خیزش یارسان برای احیای هویت ملی و مذهبی کردها
«یارسان، اسطورهای که باید از نو شناخت-بخش دوم»
۱۳۹۲ مهر ۲۰
مطلبی که در پی میآید، نوشتهای برای انتشار در تارنمای کوچه است که از سوی نویسنده در اختیار رادیو کوچه قرار گرفته است. انتشار این نوشته در راستای تعامل و نقد و بررسی دیدگاهها و ایدهها است و به الزام، رادیو کوچه آن را تایید و یا رد نمیکند. در صورتی که در مورد این نوشته نقد و یا نظری دارید، این رسانه خود را موظف به انتشار پاسخ شما میداند. این مطلب بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر می شود.
مقاله وارده / غلامرضا شاهمرادی
قسمت دوم
۲-هویت ملی
موضوع هویت ملت یارسان بسیار مهمتر وفراتراز مساله دین است، یارسان پیامآور تمدن، فرهنگ و زبان کردی است که باید از نو شناخته شود. جامعه یارسان را تحت عناوین جعلی علی اللهی، اهل حق و… به حاشیه راندند و آنها را در حد یک دین یا مسلک تنزل دادند و سرزمین کردستان را از وجود آنها محروم کردند. مردمی که ازمهرپرستی نشان دارند و پیشقراولان حق خواهی کردها هستند شایسته است جایگاه واقعی خویش را لااقل در میان کردهای منطقه بازیابند، بدون یارسان فرهنگ، زبان، موسیقی، ادبیات و تاریخ کردستان اعتبار لازم را نخواهد داشت. وحدت ملی کرد نیازمند بازشناسایی هویت کردی یارسان است.
یارسان نه واکنشی علیه اسلام است و نه در ادامه جنبشهای ایرانی چون خرمدینان و سیاه جامگان، نه صوفیان سرفروبرده در لاک خویش هستند و نه فرقهای افراطی از تشیع است.
نگاه مردم یارسان به همه کردها نگاهی بدون تبعیض است و همه را برابر میداند و انتظار میرود که مردم کرد غیر یارسانی هم به این باور برسند
تقربیا اکثر کلامها به زبان کردی گوران سروده شده و مرکزاصلی فعالیت عالمان یارسان در کردستان جنوبی و شرقی (کردستان ایران و عراق) بوده است ودر تشکیلات سلطان سهاک غیر از کردها کسان دیگری حضور نداشتند. وجود پیروان فارس و ترک زبان هم تنها زمانی مطرح است که یارسان به مثابه یک دین تلقی شود. در قرن نهم به بعد و با رسمی شدن مذهب تشیع توسط صفویان یارسان به مثابه یک دین درمیان فارسها و ترکها پیروانی پیدا کرد. مجموعه عواملی از جمله ایجاد خاندانهای متفاوت، نفوذ معنوی سیدها، آسمیله شدن توسط سردمداران حکومت شیعی، تحقیقات غیرواقع بینانه پژوهشگران ایرانی، خاطرات سیاحان ناآگاه غربی وآثار به جا مانده از سرایندگان کلام در سدههای اخیر باعث ایجاد تغییر و انحرافاتی در اصل فلسفه پیدایش یارسان شدند.
1-medium-postbit-95456
با وجود همه جفاهایی که در حق یارسان روا شده است نیاز است که همه فعالان کرد یارسانی و غیر یارسانی به دور از تعصب و تنگ نظری گرد و خاک نشسته بر چهره واقعی این تمدن غنی را زدوده و به عنوان تجربهای موفق در راه رسیدن به آرمانهای خویش به کار برند.
در این راستا لازم دیدم که با نگاهی به مستندات کلامی هدف اصلی خیزش یارسان را به تصویر بکشم که همانا دستیابی ملت کورد به هویت و حقوق واقعی به تاراج رفته است که اندیشمندان یارسانی مردم کرد را مستحق برخورداری از یک حکومت عادل و دادگستر میدانستند.
دست مردم را بگیرید و به آنها زندگی بدهید بگذار آنها هم مثل تو زندگی کنند چرا که همه مثل هم هستند
اسامی اساطیری چون کیکاوس، رستم، هوشنگ، گیو، جمشید و… در کلام بزرگان به وفور یافت میشود. شاهان اساطیری که نماد عدل و داد بودهاند مربوط به دورههای پیشدادی و کیانی هستند و بنا به برخی نوشتهها این دوره معادل دوره مادها بوده و اندیشمندان یارسانی خود را از دون شاهان اساطیری میدانند که خواهان برقراری حکومتی عادل و دادگستر هستند.
شاه ویسقلی (سال ۸۱۰) عالم یارسانی میفرماید:
اصلمن چه کرد
بابوم کردنان اصلمن چه کرد
من آو شیرنان چنی دسته گرد
سلسله سپای ضحاک کردم هرد
ترجمه: من کرد هستم و نژادم کرد است و کرد زادهام، من آن شیرمردی هستم که به همراه دلاوران گرد (کرد) سپاهیان ضحاک را درهم شکستیم.
2
همه ما داستان ضحاک مار به دوش را میدانیم که هر روز غذای مارها ازمغز سر دو جوان بوده است تا بالاخره آشپز از هر دو جوان یکی را نجات داده و نجات یافتگان همان کوردها هستند به قول فردوسی:
کنون کرد از آن تخمه داردnنژاد که زآباد ناید به دل برش یاد
و سرانجام با رستاخیزمردی از دیار کرد به نام کاوه آهنگر ضحاک نابود میشود و شاه ویسقلی خود را از دون کاوه میداند که برای مبارزه با ضحاک زمان به پا خواسته است.
سلطان سهاک میفرماید:
اصلمن چه کرد
کردی ونا کرد اصلمن چه کرد
شیر ازلینا، بورم کردن ورد
سرخیل دوستاننان دوستان مکم گرد
ترجمه: اصل ونژاد من کرد است و کردی را پایه گذاشتم، شیر ازلی هستم که ببر را از بین بردم، سرکرده دوستان هستم و آنها را گردآوری میکنم.
سطان سهاک خود را از دون بنیانگذاران کرد میداند و با شهامت خویش مخالفان را از سرراه برداشته است و کسان زیادی از کردان را که دارای هدف واحدی هستند دور هم جمع کرده است، منظور ایشان همان یارسان است که کردها جهت حق خواهی و نشر آیین خویش دور هم گرد آمدهاند.
3
پیرموسی از یری تنان (سه نفر یار نزدیک به سلطان سهاک) و یار نزدیک سلطان سهاک میفرماید:
یکسر کرده و، کورد و کوردستان/ هم و معجزات هم و سفره ه وخوان/ غلامان دیشان و معجزاتش/برگ خودرنگی بیو خلاتش/تمام کوردستان دا و براتش
در اینجا هم پیر موسی، سلطان سهاک را خطاب قرار میدهد که کار کرد و کردستان را به سرانجام رساند و امور را به سامان کرده وآن را به بابا یادگار میسپارد. لازم به ذکر است که بابا یادگار توسط شورای هفت نفره به مقام پادشاهی میرسد و امور یارسان به آن عالم یارسانی میرسد.
ودر جایی دیگر بابا سرهنگ دودانی (سال ۳۲۴هجری) از ذات داران یارسان میفرماید:
سرهنگ دودان
از که ناممن سرهنگ دودان
چنی ایرمانان مگیلم هردان
مکوشم پری آیین کوردان
ترجمه: سرهنگ دودان هستم و با همراهانم همه جا را میگردم و تلاشم در جهت برقراری آیین کردان است.
مردم یارسان از پیشروان و پیشقراولان دست یابی به حقوق حقه کردها بودهاند و کنار گذاشتن آنها جفا در حق جامعه یارسان و کاستی در تمام کردستان محسوب میشود
با نگاهی به کلامهای فوق میتوان به این باور رسید که کردان یارسان همان بازماندههای مادهای باستان هستند که در تلاشند تا آیین کردان را زنده و برقرار کنند. در اینجا آیین صرفا دین نیست بلکه به باور من مجموعهای از باورها و اصول اجتماعی، مذهبی و سیاسی است آیین در معنای لغوی یعنی آنچه در قبل مرسوم و معمول بوده است که شامل سنتها، اصول و عقاید میشود پس مردم یارسان در طول تاریخ خویش به دنبال بازیابی هویت گمشده و به تاراج رفته خود هستند.
پیر بنیامین از راز خود پرده بر میدارد و میفرماید:
دلیل بو داود، پیر بو بنیامین
جی پردیورا بستنمان آیین
آیینمان نیان پی رو سرزمین
ترجمه: داود دلیل شد و پیر بنیامین در مقام پیر برآمد، در پردیور آیین را مقرر کردیم و آن را بر روی سرزمین بنیان نهادیم.
بالاخره کار و تلاش یارسان به سامان میشود و آیین آنها بر روی سرزمین کردستان پایه ریزی میشود، لازم به ذکر است که آیین یارسان با مهرپرستی و هندویسم تفاوت ظاهری دارد و دلیل آن هم تدوین قوانین و مقررات جدید از سوی بنیانگزاران یارسان است که طی سالها تلاش و مبارزه و مشورتهای زیاد وبا حضور خاوندگاریعنی سلطان سهاک مدون گردید.
4
اصولا یارسان واژهای کردی است و مرکب از «یار» به معنای دوست و طرفدار است و «سان» دلالت بر مکان دارد مثل کوردسان، قه ور سان و… پس واژه یارسان به معنای مکان یاران است ویاران هم ا زنژاد کرد هستند که میتوان آن را معادل با کوردسان دانست.
در فلسفه یارسان انسان و خدا در کنار هم هستند و فاصله زمین تا آسمان ادیان دیگر براشته شده است، انسان با نردبان دونادون در حال خاوندگار شدن است انسانی که شایسته بهترین هاست انسان در این بینش نه عذاب اخروی میبیند ونه پاداش معنوی میگیرد، انسان در یارسان نماد بارز آگاهی و رشداست، لذا در تمدن یارسان انسان کرد شایسته حکومتی کرد و دادگستر است.
کردان یارسان همان بازماندههای مادهای باستان هستند که در تلاشند تا آیین کردان را زنده و برقرار کنند
جا دارد از فعالین و احزاب کردی انتقاد کرد که مردم یارسان از پیشروان و پیشقراولان دست یابی به حقوق حقه کردها بودهاند و کنار گذاشتن آنها جفا در حق جامعه یارسان و کاستی در تمام کردستان محسوب میشود و با این کار قطعا بخش عظیمی از فرهنگ و آیین کردان را به دست فراموش سپردهاند. نمونه این بیمهریها عدم توجه به جایگاه ویژه یارسان در مناسبتها و معادلات سیاسی منطقه است و متاسفانه از طرف پژوهشگران مسلمان کرد هم مورد تبعیض قرار گرفتهاند و امیدواریم مردم کردستان و منطقه واقعیت تاریخی و اجتماعی مردم یارسان را پذیرفته و حق برابر با دیگر مردم مسلمان در برخورداری از امکانات داشته باشند.
عابدین (۷۲۰ هجری) از یاران سلطان سهاک میفرماید:
دستی خلکی بگره له ژین
با اوانیش وک تو بژین
چونکه همو هر وک یکن
لر و جاف و لولو و لکن
ترجمه: دست مردم را بگیرید و به آنها زندگی بدهید بگذار آنها هم مثل تو زندگی کنند چرا که همه مثل هم هستند فرقی ندارد لر، جاف یا لولو و لک باشد.
در این کلام، عابدین که خود از گوران است به صراحت تمام خلق و مخصوصا خلق کرد را به اتحاد میخواند و همه لرها، لکها و جافها را یکی میداند و ناگفته پیداست که همه آنها کرد هستند، لذا نگاه مردم یارسان به همه کردها نگاهی بدون تبعیض است و همه را برابر میداند و انتظار میرود که مردم کرد غیر یارسانی هم به این باور برسند و در عمل شاهد همزیستی مسالمت آمیز باشیم.
با سپاس له برای ئه زیز و زحمت کیشمان جناب کا رضا شاهمرادی ئمیدوارم که قلمتان رسا پر گوهر بود..
ترجمه: سرهنگ دودان هستم و با همراهانم همه جا را میگردم و تلاشم در جهت برقراری آیین کردان است.
مردم یارسان از پیشروان و پیشقراولان دست یابی به حقوق حقه کردها بودهاند و کنار گذاشتن آنها جفا در حق جامعه یارسان و کاستی در تمام کردستان محسوب میشود
با نگاهی به کلامهای فوق میتوان به این باور رسید که کردان یارسان همان بازماندههای مادهای باستان هستند که در تلاشند تا آیین کردان را زنده و برقرار کنند. در اینجا آیین صرفا دین نیست بلکه به باور من مجموعهای از باورها و اصول اجتماعی، مذهبی و سیاسی است آیین در معنای لغوی یعنی آنچه در قبل مرسوم و معمول بوده است که شامل سنتها، اصول و عقاید میشود پس مردم یارسان در طول تاریخ خویش به دنبال بازیابی هویت گمشده و به تاراج رفته خود هستند.
پیر بنیامین از راز خود پرده بر میدارد و میفرماید:
دلیل بو داود، پیر بو بنیامین
جی پردیورا بستنمان آیین
آیینمان نیان پی رو سرزمین
ترجمه: داود دلیل شد و پیر بنیامین در مقام پیر برآمد، در پردیور آیین را مقرر کردیم و آن را بر روی سرزمین بنیان نهادیم.
بالاخره کار و تلاش یارسان به سامان میشود و آیین آنها بر روی سرزمین کردستان پایه ریزی میشود، لازم به ذکر است که آیین یارسان با مهرپرستی و هندویسم تفاوت ظاهری دارد و دلیل آن هم تدوین قوانین و مقررات جدید از سوی بنیانگزاران یارسان است که طی سالها تلاش و مبارزه و مشورتهای زیاد وبا حضور خاوندگاریعنی سلطان سهاک مدون گردید.
4
اصولا یارسان واژهای کردی است و مرکب از «یار» به معنای دوست و طرفدار است و «سان» دلالت بر مکان دارد مثل کوردسان، قه ور سان و… پس واژه یارسان به معنای مکان یاران است ویاران هم ا زنژاد کرد هستند که میتوان آن را معادل با کوردسان دانست.
در فلسفه یارسان انسان و خدا در کنار هم هستند و فاصله زمین تا آسمان ادیان دیگر براشته شده است، انسان با نردبان دونادون در حال خاوندگار شدن است انسانی که شایسته بهترین هاست انسان در این بینش نه عذاب اخروی میبیند ونه پاداش معنوی میگیرد، انسان در یارسان نماد بارز آگاهی و رشداست، لذا در تمدن یارسان انسان کرد شایسته حکومتی کرد و دادگستر است.
کردان یارسان همان بازماندههای مادهای باستان هستند که در تلاشند تا آیین کردان را زنده و برقرار کنند
جا دارد از فعالین و احزاب کردی انتقاد کرد که مردم یارسان از پیشروان و پیشقراولان دست یابی به حقوق حقه کردها بودهاند و کنار گذاشتن آنها جفا در حق جامعه یارسان و کاستی در تمام کردستان محسوب میشود و با این کار قطعا بخش عظیمی از فرهنگ و آیین کردان را به دست فراموش سپردهاند. نمونه این بیمهریها عدم توجه به جایگاه ویژه یارسان در مناسبتها و معادلات سیاسی منطقه است و متاسفانه از طرف پژوهشگران مسلمان کرد هم مورد تبعیض قرار گرفتهاند و امیدواریم مردم کردستان و منطقه واقعیت تاریخی و اجتماعی مردم یارسان را پذیرفته و حق برابر با دیگر مردم مسلمان در برخورداری از امکانات داشته باشند.
عابدین (۷۲۰ هجری) از یاران سلطان سهاک میفرماید:
دستی خلکی بگره له ژین
با اوانیش وک تو بژین
چونکه همو هر وک یکن
لر و جاف و لولو و لکن
ترجمه: دست مردم را بگیرید و به آنها زندگی بدهید بگذار آنها هم مثل تو زندگی کنند چرا که همه مثل هم هستند فرقی ندارد لر، جاف یا لولو و لک باشد.
در این کلام، عابدین که خود از گوران است به صراحت تمام خلق و مخصوصا خلق کرد را به اتحاد میخواند و همه لرها، لکها و جافها را یکی میداند و ناگفته پیداست که همه آنها کرد هستند، لذا نگاه مردم یارسان به همه کردها نگاهی بدون تبعیض است و همه را برابر میداند و انتظار میرود که مردم کرد غیر یارسانی هم به این باور برسند و در عمل شاهد همزیستی مسالمت آمیز باشیم.
با سپاس له برای ئه زیز و زحمت کیشمان جناب کا رضا شاهمرادی ئمیدوارم که قلمتان رسا پر گوهر بود..
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen