Donnerstag, 11. September 2014

به قلم آسید فریدون حسینی. گفتاری درباره ی کنفراس خبری «کاکه ای های » عراق وبیانات سیدرحیم کاکه ای ویارنش



گفتاری درباره ی کنفراس خبری «کاکه ای های » عراق وبیانات سیدرحیم کاکه ای ویارنش











چند روز پیش جمعی از یارسانی ها یا« کاکه ای های» کوردستان عراق ازترس تروریست های « داعش» دریک کنفرانس خبری رسمأ اعلام نمودند که مسلمان هستند و گفتند که « کاکه ای» یک عشیره یا قوم است نه یک « دین یا آیین». بلافاصله در فضای اینترنتی ورادیوتلویزیون های کوردی ، مقالات واظهار نظرهای مختلفی درباره ی اظهارات آقای سیدرحیم کاکه ای ویارانش منتشر شد .من نیز لازم دانستم به عنوان یک کورد یارسانی نظرخود را براساس مستندات « دین یاری » بنویسم.اما قبل از هر چیز بهتر است اشاره ای داشته باشیم به فلسفه ی اعتقادی اسلام در تعامل وبرخورد اسلام با غیر مسلمانان دردنیا.
ازنظرقرآن وعلمای اسلام مردم دنیا به دودسته ی اصلی « موء من وکافر » تقسیم می شوند. موء منین کسانی هستند که به همه ی اصول دین اسلام اعتقاد قلبی وعملی داشته باشند. هر کسی که منکر حتی یک مورد از این اصول دین بشود « کافر » محسوب می گردد. از نظر اسلام کافر به طور کلی بر دو نوع است : کافر اهل کتاب وکافر غیر اهل کتاب . کافر اهل کتاب یعنی پیروان ادیان ابراهیمی که نامشان در قرآن آمده وبرسمیت شناخته شده اند« دین یهود » و دین مسیحیت». سایر افراد چه پیرودین های دیگری باشند یا نباشند « کافر» نامیده می شوند . کافراهل کتاب به دو دسته تقسیم می شوند : کافر« ذ می » و کافر« حربی ». درواقع دربلاد وحکومت اسلامی پیروان دودین مسیحیت ویهود درصورتی که به جنگ وعناد با اسلام درنیایند میتوانند با پرداخت « جزیه » در پناه و « ذ مه » ی حکومت اسلامی زندگی کنند. اما اگر به جنگ وستیز با حکومت اسلامی برخیزند ، « کافر حربی » نامیده میشوند ومجازاتشان مرگ است. ازنظر اسلام اساسأ کافر غیر اهل کتاب وکافرانی که فاقد دین هستند ، حق حیات وادامه ی زندگی ندارند ، چه بجنگند یا نجنگند مال وناموس وریختن خونشان حلال ومباح می باشد. برای اطلاع بیشتر دراینباره می توانید به سوره مائده آیه 12، 13 و آیه 33 سوره توبه آیه 123،29،5،28سووره بقره آیه 190سوره نساء آیه 89 مراجعه کنید. اما ببینیم آیا واقعأ پیروان دین یاری که درعراق « کاکه ای » ودرایران به « اهل حق » و یارسانی معروف هستند، آیا مسلمانند؟؟

اینجانب و بسیاری از یارسانی های داخل وخارج از کشورایران ، درطول سالهای گذشته مقالات متعددی درزمینه مستقل بودن « دین یاری » و مردم یارسان وکاکه ای نوشته ودرفضای مجازی منتشر کرده ایم . درآخرین مقاله ای که چند ماه پیش در رابطه با جلسه رسمی عده ای از سادات وبزرگان یارسان با آقای یونسی نوشتم ، صراحتأ دلائل منطقی ،کافی و مستند دررابطه با استقلال دین یاری و تفاوت های فاحش آن با دین اسلام بیان نمودم . همکنون بخشی از تفاوت های اصلی وفاحش « دین یاری »با ادیان ابراهیمی وعلی الخصوص اسلام رایادآوری می کنم.

همانطور که میدانیم دین اسلام دارای اصول دین وفروع دین می باشد . اصول دین اسلام که به شرح زیر است : توحید / معاد و نبوت . که البته اهل تشیع دواصل دیگر به آن اضافه نموده است : عدل و امامت.

1.توحید :ابتدا باید متذکر شوم که دین یاری یک دین کاملأ « کوردی »ومستقل است. تقریبأ هشتاد درصد پیروان این دین ازملت کورد ومابقی فارس زبان یا ترک زبان می باشند که درناشی از عظیمت بعضی از بزرگان دین یاری به مناطق غیرکورد نشین ویاناشی از تبعید یارسانی های کوردی که است که صدها سال پیش به مناطق غیرکوردنشین تبعید شده اند . پیروان دین یاری در ایران معروف وشناخته شده به « اهل حق» یا « یارسان» ودرکوردستان عراق « کاکه ای » هستند. براساس آموزه های متون دینی یارسان ، دین یاری دارای دودوره ی تاریخچه پنهانی وآشکارا می باشد که از پیش از خلقت وپس از خلقت تا حدودأ هفتصد وپنجاه سال پیش دوره پنهانی یا دوره ی « رمز راز وسرّ مگو» بوده است وبعد از این دوره، دوره ی آشکار شدن یا دوره « پردیوری» نامیده می شود. برخلاف ادیان ابراهیمی که متون مقدس خویش را « کتاب آسمانی » می نامند، پیروان دین یاری متون مقدس دینی خود را « دفتر پردیوری» یا« سرانجام » می نامند که به زبان کوردی گورانی یا هورامی می باشد.البته متون دیگری بعد از دوره پردیور درتأیید ،توضیح وتفسیر دفترپردیوری آمده است که همه مورد تأیید واحترام مردم یارسانی هستند.متونی مانند « دفترهای جهل تنه آسیدبراکه» دفتر شیخ امیر، دفتر قوشچی اوغلی وبیست وچهار گوینده.
کتاب آسمانی ادیان ابراهیمی فرامین ودستورات خداوند است که به صورت نثر وتحت آیات وسوره به وسیله ی فرشتگانش به پیامبرش ارسال گردیده است درواقع کتاب های آسمانی متکلم الوحده یا تک صدایی هستند. اما « دفتر پردیوری » حاصل گفتمان ودیالوگ جمعی « سلطان سهاک» ویارانش می باشد که درقالب نظم واشعار موزون آمده است. براساس نص صریح متون دینی، در« دین یاری» شاهد انسان خدایی هستیم یعنی خداوند طی چندین دوره متفاوت درقالب انسان برزمین ظاهر گشته وبدون واسطه همراه با یارانش ،هفتن وهفتوانه، چهل تن وچلانه بامردم به سخن نشسته وگفتگو کرده است . نهایتأ در دوره ی پردیور که زمان آشکارشدن دین یاری است، خداوند در قالب وجود یک مرد کورد به نام «سلطان سهاک » دربرزنجه عراق ظاهر می شودوسپس ازآنجا به منطقه پاوه و اورامانات ایران عزیمت نموده ودین یاری را آشکار می کند. بنابراین فلسفه انسان خدایی نمی تواند بر فلسفه توحید اسلامی منطبق باشد. ضمنأ مردم یارسان کعبه وحج را قبول ندارند وبه زیارت نمی روند چون کعبه ی آنها « جم » است . « جم » همان تجمع دینی که یارسانی ها دایره وار دور هم می نشینند وبا تنبورنوازی وسرود دینی مراسم مذهبی خودرا به جا می آورند . متون دینی یارسان « دفترپردیوری » دراینباره چنین می گوید:

لوام ئه و کلام کلامم وانا
 کعبه ی من جمن ای مهربانا

معنی : به جم یارسان رفتم وکلام یاری را خواندم ، وبدرستی که « جم » کعبه من است ای عزیز

پس در هر مکانی هر کشوری وهر نقطه از دنیا که « جم » یارسان تشکیل شود ، آنجا کعبه یارسان وکاکه ای است.

2.معاد: همانطور که میدانید دین یاری به « دونای دون» اعتقاد دارد که درزبان انگلیسی به آن « ری اینکارنیشن می گویند . « دون» به معنی جامه یا لباس است ومنظور از عبارت دونای دون این است که انسان از دو بخش تشکیل شده جسم وروح . دریک پروسه تکامل معنوی روح در قالب های متفاوتی در دنیا ظاهر خواهد گشت وزندگی خواهد نمود و با انجام اعمال درست وصحیح به درجات بالاتر یا با اعمال زشت وپلید به دجات پایین تر می رود تا نهایتأ در این پروسه تکامل معنوی با منبع اصلی کمال وذات خداوندی (یعنی سلطان سهاک) همگون ویکی شود. براساس این فلسفه دنیا همچون آینه ای است که اعمال ما را منعکس خواهد نمود و هر شخص بواسطه ی رفتارش به طور اتوماتیک یا به پله ی بعدی تکامل معنوی پا می گذارد یا بلعکس. دردین اسلام فقط یک بار به انسان فرصت زندگی در دنیا داده می شود اما در دین یاری ، انسان چندین بار در کالبد های مختلف دردنیا زندگی خواهد نمود تا خالص وپاک شود.بنابراین فلسفه ، یارسان به بهشت وجهنم ومعاد ادیان ابراهیمی ومخصوصأ اسلا م اعتقاد ندارد.

3.نبوت : دین یاری نه تنها به همه ی ادیان واعتقادات احترام می گذارد بلکه حتی در چارچوب پروسه ی « دونای دون » واز حیث تاریخی نیزاز همه ی پیامبران وبزرگان وحتی بعضی از امامان شیعه نام برده و درباره ی نقش تاریخی وظایف آنان بحث می کند ووجود آنان را به عنوان ضرورت اجتماعی تاریخی آن مرحله ازتاریخ جامعه ی مربوط به آن پیامبران برای رسیدن به مراحل بعدی تکامل معنوی مورد بررسی قرار می دهد.لیکن باید دانست که تفاوت زیادی بین قبول داشتن واحترام گذاشتن وجوددارد . به عنوان مثال اگر دین یاری بخواهد دستورات واعمال پیامبر اسلام را قبول داشته باشد پس باید به پیروان خود دستور بدهد که روزانه پنج نوبت نماز بخوانند ، سی روز روزه بگیرند،وغیره........ توضیحات مربوط به دوره های مختلف دین یاری در بخش کلام « بارگه بارگه » دفتر پردیوری آمده است. ضمنأ دردین یاری ، مطلقأ سیستم پیغمبری وجود ندارد . وخداوند دردوره های مختلف درقالب انسان ظاهر می شود که این موضوع با ختمی مرتبت بودن پیامبر منافات دارد.
4.عدل . عبارت عدل یک مفهوم کلی است که هر کس به واسطه ی اعتقادات وایدئولوژی خود به آن معنی خاصی می بخشد. مثلأ در اسلام زنان نصف مردان ارث می برند درصورتیکه در دین یاری زن ومرد برابرند. دردین اسلام تعدد زوجات وچند همسری کاملأ شرعی ومقبول است اما در دین یاری تک همسری وجودداردوچند همسری ممنوع است. مجازات دزدی در اسلام قطع دست می باشد ومجازات قتل ، قصاص به نفس ومجازات زنای محصنه ، سنگسار است. واجرای این قوانین به مثابه برقراری عدل وداد خداوند برروی زمین است. اما در دین یاری نه قصاص وجوددارد ونه مجازات قطع دست. دردین اسلام خداوند عدل نهایی را درقیامت اجراء می کند . افراد بی ایمان را با آتش جهنم وگرزهای سنگین وسوزان مجازات می کند ووقتی گناهکاران تشنه می شوند ، به آنان از چرک وخونی که از بدنشان جاریست به جای آب به آنها می دهد .به مو ء منان نیز حوری های بسیار زیبا درزیر درختانی که عسل در جوی هایش روان است پاداش می دهد واینها همه تعریف عدل وعدالت خداوند است . اما دین یاری به هیچکدام از این موارد اعتقاد ندارد. عدل وعدالت دردین یاری به مفهوم مهربانی ،گذشت وانسانیت حتی در حق دشمنان است . به همین دلیل در متون دینی یارسان « درویش نوروز » از چهل تنه آسیدبراکه می گوید:


هر کس وبدی ها نه شکستم
 من و راهنما راگه ش مه وسم

معنی کلام : هرکس که با نیرنگ وبدی در صدد نابودی وشکست من است ، من با راهنمایی ومهربانی راهش را می بندم .

بنابراین مفهوم عدل وداد دردین یاری کاملأ متفاوت با اسلام است.

5. امامت : به طور خلاصه وبدوراز بحث سیاسی واجتماعی میتوان گفت که امامت بدعت ونوآوری تشیع اسلامی است که بنیاد وپایه ی اصلی آن موروثی بودن این مقام است به این معنی که امامت از امامان معصوم شیعه به فرزندان ونوادگان شان به ارث رسیده است . دردین یاری ارث و میراثی بودن مقام های دینی، هیچ معنی ندارد یعنی ازنظر فلسفه یارسان وکاکه ای شجرنامه کاملأ بی اعتبار وبی معنی است وکسی نمی تواند اصل ونسب پدران خویش را د ستمایه ی تقدس وپرستش خود قرار دهد. « کلام دین یاری » دراینباره می گوید :

راگه ی حقیقت نیه ن ومیراث
 حق و کسی ون راگه ش بو راس

معنی : در دین یاری که راه حقیقت وراستی است جایگاه انسانها براساس نام پدران وارث ومیراث بردن اصل ونسب پدران نیست بلکه براساس عملکرد ورفتار صحیح افراد است .وحق باکسی است که عملکرد ورفتارش درست باشد ودرراه حق باشد.

به همین دلیل است که مثلأ سلطان سهاک ،شاه ابراهیم ،بابایادگار ، داوود کوسوار، بنیامین ، رمزبار،پیرموسی و.....که از بالاترین مقام های دینی یارسان هستند ، نه مقامشان را ازپدر به ارث برده اند ونه مقامی رابه ارث به کسی بخشیده اند. دردین یاری مقام الوهیت ومعنویت دینی ، عقل ودانش وتدبیراست که « ذات وباطن » نامیده می شود. منبع ومأخذ اصلی دریای بی کران ذات ، باطن ،عقل ودانش ، سلطان سهاک است که براساس لطف وکَرَم خویش به هر کسی بخشی از آن را عطا نموده اند . کلام دین یاری دراینباره چنین می گوید:

جه کان کَرَم دایه ن یک بشی
 بعضی فراوان بعضی خوا چه شی

هیچکس نه خزمه ت نمونامحرم
 بشی مه یه ران یا زیاد یا کم

معنی : سلطان سهاک از معدن لطف ومحبت وذات وباطن سهمی را به هر کس داده است . بعضی به اقتضای عملشان بسیار زیاد از این سهم بهره برده اند وبعضی بسیار کم درحد چشیدن. / هیچکس از این معدن ذات بی نصیب نخواهد شد لیکن بعضی سهم زیاد بعضی سهم کمتر (که به اقتضای اعمال ورفتار صحیح وکردار ورفتارخویش سهم خواهند برد.)

اما غیر این پنج مورد تفاوت موارد زیاد دیگری از تفاوت های فاحش دین یاری واسلام وجود دارد که به دو نمونه ی مهم آن اشاره می نمایم . دراسلام موسیقی وغنا حرام است . حضرت امام جعفر صادق حدیثی دراینباره دارند ایشان می فرمایند : « در هر منزلی که ساز ، موسیقی نواخته شود وصدای غنا وشادی ایجاد شود، آن خانه درروز قیامت برسر صاحبش فرو می ریزد ومورد غضب خداوند قرار خواهد گرفت.».

به همین دلیل است که هنوز بعد از 35 سال که از عمر جمهوری اسلامی می گذرد ، نشان دادن ادوات وسازهای موسیقی در تلویزیون ممنوع است.

دردین یاری عبادت وراز ونیاز ودعا به صورت جمعی وبا نواختن موسیقی دینی به وسیله ی تنبور انجام می گیرد . زندگی یک پیرو دین یاری با نوای دل انگیز تنبور و 72سرود دینی عجین گردیده است . وقتی که یک یارسانی بدنیا می آید با نذر ونیاز ومراسم مخصوص نام گذاری همراه با نواختن تنبور وخواندن سرود دینی زندگی را آغاز می کند چهل روز بعد از بدنیا آمدن مراسم سرسپردگی ویا « جوزشکانن» همراه با ساز تنبور وسرود دینی انجام می پذیرد که در واقع این مراسم ثبت نام معنوی فرد مذکور در دفتر دین یاری است .یارسانی ها مراسم روزه خود را نیز درطول سال با همین مشخصات به جا می آورند .درنهایت درزمان مرگ نیز ، یک یارسانی همراه با نوای تنبور وخواندن سرود دینی به خاک سپارده می شود . بنابراین از این نظر هم هیچ نزدیکی ، شباهت وقرابتی بین اسلام ویارسان نیست.

دردین اسلام « امر به معروف ونهی از منکر » یعنی تذکر دادن به مردم ودخالت در امور شخصی مردم از واجبات دین است . به همین دلیل دردین اسلام شاهد صدور فتوا های دینی زیادی مبنی بر حلال وحرام کردن ویا حکم جهاد وتصرف مال واموال دیگران ازطرف ملایان وفقها هستیم. اما دین یاری مطلقأ اینموارد رد می شود دراینباره درمتون مقدس «دفتر پردیوری » چنین می گوید:

موچیاریت مکری مکریت وموچیار
کار ناشایست وخلکان موینی سر بوزه و وار
 پادشام حیا مکرو جه مرد حیادار

موچیاریت مکری ارمشنوینه
هرگز دست ویت مه نیه ر وسینه
 مواچه من خاصه نان توگسینه
 هوهو سواران باطن موزانت جه زینه

معنی : تورا پند می دهم که اگر کار بد وزشتی از دیگران دیدی فقط از آنان دوری کن وحیا وحرمت نگهدار ، که سلطان سهاک نیز لطف می کند به کسی که حیا وحرمت نگهدارد.(یعنی لازم نیست کسی را نصیحت کنید و درامورشخصی او دخالت کنید)

تورا پند می دهم اگر که خوب بشنوی ، هرگز مغرو نشو وکبروغرو نفروش وخود را خوب ودیگران بد مپندار، که اگر چنین کنی دست پنهانی حق ترا از مرکب زندگی به زمین خواهد زد.

درجای دیگری از متون مقدس در بخش « دفتر نوروز» چنین می گوید:

دل جم درویش جفای جور وشان
 مایه عقل وهوش ادب وارکان
 فکر ومعرفت ، تجربه وتدبیر آراسته ی جهان وسفته ی سریر

معنی : در « جم» یارسان ودرزندگی تان عقل ،هوش ،ادب واحترام را مدنظر داشته باشید چرا که همه ی جهان براساس تفکر ومعرفت وعقل وخرد بنیاد نهاده شده است .

براساس فاکت هایی که از متون دین یاری ارائه شد، ما یارسانی ها وظیفه نداریم که صبح تا شام برای مردم سخنرانی کنیم وفتوا بدهیم وکسی را نصیحت کنیم زیرا معتقدیم که مشکلات اخلاقی جامعه یک درد اجتماعیست . مثلأ یک نفر معتاد به مواد مخدریاکسی که آلوده ی مشکلات اخلاقی گردیده ، خود یک قربانی وبیمار محسوب می شود که نیاز به کمک ومساعدت دارد نه مجازات ونفرین ورانده شدن از جامعه.

آخرین موردی را که به عنوان مستقل ومتفاوت بودن دین یاری میخواهم بنویسم دررابطه با موضوع داستان ایمان آوردن یکی از علمای بزرگ اهل تسنن به دین یاری در دوره « پردیور » وسلطان سهاک است.

عابدین جاف یکی از ملایان بزرگ اهل تسنن کوردستان بود که نه تنها توهین ها وتهمت های زیادی به « کاکه ای ها» یا « یارسانی » ها می زد بلکه به انحاء مختلف اقدامات خرابکارانه واذیت وآزار زیادی درحق سلطان سهاک ویارانش روا می داشت ، لیکن سلطان سهاک نه تنها از مقابله به مثل خودداری می نمود بلکه هربار بیشتر از قبل با مهر ومحبت وبحث ، گفتگو ودیالوگ با او ویارانش برخورد می کرد . تا اینکه رفتار انسانی سلطان سهاک ویارانش باعث شد عابدین جاف به دین یاری ایمان آورد . در« دفترپردیوری» دراین باره از قول عابدین جاف چنین می گوید :

یاران نازانم چیمه
ئه مرو وک روژان ترنیمه
خدای هفت طوق زمین و آسمانم
 به چاوی خوم دیمه
 ای عابدین قایم دینه
 دنیا به م وینه رنگینه
ای عابدین لاو لاوه
 هه مو کتیو کلام الله ت خستگه به م لاوه
 دی ناخوینم سیاه خطان
 ناروم به کنجی مزگه وتان
 ئه روم به خزمه تی سلطان
 عز عابدینم کرّ فقیان
 ره فم ئه کرد به کاکه ی یان
 پیکولم وه شان به ریگه یان
 ویلمی کرد له ریگه یان
 تا رویم به خزمه تی سلطان
 خوای کم گه ره که له برّ وبار بی
 له گه ل غلامان شیرین گفتار بی و

معنی : یاران نمی دانم امروز چرا چنین هستم ، مانند روزهای دیگر نیستم ، من خدای همه ی جهان (سلطان سهاک)را با چشمان خودم می بینم .ای عابدینی که دینت خیلی محکم وپایدار بود دنیا ی واقعی وحق اکنون این است. ای عابدینی که مانند کودکی تازه بدنیا آمده ای// آری من دیگر به مسجد نخواهم رفت کلام الله را دردست نخواهم گرفت ونخواهم خواند// من به خدمت سلطان سهاک می روم // من عابدین پسر فقیان هستم // من بودم که کاکه ای ها ویارسانی ها را اذیت می کردم ودینشان را رد می کردم ودرراه ها خار وخاشاک می گستراندم تا پیروان سلطان را از راه پردیور گمراه کنم // تا اینکه به خدمت سلطان سهاک رسیدم وبه او ایمان آوردم //آری من خدایی را می پرستم که درزمین ودرکنارم باشد وببینم خدایی که با بندگانش مهربان وشیرین زبان است خدایی که قهار وجبار نیست.

زیبایی و جالب بودن کلام عابدین دردفترپردیوری این است که او با همان زبان کوردی «سورانی وجافی خویش ،احساسات واعتقاداتش را بیان می کند . البته فاکت ها ، نمونه ها ودلائل بسیار زیادی میتوان برمستقل بودن ،کوردی بودنوغیراسلامی بودن دین یاری برشمرد ، اما فعلأ به همین مقدار بسنده می کنم.

بااحترام . سیدفریدون حسینی . اسلو نروژ 11.09.2014 برابر با بیستم شهریورماه 1393

Keine Kommentare: