبادات آئین یاری فقط مختص به این آئین است و تشابهی با ارکان دیگر ادیان ندارد .
در پایان باید به عرض برسانم ، نیت از انشاء این مقول تنها بابت استقلال آئین یاری از دیگر آئین‌ها می‌باشد و شواهد و مثالها فقط به دلیل تفهیم مسئله بوده و خدای ناخواسته قصد و قرض خاصی در بین نبوده زیرا همانگونه که در متن هم آمده است آئین یاری توهین و اهانت به ادیان و مذاهب دیگر را گناه محسوب می‌نماید.

 با تشکر فراوان  از جناب   آسید حشمت میره بیگی( آژنگ)

Keine Kommentare: