دوستان سلام.بااجازه بزرگان میخواهم کمی راجع به آداب ورسومات گوران در رابطه با جشن نوروز بنویسم امیدوارم مورد توجه دوستان مبادی آداب کهن واقع گردد.
نوروز که از جشنهای کهن ایرانیان است وآن را به جمشید جم نسبت می دهند در میان کوردان یارسان وبویژه مردم گوران دارای قدمتی به بلندای تاریخ قوم کورد بوده ودارای رسومات خاص خود واز احترام وتقدس خاصی برخوردار است.
اما متاسفانه برخی رسومات شهرهای دور ونزدیک آداب کهن مارا تحت تاثیر قرار داده وجزئی از سنن ماگردیده البته ناگفته نماند این آداب ومراسمات از جانب اشخاص خودباخته فرهنگی خودما وارد رسومات ما گردیده است.
ابتدا یکی از این رسومات نامتجانس که به کوردان یارسان ازجانب خودیها تحمیل گردیده یادآوری نموده ومعضلات پیش رورا برمیشمارم.
(جمعه آخرسال)
در آداب مردم گوران موضوعی بنام جمعه آخرسال وجود نداشته وندارد.
درسالهای نه چندان دور برطبق یک سنت دیرینه وشاید برگرفته از آیین کهن ایرانیان زرتشتی که به گرامی داشت ارواح درگذشتگان معروف است مردم گوران غروب لحظه سال تحویل با روشن نمودن آتش وبرافروختن مشعلهایی که از تکه ای چوب ومقداری پارچه نخی تشکیل شده بود ودعای نیاز بر سر مزار درگذشتگان رفته وبدون شیون وگریه یاد درگذشتگان را گرامی میداشتند واین موضوع هیچ ارتباطی با جمعه آخرسال تازه وارد شده به آداب گوران نداشت ودر هرروزی که آخرین روز اسفند بود همانروز انجام می پذیرفت.
ولی هم اکنون ومتاسفانه ومتاثرانه مخصوصاً آنانیکه به شهرهای دور ونزدیک کوچ کرده وساکن شده اند با صرف هزینه ووقت وریسک خطرات تصادفات جاده ای ووووووووو فقط بخاطر اینکه از قافله همسایگان غیر یارسانی عقب نیفتند برمزار درگذشتگان در جمعه آخرسال که از نظر ترافیک وشلوغی جاده ها شلوغترین روز وشب سال است حاضر میشوند که بازهم برای عدم توجه به سنن کهن جای تاسف وتاثر دارد.
من بعنوان یک کورد گوران که علاغه خاصی به سنن کهن دارم از برادران وخواهران آیینی خود استدعادارم دراین خصوص روشنگری کرده وحداقل خانواده ونزدیکان خودرا از انجام این مراسم غیر یاری بازدارند..
(غروب سال تحویل ومراسمات نمادین آن درگوران)
مردم منطقه گوران پس از بازگشت از مزار درگذشتگان پشته های هیزم از پیش آماده شده را به محض غروب آفتاب ودرگرگ ومیش هوا برپشت بامها وبعضاً بلندای کوههای پیرامون به آتش میکشیدند وپیرامون آتش جوانان پسر ودختر خانواده وهمسایگان به شادی وپایکوبی می پرداختند وبعضی از جوانان باپرتاب (تقه) وشلیک با (میله زرده )بی خطر هیجانات درونی خودرا تخلیه میکردند همچنین گلوله هایی از نمد درست کرده ودرنفت قرار داده وبه آتش میکشیدند وبادستان خالی آنرا به هواانداخته ومناظری زیبا ودیدنی برفراز پشت بامها وبلندای تپه ماهورها بوجود می آورد وتا پاسی از شب این شادی ادامه داشت.
( مراسم شالم نسوزی)
پس از خاموشی آتشها آنگاه نوبت انجام مراسم شالم نسوزی شروع میگردید وآن بدین صورت بود.
نوجوانان وجوانان ازقبل کیسه ای از پارچه دوخته وبرنخی بلند وصل میکردند وآنگاه برفراز پشت بامهای روستا بدون توجه به نسبت خویشاوندی وفامیلی قرار گرفته واز روزن (کوانگ)یااجاق ویا آتشکده خصوصی منازل پایین انداخته وبا آهنگی خاص وبلند
فریاد میزدند (شششاااااااااااالللللللللللللللللللم نسوزی)وآنگاه بزرگ خانواده باخلق وخوی خوش وخنده ازپایین صدامیکرد (کیستی؟)(کور کیت؟ پسرکیستی؟وپس از شناسایی باتوجه به موقعیت خانوادگی طرف سکه ای ویا گردو وخرما وقیسی ووووووووووووو یاچیزی دیگر در کیسه می انداخت وجوانان با شادی ومسرت خاصی اهدایی طرف را پذیرفته ودعایی در جهت رزق وروزی فراوان درسال جدیدبرای صاحبخانه پشت بامش راترک میکردند. البته پشت بام ثروت مندان همیشه شلوغتر از سایر پشت بامهابود وبعضاً چندین بار با اسم ومشخصات جعلی آنانرا سرکیسه میکردیم هههههههههههههه یادش بخیر وواسفا برای آنهمه صفا ویکرنگی وبی پیرایگی
با تشکر له روشنگری بسیار زیبا و ارزشمند شاعر ولاتمان فرهنگ کورده واری شاعر توانا استاد حسین قاسمی
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen