Montag, 15. Oktober 2018

مقاومت دالاهو نشینان یارسانی.. نقشه شوم رژیم جمهوری اسلامی برای ژینوساید مردم یارسان منطقه دالهو. نوشته توسط یحیا گاواره


مقاومت دالاهو نشینان  یارسانی..
نقشه شوم رژیم جمهوری اسلامی برای ژینوساید مردم یارسان منطقه دالهو
در اواخر فصل بهار سال ۱۳۵٨خورشیدی روستاهای یارسان نشین منطقه دالهو (دالاهو) در استان کرماشان مورد حمله همه جانبه سپاه پاسداران جمهوری اسلامی قرار گرفت. بنابه فرمانی محرمانه مسئولان وقت رژیم در شهرستان اسلام آباد...


در اواخر فصل بهار سال ۱۳۵٨خورشیدی روستاهای یارسان نشین منطقه دالهو (دالاهو) در استان کرماشان مورد حمله همه جانبه سپاه پاسداران جمهوری اسلامی قرار گرفت. بنابه فرمانی محرمانه مسئولان وقت رژیم در شهرستان اسلام آباد، طرح انجام عملیاتی را مبنی بر ژینوساید روستاهای یارسان نشین منطقه دالهو را به اجرا در آوردند که در نتیجه آن چندین روستا با خاک یکسان شدند، ده‌ها نفر از مردم بی‌دفاع کشته شدند و هزاران نفر از مردم یارسان نیز مجبور به ترک دیار خود و مهاجرت به اقلیم کردستان شدند. و اما روایتی از مقاومت مردم دالاهو در سال ۵۸ از زبان یکی از شاهدان واقعه:



طبق این طرح سپاه اسلام آباد غرب به فرماندهی پاسدار "حسن وند" نیرویی را مجهز به خودروهای زرهی ، توپ ۱۰٦، توپ ۱۰۷، خمپاره انداز و انواع مسلسل‌ها، با پشتیبانی هلکوپترهای ارتش و خلبان معروف "علی اکبر شیرودی" مأمور می‌شود تا با ورود به دشت "بیونیژ" در منطقه دالهو در نخستین مرحله روستاهای ده کهنه، تنوره و قورچی واشی کاکی برا گوره را ژینوساید کنند.



سپاه پاسداران کاروانی متشکل از صدها پاسدار را برای شروع عملیات روانه می‌کند. ظهر یکی از روزهای خردادماه سال ۱۳۵٨ نیروهای سرکوبگر سپاه از راه شهرستان کرندغرب وارد دشت بیونیژ می‌شوند و در مسیر خود به روستای ده کهنه میرسند. به گفته شاهدان عینی و اهالی منطقه در ابتدا یک فروند هلکوپتر ارتش، روستا را بمباران می‌کند. مردم وحشت زده به کوه‌های اطراف پناه می‌برند، نیروهای سپاه وارد روستا شده و بلافاصله اقدام به تخریب منازل و غارت اموال می‌کنند. در مرحله بعد، در سر راه خود روستای تنوره در همان حوالی را نیز اشغال می‌کنند.



نیروهای سپاه در نخستین ساعات آغاز عملیات خود به سمت روستای قورچی واشی پیش می‌روند؛ غافل از اینکه چه لحظات شومی در انتظار آنان است....



در هنگامه انقلاب ۵۷ مردم ایران علیه نظام شاهنشاهی، مردم مناطق یارسان نشین دالهو بخصوص اهالی قلاواری، قلخانی و داره‌رشی به منظور دفاع از خود سازماندهی شده بودند و گروه‌های مسلح تشکیل داده بودند مسئولان سپاه از این امر بی‌خبر بودند و نمی‌دانستند که بسیاری از این نیروها در لحظه حمله در منطقه حضور دارند و پس از اطلاع از ورود نیروهای سپاه به بیونیژ خود را برای دفاع آماده کرده‌اند. نیروهای مقاومت یارسان مخفیانه پس از اطلاع از موضوع تجاوز سپاه در دو طرف تنگه قورچی واشی در میان انبوه درختان و مسیر حرکت نیروهای سپاه کمین کرده و آماده می‌شوند.



نیروهای سپاه به روستای قورچی واشی می‌رسند و به تخریب و غارت روستا می‌پردازند. نیروهای مقاومت دستور دارند که فعلاً اقدامی نکنند تا اینکه تبهکاران سپاه دست به جنایتی وحشتناک می‌زنند. تبهکاران سپاه پاسداران ضمن غارت و تخریب روستاها اقدام به اسیر کردن و تجاوز به زنان می‌کنند برخی زنان و دختران را پس از اسارت به داخل کامیون‌ها انتقال می‌دهند تا با خود ببرند. تا اینکه به نیروهای مقاومت دستور می‌رسد که به دفاع بپردازند.



در آخرین ساعات همان روز و نزدیک غروب نیروهای سپاه غافلگیر شده و در تنگه قورچی واشی دشتِ بیونیژ در منطقه دالهو و حد فاصل باغ الا کرم و روستای قورچی واشی کاکی برا گوره به دام می‌افتند و درژیری‌ها آغاز می‌شود. در چشم بهم زدنی، موجی از گلوله و بمب برسرشان فرو می‌ریزد. نیروهای مقاومت از پشت سر نیز راه فرار را بر متجاوزان سپاه می‌بندند. تمام خودروهای نظامی یکی پس از دیگری منهدم می‌شوند، اجساد پاسداران بر روی هم می‌افتند، اکثر پاسدارها حتی فرصت استفاده از سلاح و سنگر گرفتن را هم پیدا نمی‌کنند. جنگ تمام می‌شود و نیروهای مقاومت محتاطانه از کوه پایین می‌آیند.



در این میان یکی از پاسدارها که زیر یک خودروی نظامی پنهان شده شروع به تیراندازی می‌کند که سبب جانباختن دو تن از نیروهای مقاومت بنام‌های "تالی مراد شکری" فرزند امیر اهل روستای "تینی هواس گلپری" و "فریدون جلالوندی" اهل روستای "جلالوند" و همچنین زخمی شدن سه نفر بنام‌های فریدون حیدری فرزند خلیفه حسین اهل شمشیره داره رشید، کاکی اسفندیار یوسفی اهل قورچی واشی و درویش محمدی فرزند حسین اهل شمشیره داره رشید می‌شود. درگیری ادامه پیدا می‌کند و نهایتاً این پاسدار نیز به هلاکت می‌رسد.



سپس آتش بس اعلام می‌گردد و نیروها شروع به جمع‌آوری اجساد می‌کنند. ۹۰ جسد از تبهکاران سپاه در اختیار نیروهای مقاومت قرار می‌گیرد و تمامی خودروها و زرهپوش‌ها نیز منهدم می‌گردند. بعدها نیز مشخص می‌شود که یکی از افسران سپاه بنام چراغ علی سجادی‌فر اهل اسلام آباد غرب، پنهان شده و توسط فردی بنام صحبت خان تیموری اهل روستای بیامه بیونیژ که خود نیز سپاهی بوده، با لباس زنانه فراری داده می‌شود؛ این تنها فرد نجات یافته از میان متجاوزان جنایتکار سپاه می‌باشد.



شب فرا می‌رسد، نیروهای مقاومت می‌دانند که بزودی نیروهای کمکی سپاه و هلی‌کوپترها باز می‌گردند. مسئولان دستور کوچ صادر می‌کنند تا به مناطق تحت کنترل نیروهای قلاواری منتقل شوند، اهالی قلاواری آوارگان را پناه می‌دهند و همه آن‌ها در میان جنگل‌ها و دره‌های انبوه منطقه پنهان می‌شوند و خود را آماده می‌کنند.



یک ماه قبل از آغاز عملیات زمینی سپاه برای ژینوساید مردم یارسان منطقه دالهو، و مقاومت تنگه قورچی واشی، به سران منطقه خبر می‌رسد که حکومت جدید، خلبان‌های کُرد که اغلب یارسان بوده‌اند را با خلبان‌های تُرک معاوضه کرده‌اند و باید احتیاط کامل را بجا آورد. چند روز بعد هلکوپترهای جنگی بر فراز منطقه دالهو دشت بیونیژ، تنگه سیاوانه، ارتباعات خۊ لۊت، قله بهلول دانا و مناطق گوران به پرواز در می‌آیند و شروع به بمباران مناطق مسکونی و عشایری می‌کنند. روستاهای دڕکه، درۊت ، بانیاران تیمور در منطقه گوران و مناطق عشایری دالهو و قلخانی مورد تهاجم قرار می‌گیرد.



با بمباران مردم قلاواری (قلعه بهادری) چندین نفر زن و کودک مرد کشته می‌شوند. الماس یاری، طوبی ولدی فرزند کریم و کودک چند ماهه‌اش، طاووس یاری، کدخدا احمد مراد یاری از جمله کشته شدگان مردم قلاواری هستند و اکبر نوری فرزند عارف، مراد یاری فرزند سلطان‌مراد از جمله زخمی شدگان هستند که همگی از یک خانواده بوده‌اند.



در بمباران‌های مناطق عشایری قلخانی هم چندین نفر کشته می‌شوند؛ از جمله صیفی یاری اهل روستای یارولی و یکی از دراویش یارسانی بنام درویش خدامراد اهل دنڴی قلخانی هم ربوده می‌شود که بعدها در شهر قصرشیرین اعدام صحرایی می‌شود. در بمباران روستای خویار نیز ۱۸ تن از اهالی کشته می‌شوند. بمباران‌ها چند روز  ادامه پیدا می‌کند و سپس متوقف می‌شود تا اینکه یک ماه بعد نیروهای زمینی سپاه به منظور اجرای حمله نهایی وارد منطقه می‌شوند.



نیروهای مسلح قلاواری و قلخانی بعد از پایان نبرد قورچی واشی چون می‌دانند که نیروهای کمکی سپاه بزودی می‌رسند، لذای نجات جان روستاییان شب‌هنگام اقدام به کوچاندن اهالی روستای قورچی واشی اییلاغ می‌کنند و آن‌ها را به مناطق عشایری قلاواری می‌برند و در دره‌ها و تنگه‌های آنجا پنهان می‌کنند.



مردم قلاواری و سران آن موفق شده‌اند که علاوه بر سلاح‌های سبک، سه قبضه ضدهوایی کالیبر ۷۵ را از نیروهای کرد عراقی تهیه کنند و در ارتفاعات اطراف سیاوانه مستقر کنند. صبح روز بعد هلکوپترهای نظامی برفراز منطقه به پرواز درمی‌آیند و شروع به بمباران کور نواحی کوهستانی می‌کنند. نیروهای سپاه نیز به منظور بردن جنازه‌های کشته شدگانشان به منطقه می‌آیند. روستای قورچی واشی را که اینک خالی از سکنه است با خاک یکسان می‌کنند و عقب‌نشینی می‌کنند. هلکوپترها به مناطق تحت کنترل مسلحین قلاواری و قلخانی نزدیک می‌شوند که با آتش ضدهوایی روبرو می‌شوند و یکی از هلکوپترها سرنگون می‌شود و مابقی از منطقه عقب‌نشینی می‌کنند.



و این پایانی بود بر نقشه شوم رژیم جمهوری اسلامی برای ژینوساید مردم یارسان منطقه دالهو. چند روز بعد سران قلخانی و قلاواری دستور کوچ اهالی به باشور کردستان (مناطق کردنشین در عراق) را صادر می‌کنند و از سمت کوه "بَمو" وارد باشور کردستان می‌شوند. با گذشت تقریباً ۴۰ سال از این حمله وحشیانه جمهوری اسلامی به مردم یارسان در کرماشان، هم‌اکنون هزاران تن از مردم یارسان در نتیجه کوچ اجباری در نواحی مرزی باشور و روژهلات کردستان ساکن هستند. آری؛ جمهوری اسلامی از همان ابتدای روی کار آمدن، تاب دیدن آیین و باورداشتی غیر از شیوه تفکر خود را نداشت و به همین دلیل با توپ و تانک و خمپاره و هلی‌کوپتر به روستاهای مردم یارسان حمله کرد و آن‌ها را به خاک و خون کشید. اما پس از ۴۰ سال، مقاومت دالهو هم‌چنان زنده است و جوانان یارسانی ادامه دهنده راه پدران خود...

نوشته  توسط  یحیا گاواره



Keine Kommentare: