اول آخر یار
« وحدت»
وحدت تنها راهی است که ما را به سر منزل مقصود میرساند چنانچه سلطانسهاک میفرمایند: سلطان مرمو:
پا سرد و گرمه، پا سرد وگرمه هاميته دو مغز پا سرد و گرمه
راي برائيمان پا حيا و شرمه
يك بيداركَردي چي سنگين وَرمه
و صحبت نَرم بي بغض وكدر
خاطر يكتر ناران و هدر
بفروشان و يك دانه وگـوهري
گوهرشان كلام نُير دن چه سري
بِرا اَو بِرا نواچـو لافي
ريش يكتـــر دا بكــران صافي
و شـرط بنيام و ردايي داود
نخته پير موسي مصطفام چاور
اَو خدمت پاك كـرده پیررزبار
تخت ازليم پايش هَن چوار
رمز پنج تني رمزبارم هوشيار
اَو ناز زرده بام اَو شرط روچيار
جامه يكتري بكـران عوض
اَو يك نشانان تير راي غرض
نَبيزان نه يك پيجيفه مـرض
كمربنتان بِوَسان نه پشت
چهره يكتر دا نكراني زشت
بلاو يكتردا بگيران نه مشت
پنجه بيازنان نه حضور جم
وينه پروانه برژيان وَ شم
بلاو يكتر دا بگيران نه گردن
جدائيشان نَو تا و روي مردن
میفرمایند: در هنگام شادی و گرفتاری فکرهایتان را روی هم بگذارید و متحد شوید و مشکلات جامعهتان را باهم حل کنید، راه برادری و یاربودن راه حیا و شرم است همدیگر را از خواب سنگین غفلت بیدار کنید، با گفتار نرم و عاقلانه بدونکینه وکدورت خاطر همدیگر را آزرده ننمایید، ، به یکدیگر دانهیگوهرکه همان کلام است بفروشید، نسبت به هم فخر نفروشید و درد و گرفتاریهای همدیگر را درمان کنید، و شرط بنیام و ردای داود و نخت پیرموسی و مصطفایی که پیش قراول است، به خدمت پاک خاتونرمزبار، وپایه ازلی این آئین چهارملک میباشند، پنجمین رمز، خاتونرمزبار است که بسیار هوشیار و دانا میباشد ناز زردهبام «بابایادگار»و شرط روچیار «شاهابراهیم»، مواظب و مراقب همدیگر باشید از روی غرض همدیگر را ضایع نکنید، برای زراندوزی ودنیاپرستی از همدیگر نفرت پیدا نکنید، کمر همت را ببندید و چهره همدیگر را زشت نگردانید، در گرفتاریها و بلایا به همدیگر کمک کنید، در حضور جم دست در دست همدیگر بگذارید و مانند پروانه که به زینت شمع مزین میشود، اتفاقات همدیگر را به گردن بگیرید «منظور مشکلاتی است که به ناحق یکی از یاران گرفتار آن میشود»و این اتحاد و همبستگی را تا روز مُردن از دست ندهید..
مصاحبه یار بزرگوار جناب آقای حسین خلیفه با شبکه نوروز تا آخر مشاهده نمودم، صحبتهای آقای خلیفه حس خوب و انرژی مثبتی به من منتقل نمود که فوراً آرزو نمودم که ایکاش آنهائی که از کلام و پردیور و از آئین یاری صحبت میکنند بجای بزرگنمائی غیرمشترکات روش دوست عزیز جناب خلیفه را پیشه کنند، تا هرچه زودتر به آن وحدت سلطان پسندانه برسیم، و این میسر نمیشود مگر اینکه مشترکات جامعهیارسان را در تریبونهای عمومی مطرح نمائیم، متأسفانه این شاید اولین بار است که به این صراحتی و قشنگی چنین برنامهای بنده مشاهده نمودم، قبل از ایشان جناب علی نظری نقطه نظرهایی در مورد یارسان اعلام نمودند، قشنگ بود ولی به این زیبائی نبود، بار دیگر توفیق همه عزیزان را که در راه وحدت گام بر میدارند از سلطان سهاک خواستارم.
در آخر موضوعی را میخواستم از لحاظ فلسفی و مخصوصاً فلسفه الهیات توضیح دهم کلمه دین و آئین بود که در صحبتهای یار بزرگوار آقای خلیفه به آن اشاره شد،
تعریف دین عبارت است چهار چوب و ایدئولوژی که از یک منطقه خاص با توجه به فرهنگ آن منطقه گرفته شده است، و اگر از آن منطقه به منطقهای دیگر با فرهنگی متفاوت با مبدأ ظهور دین انتقال پیدا کند، دچار یکسری درگیریها و ناهنجاریهای میشود، زیرا با فرهنگ ملی در تضاد است.
اما تعریف لغتی آئین به معنای روش با تعریف فلسفی آئین فرق دارد تعریف فلسفی آئین عبارت است از چهار چوب دین به اضافه فرهنگ مردم هر منطقهای که این دین را قبول نمودهاند. کردها، ترکها، عربها، فارسها، لرها و ....
دین یاری به همین منظور آئین نامیده میشود هیچ گونه تضادی با فرهنگهای مختلفی که به آن روی آوردهاند ندارد، چون آئین یاری خالی از موهومات و توهمات و خرافات است « اگر تفرقهاندازان به توهمات دامن نزنند » تماماً به اخلاق توجه نموده و در کنار اخلاق یکسری آموزههائی ارائه نموده است که به استحکام اخلاق در جامعه کمک مینماید.
کردار همگی قبول.
با تشکر از آسی حشمت میره بیگی
« وحدت»
وحدت تنها راهی است که ما را به سر منزل مقصود میرساند چنانچه سلطانسهاک میفرمایند: سلطان مرمو:
پا سرد و گرمه، پا سرد وگرمه هاميته دو مغز پا سرد و گرمه
راي برائيمان پا حيا و شرمه
يك بيداركَردي چي سنگين وَرمه
و صحبت نَرم بي بغض وكدر
خاطر يكتر ناران و هدر
بفروشان و يك دانه وگـوهري
گوهرشان كلام نُير دن چه سري
بِرا اَو بِرا نواچـو لافي
ريش يكتـــر دا بكــران صافي
و شـرط بنيام و ردايي داود
نخته پير موسي مصطفام چاور
اَو خدمت پاك كـرده پیررزبار
تخت ازليم پايش هَن چوار
رمز پنج تني رمزبارم هوشيار
اَو ناز زرده بام اَو شرط روچيار
جامه يكتري بكـران عوض
اَو يك نشانان تير راي غرض
نَبيزان نه يك پيجيفه مـرض
كمربنتان بِوَسان نه پشت
چهره يكتر دا نكراني زشت
بلاو يكتردا بگيران نه مشت
پنجه بيازنان نه حضور جم
وينه پروانه برژيان وَ شم
بلاو يكتر دا بگيران نه گردن
جدائيشان نَو تا و روي مردن
میفرمایند: در هنگام شادی و گرفتاری فکرهایتان را روی هم بگذارید و متحد شوید و مشکلات جامعهتان را باهم حل کنید، راه برادری و یاربودن راه حیا و شرم است همدیگر را از خواب سنگین غفلت بیدار کنید، با گفتار نرم و عاقلانه بدونکینه وکدورت خاطر همدیگر را آزرده ننمایید، ، به یکدیگر دانهیگوهرکه همان کلام است بفروشید، نسبت به هم فخر نفروشید و درد و گرفتاریهای همدیگر را درمان کنید، و شرط بنیام و ردای داود و نخت پیرموسی و مصطفایی که پیش قراول است، به خدمت پاک خاتونرمزبار، وپایه ازلی این آئین چهارملک میباشند، پنجمین رمز، خاتونرمزبار است که بسیار هوشیار و دانا میباشد ناز زردهبام «بابایادگار»و شرط روچیار «شاهابراهیم»، مواظب و مراقب همدیگر باشید از روی غرض همدیگر را ضایع نکنید، برای زراندوزی ودنیاپرستی از همدیگر نفرت پیدا نکنید، کمر همت را ببندید و چهره همدیگر را زشت نگردانید، در گرفتاریها و بلایا به همدیگر کمک کنید، در حضور جم دست در دست همدیگر بگذارید و مانند پروانه که به زینت شمع مزین میشود، اتفاقات همدیگر را به گردن بگیرید «منظور مشکلاتی است که به ناحق یکی از یاران گرفتار آن میشود»و این اتحاد و همبستگی را تا روز مُردن از دست ندهید..
مصاحبه یار بزرگوار جناب آقای حسین خلیفه با شبکه نوروز تا آخر مشاهده نمودم، صحبتهای آقای خلیفه حس خوب و انرژی مثبتی به من منتقل نمود که فوراً آرزو نمودم که ایکاش آنهائی که از کلام و پردیور و از آئین یاری صحبت میکنند بجای بزرگنمائی غیرمشترکات روش دوست عزیز جناب خلیفه را پیشه کنند، تا هرچه زودتر به آن وحدت سلطان پسندانه برسیم، و این میسر نمیشود مگر اینکه مشترکات جامعهیارسان را در تریبونهای عمومی مطرح نمائیم، متأسفانه این شاید اولین بار است که به این صراحتی و قشنگی چنین برنامهای بنده مشاهده نمودم، قبل از ایشان جناب علی نظری نقطه نظرهایی در مورد یارسان اعلام نمودند، قشنگ بود ولی به این زیبائی نبود، بار دیگر توفیق همه عزیزان را که در راه وحدت گام بر میدارند از سلطان سهاک خواستارم.
در آخر موضوعی را میخواستم از لحاظ فلسفی و مخصوصاً فلسفه الهیات توضیح دهم کلمه دین و آئین بود که در صحبتهای یار بزرگوار آقای خلیفه به آن اشاره شد،
تعریف دین عبارت است چهار چوب و ایدئولوژی که از یک منطقه خاص با توجه به فرهنگ آن منطقه گرفته شده است، و اگر از آن منطقه به منطقهای دیگر با فرهنگی متفاوت با مبدأ ظهور دین انتقال پیدا کند، دچار یکسری درگیریها و ناهنجاریهای میشود، زیرا با فرهنگ ملی در تضاد است.
اما تعریف لغتی آئین به معنای روش با تعریف فلسفی آئین فرق دارد تعریف فلسفی آئین عبارت است از چهار چوب دین به اضافه فرهنگ مردم هر منطقهای که این دین را قبول نمودهاند. کردها، ترکها، عربها، فارسها، لرها و ....
دین یاری به همین منظور آئین نامیده میشود هیچ گونه تضادی با فرهنگهای مختلفی که به آن روی آوردهاند ندارد، چون آئین یاری خالی از موهومات و توهمات و خرافات است « اگر تفرقهاندازان به توهمات دامن نزنند » تماماً به اخلاق توجه نموده و در کنار اخلاق یکسری آموزههائی ارائه نموده است که به استحکام اخلاق در جامعه کمک مینماید.
کردار همگی قبول.
با تشکر از آسی حشمت میره بیگی
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen