زندهیاد «میرزا حسین سهرابی بانیارانی گوران
» فرزند رستم در سال 1269 در روستای بانیاران پا به عرصه هستی نهاد و 84 سال زیست و در سال 1353 خورشیدی چهره در نقاب خاك كشید. . گفتنی است . سرودههای میرزاحسین در ستایش و طلب یاری از كردگار و کردارنیک؛ ستایش و مددخواهی از رهبران دین و نوید روز رستاخیز؛ بیثباتی دنیا؛ روزگار پیری؛ رثای چند تن از بزرگان سادات حیدری و ایل گوران، باورهای آیینی وی و... سروده شده است."
میرزاحسین سهرابی بانیارانی
در بانیاران
سکنی گزیده اند جد ایشان به اسم پیر ولی و از پیرولی پسری به اسم رستم به دنیا آمده و ایشان(رستم)از بزرگان ایل بانیاران بوده است و از
رستم پسری به اسم حسین به دنیا آمده است و در آن زمان پدرش معلم شخصی از کرمانشاه برای او آورده است و با چند نفر از ایل گوران سران سادات حیدری هم کلاس بوده است و به مدت 7سال درس خوانده است؛و به تدریج که بزرگ میشود خودش به عنوان کد خدای عشیره بانیاران جای پدرش را میگیرد؛و به تدریج که قریحه و ذوق شاعری را در خود کشف میکند مشغول به سرودن اشعار کردی گورانی میشود و با اشعار سعدی و حافظ و مولانا و...آشنایی کامل داشته است؛چون ایشان فردی معروف و سرشناس در زمان خود بوده است و مردی آزادی خواه و روشن فکربوده و با ظلم و ستم مخالف بوده است با حاکمان وقت در گیری پیدا میکند و چندین سال درگیری ایشان به درازا میکشد از بانیاران به ذهاب کوچ میکند(اما دهستان بانیاران به اسم ایشان نام گذاری میشود و مورد استقبال مردم ذهاب (کلینه قرار میگیرد و اشعار ایشان بسیار است اما چون متأسفانه پراکنده شده است ب صورت کامل جمع آوری نشده است
میرزاحسین سهرابی
در قبرستانی به اسم سید صادق در کلینه خاکسپاری شده است
؛ایشان یک برادرناتنی به اسم کد خدا قمر سهرابی داشته و ایشان نیز یکی از شاعران معروف زمان خود بوده و کلینه ی ذهاب نیز به اسم کد خدا قمر نام گذاری شده است؛
دس انتقام مدام نه کار
ناظر اعمال صبح و ایواره
آرو جدم نی کره ناره
نی مکان گرم شعله شراره
هر له جوانی تا ایسه پیرم
تاریخ اعمال خوم ها و ویریم
شرح اقدامات ویم و ویرمن
لی حال پیری دامن گیر من
یسه مکافات عمل درو کم
نه روژ راحتم نه شو خو کم
زبور و صحوف تورات و انجیل
فرقان محمد (ص) سورۀ ابابیل
هر پنج قرائت خیر العمل کن
اوسا نه پاداش نعم البدل کن
حسین وو کسه جهان نا بنیاد
بابا آدم چنی حوا کرد ایجاد
هر کس کردۀ ویش نه پیش پاشن
پاداش عمل راهنمای راشن
غیر له یه دی هیچ له دنیا نین
تقسیم عمل له ازل بین
دیم هر کس بذری شنن پری ویش
آنه ورگیرو بی خوف اندیش
شاکر دیوان گرگان چنی میش
کس له کرده کس ندارو اندیش
اوسا بو سام خط نامه عنبر فام
چون شفای ملهم نیام نه روی زام
ساکن بی زامان نه درد قاتل
مدرام نه عرق شکوفیام چون گل
گشاد بی کلید قاپی مشکلم
خیالات خسم درچی نه دلم
حسین پروانه له شوق گلم
مهر محبت مولا نه دلم
دیوان میرزاحسین بانیاران
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen