Freitag, 3. Oktober 2014

ما میخواهیم پیام اتحاد و دوستی را با ناله ی تنبور خود به گوش جهانیان برسانیم

ما میخواهیم پیام اتحاد و دوستی را با ناله ی تنبور خود به گوش جهانیان برسانیم
وعده دیدار 11 مهر در بارگاه مطهر حضرت بابایادگار (دالاهو)
این مراسم معنوی همچنان در تاریخ مشخص شده و در بارگاه حضرت بابا یادگار برقرار است

برای دیدن گوشه‌هایی‌ از مراسم اینجا 1 کلیک کنید


https://www.youtube.com/watch?v=POWrDHERGvs&feature=youtu.be

















http://www.taqwesan.com/?p=4011#prettyPhoto

گزارش دومین نشست مجمع عمومی فعالان مدنی یارسان











اول و آخر یار
============================================
گزارش دومین نشست مجمع عمومی فعالان مدنی یارسان و
برگزاری دومین انتخابات مجمع مشورتی
============================================
امروز جمعه یازدهم مهرماه هزار و سیصد و نود و سه ( 1393/07/11) خورشیدی دومین نشست مجمع عمومی فعالان مدنی یارسان، با حضور صدها نفر از مردم یارسان در نهالستان حقجویان، واقع در شهرستان صحنه ( استان کرمانشاه ) برگزار شد. جلسه در ساعت 14:30 با تنبورنوازی و کلامخوانی آقای سید رکن الدین شهریاری شروع شد و آقای سیاوش حیاتی ( سخنگوی مجمع ) نیز گزارشی از فعالیتهای سال گذشته ی مجمع را تقدیم حاضران کرد. سپس آقایان سیدفرهاد برمغازه و علی نظری به ترتیب راجع به اهمیت وجود مجمع و چگونگیِ فائق آمدن بر مشکلات موجود، سخنرانی کردند و آقای سیدقاسم ارژنگ ـ از شعرای بنام لک ـ نیز شعری در حمایت از مردم کوبانی و شنگال قرائت کرد. بعدازآن، انتخابات مجمع عمومی برای برگزیدن نمایندگانشان در مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان آغاز شد. ریاست سنیِ جلسه را جناب آقا سیدحسین عباسی ( از پیران و زعمای مطرح یارسان ) برعهده گرفتند و آقایان: سیدفرهاد برمغازه، سیدقاسم ارژنگ، کاکی بهروز عبداللهی پور و گرزعلی بندی زکی به عنوان ناظرِ انتخابات معرفی شدند. مقرر گردید که هفت نفر از کاندیداهایی که بیشترین رأی را بیاورند به عنوان اعضای اصلیِ مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان و پنج نفر بعدی نیز اعضای علی البدل باشند. مدت نمایندگی در این دوره، سه سال است و انتخابات همانند دور قبل با رأی مخفی برگزار شد.
از مجموع کل آرای مأخوذه افراد زیر به ترتیب به عنوان اعضای اصلی و علی البدل مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان برگزیده شدند:
اعضای اصلی:

1ـ سید رکن الدین شهریاری
2ـ سیاوش حیاتی
3ـ خیرالله حقجویان
4ـسید امین عباسی
5ـ حمیرا طاهری
6ـ علی نظری(جلالوند)
7ـنوشاد طاهری

اعضای علی البدل:

1ـسید رحیم میرابدالی
2ـسیدحسین افضلی
3ـ منصور صفایی
4ـسید علی دکه ای
5ـ کاکی مسعود الماسی

مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان

1393/07/11

Mittwoch, 1. Oktober 2014

انتشار مطلب ابهام برانگیز در روزنامه جام جم



انتشار مطلب ابهام برانگیز در روزنامه جام جم

=======================

روزنامه جام جم -ارگان رسمی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران- در صفحه 11 شماره 4086 چهارشنبه 9 مهر 1393 خود با انتشار مطلبی با عنوان

«رازگشايي از يك گوشه تاريخ ايزديان از كجا آمده اند»

عکسی از بارگاه سلطان اسحاق را منتشر نموده است و خواننده نا آشنا را این باورسوق می دهد که سلطان اسحاق از زیارتگاه ها و مقدسات پیروان آیین ایزدی است.هر چند اشتراکاتی بین آیین یاری و آیین ایزدی وجود دارد و اشتراک بین ادیان به ویژه این دو آیین با توجه به ظهور در بسترهای فرهنگی و جغرافیایی مشترک امری طبیعی است .اما بنیانگذاران،تاریخ ظهور و اماکن مقدسه و مبانی اعتقادی این دو آیین تفاوت های زیادی با هم دارد. انتشار تصویر بارگاه سلطان اسحاق -بنیان گذار آیین یاری- چه ارتباطی با ایزدیان دارد؟!!!!
با تشکر له  مجمع مشورتی فعالان  مدنی جامعه  یارسانhttps://www.facebook.com/hana.yar.7


http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/1664224075389891416شماره خبر: 1664224075389891416
رازگشایی از یک گوشه تاریخ

ایزدیان از کجا آمده‌اند

حمله‌های ناگهانی و رفتار سنگدلانه گروه تروریستی داعش برای جهان و منطقه شوکه‌‌کننده بود. در این میان، حمله آنان به اقلیتی کوچک در کوهستان‌های سنجار و موصل با نام «ایزدی» که در گمنامی و آرامش نسبتا بدوی زندگی می‌کردند، بیشتر به دیده‌ها آمد.

گرچه مقاومت جانانه و طولانی مدت مردم آمرلی تحسین جهانیان را برانگیخت، اما حمله بی‌رحمانه داعش به ایزدی‌ها این سوال را در پیش روی مردم جهان و حتی شاید بسیاری از مردم عراق قرار داد که براستی این اقلیت کیستند و اصل و نسب‌شان چیست؟
جستجویی ساده در سایت‌های خبری و اینترنتی نشان از این واقعیت دارد که شناخت دقیقی از این گروه در دست نیست و هر کسی گمانی را بدون استناد مطرح می‌کند.
بر این اساس، شایسته است تا در زوایای تاریک تاریخ جستجویی به‌عمل آمده و با تکیه بر مستندات، شناختی روشن از این اقلیت ارائه گردد.
شناختی که هم‌اکنون از این گروه وجود دارد بیشتر بر سه گونه است:
برخی این گروه را«یزیدیه» می‌نامند و معتقدند که اینان منسوب به یزیدبن معاویه اموی هستند.
برخی آنان را «ایزدی» دانسته و منسوب به ایران زرتشتی و با عقایدی میترایی و مانوی می‌دانند.
و عده‌ای نیز آنان را برخاسته از عقاید و اعتقادات قدیمی آشور و بابل یعنی همان عراق قدیم می‌شمارند. (دکتر خلیل جندی، مدخل لمعرفته تاریخ الدیانه الایزدیه ‌krg.org‌)
ما در این مقاله که هدف آن ریشه شناسی قومی ایزدیان است، با رعایت اختصار، به‌روشنی و با اتکا بر منابع و مآخذ معتبر نشان خواهیم داد که اصل و منشأ آنان کجاست.
سخن را از کتاب گرامی‌قدر حدودالعالم من‌المشرق ‌الی‌المغرب آغاز می‌کنیم. آنجا که مولف ناشناخته‌اش (متوفی 372ق) در اختصاری اعجاز‌گونه که از ویژگی‌های او در تالیف این کتاب است، در فصل« آذربادگان و ناحیت ارمینیه و اران» در مورد شهر اهر می‌گوید: «اهر قصبه میمد است و پادشایی رواد است از اولاد جلندبن کرکر انک کان یأخذُ مِن کُلَ سَفینَه ٍغَضَبا.»
سوال این است که «رواد» که فرمانروای اهر بود چه کسی است؟
یعقوبی در تاریخ خود می‌گوید: ابو جعفر (منصور، خلیفه عباسی) یزیدبن حاتم مهلبی را والی آذربایجان قرار داد. یزید یمنی‌ها را از بصره به آذربایجان منتقل ساخت و نخستین کسی بود که آنان را منتقل کرد و «رواد ابن مثنی ازدی» را در تبریز تا بذّ (حدود شهرستان کلیبر کنونی) فرود آورد. (تاریخ یعقوبی، ترجمه، ج2، ص361)
هم‌عصران یعقوبی، یعنی ابن خردادبه در صوره‌الارض (ترجمه،ص120)، ابن فقیه در البلدان (چاپ بیروت، ص582)، بلاذری در فتوح‌البلدان (ترجمه،ص464) و نیز بسیاری دیگر، مانند این گفته یعقوبی را اظهار و بیان کرده‌اند.
حال باید ببینیم این «ازدی» که رواد ابن مثنی منسوب به اوست کیست؟
ازد نام طایفه‌ای بوده ار طوایف عرب. سمعانی می‌گوید:
ازدی. به فتح الف و سکون زا. او ازد بن غوث بن نبت و فرزندان او از قبایل عرب هستند. (الانساب، ج1، ص 180)
او سپس در ادامه ذیل ماده «اسدی» می‌آورد: اسدی (به سکون سین نه فتحه) منسوب به ازد است که زا به سین تبدیل شده است. اسدیان (ازدیان) جماعتی هستند که به اسد (ازد) منسوب‌اند و ریشه آنان برمی‌گردد به یکی از فرزندان قحطان که او ازد بن غوث بن نبت ابن... یعرب بن قحطان است. (همان، ص 213)
زرکلی در اعلام می‌گوید: ازد بن غوث از قحطانیه. جد جاهلی یمانی (یمنی‌ها)‌های قدیم بوده ‌است. منسوب به ازد را ازدی گویند. (اعلام، ج1، ص290)
بیشترجغرافی‌نگاران، تاریخ‌نویسان و نسب‌شناسان، قحطان را پدر مردم یمن، یعنی اعراب جنوبی، می‌دانند. مسعودی می‌گوید: «یعرب» نخستین فرزند قحطان بود. قحطان پدر همه مردم یمن بود و او (یعرب) اول کسی بود که سخن عربی گفت و چون معانی را «اعراب» یعنی اظهار کرد، سخنش «عربی» نام یافت. (مروج‌الزهب، ترجمه، ج1، ص34) و به همین دلیل قحطانیان خود را عرب اصیل (عاربه) می‌دانند.
این ازد بن غوث که از او نام بردیم با چند فاصله از اولاد قحطان است و چنان‌که از سمعانی باز نمودیم، یکی از ریشه‌های اقوام و قبایل عرب است. ابن حزم اندلسی می‌گوید: از ازد قبایلی پدید آمد همچون: انصار، اوس، خزرج، خثعم، همدانی و... . (جمهرت الانساب، ص 486)
این قبایل در مناطق مختلفی پراکنده شده و سکنی گزیدند. بیشتر آنان در کناره‌های دریا ساکن شده‌اند، چنانکه مسعودی می‌گوید: این قوم عمانی که بر این دریا (دریای هند و خلیج بربری) می‌روند، عرب‌اند از طایفه ازد. (مروج‌الزهب، ترجمه، ج1، ص 104و105)
تا اینجا ریشه و اصل طایفه و قوم ازد با تکیه بر منابع و مآخذ روشن شد.
حال برمی‌گردیم به آنچه یعقوبی در تاریخ خود گفته است و ما در آغاز مقاله به آن اشاره کردیم.
پس از ظهور اسلام و فتح سرزمین‌های دیگر، آذربایجان، موصل و بین‌النهرین هم از جمله سرزمین‌هایی بود که گشوده شد. در زمان منصور، خلیفه عباسی، یزیدبن حاتم مهلبی والی آذربایجان گردید و او خاندان ازد را که حالا بزرگ خاندانشان «روّاد» نام داشت و در یمن و بصره ساکن بودند، به آذربایجان فراخوانده و حکومت تبریز را به محمد، پسر رواد، می‌سپارد.
بلاذری در قرن سوم (279ق) می‌گوید: اما تبریز. رواد ازدی و سپس وجناء ابن رواد به این شهر وارد شدند... در آنجا بنایی ساختند. وی بر شهر حصاری کشید و همراهان وی در آن بلد منزل گزیدند. (فتوح‌البلدان، ترجمه، ص464)
روادیان ولی همواره روحیه ستیز و طغیان علیه عباسیان را داشتند و گاه علیه آنان برخاسته و شورش می‌کردند. حتی چنان‌که ابن ندیم می‌گوید: بابک خرمدین، قبل از قیام خود مدت دو سال نزد محمدبن رواد بوده‌است. (الفهرست، ص612)
روادیان یا همان ازدیان از حدود سال 232 ق تا حدود سال 463 ق در بخش‌هایی از آذربایجان و اطراف آن حکومت و زندگی کردند.
اما نکته قابل توجه این است که این قوم عرب، پس از سکونت در آذربایجان کم کم تغییر هویت داده و از قومی عرب به کُرد تبدیل شدند. این امر به خاطر اختلاط‌های قومی و نژادی و از جمله ازدواج‌ها صورت پذیرفته است. به گفته باثورت، در فاصله حکومت محمدبن رواد (در تبریز) تا ابوالهیجاء بن رواد (حاکم اهر و ورزقان، صوره‌الارض، ترجمه، ص85) که بیش از یک سده طول کشید، «روادیان کُرد شدند و اسامی کُردی برگزیدند». (دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، ذیل واژه روادیان)
ازدیان با غلبه سلجوقیان در حدود سال‌های 463 ق از قالب سیطره و حکومت از میان رفتند و دیگر خبری از آنان در منابع نیست. این قوم تغییر هویت یافته که بنا به گفته بلاذری جمعی از آنان در استان انبار عراق هم ساکن شده بودند (فتوح‌البلدان، ص24) از قرن ششم به بعد کم کم در نقاط مختلفی بویژه در موصل و مناطق اطراف آن پراکنده شدند و زندگی در خفا و پنهان را برای خود برگزیدند.
ازدیان که در طول زمان تغییر را دیده و تجربه کرده بودند، این‌بار به حکم ماهیت زبان، «ایزدی» را بر «ازدی» که تلفظ سخت‌تری داشت یرگزیدند؛ در کوه‌های موصل و سنجار همراه با طبیعت ساکن شدند و با حمله داعش، دوباره به جهانیان معرفی شدند.

Dienstag, 30. September 2014

من کورد کورد یارسانیم










من کورد کورد یارسانیم )

کوردهای یارسانی مردمانی هستندکه وزش طوفانهای ژینوسایدو امواج خون نتوانسته است آنان را از بین ببرد. كورد آميزەای از يك سرسختی تاريخی همرا با يك لطافت روح است كه در موسيقی و رقص چنان او را معصوم و زيبا می بينی و در تلاش و سختی ها در راه آزادی او را شكست ناپذير...

ماجامعه هستیم که درس ایستادگی و مقاومت را از سرزمینمان از نیاکنمان آموختیم. از کوهستان های زاگرس و دالاهو و شاهو سرافرازش از رودهای پاک و زلالش.

ما جامعه هستیم که بعد ازاین همه ظلم و کشتار، توهین سختی و مشقت، هنوز زنده ایم و جاوید . و مطمئنا از ذره ذره سرزمینمان اجدادمان که تمدن دیرینه هست با جانمان دفاع خواهیم نمود پس شما که مراجع عالیقدر وشخصی انسان دوست واز نظر شرعی مدافع حقوق تمام انسانها از هر قوم ومذهبی که باشند هستین لطفا فتوای داده شود که به هویت وارزش های دینی وتاریخی ما ملت یارسان احترام گذاشته شودو حق وحقوق این ملت یارسان وکورد را به ما بازگردانند اگر در ایران عدالت انسانی واسلامی و حقوق اقوام ومذاهب رعایت میشه / پس شما با یه فتوای خداپسند میتوانیدکاری کنید که برای دنیا وآخرت شما پاداشی نیک باشد .










پیرموسی از یری تنان (سه نفر یار نزدیک به سلطان سهاک) و یار نزدیک سلطان سهاک می‌فرماید:

یکسر کرده و، کورد و کوردستان

هم و معجزات هم و سفره ه وخوان

غلامان دیشان و معجزاتش

برگ خودرنگی بی‌و خلاتش

تمام کوردستان دا و براتش


در اینجا هم پیر موسی، سلطان سهاک را خطاب قرار می‌دهد که کار کرد و کردستان را به سرانجام رساند و امور را به سامان کرده وآن را به بابا یادگار می‌سپارد. لازم به ذکر است که بابا یادگار توسط شورای هفت نفره به مقام پادشاهی می‌رسد و امور یارسان به آن عالم یارسانی می‌رسد.

ودر جایی دیگر بابا سرهنگ دودانی (سال ۳۲۴هجری) از ذات داران یارسان می‌فرماید:

سرهنگ دودان

از که ناممن سرهنگ دودان

چنی ایرمانان مگیلم هردان

مکوشم پری آیین کوردان

ترجمه: سرهنگ دودان هستم و با همراهانم همه جا را می‌گردم و تلاشم در جهت برقراری آیین کردان است.

مردم یارسان از پیشروان و پیشقراولان دست یابی به حقوق حقه کرد‌ها بوده‌اند و کنار گذاشتن آن‌ها جفا در حق جامعه یارسان و کاستی در تمام کردستان محسوب می‌شود

با نگاهی به کلامهای فوق می‌توان به این باور رسید که کردان یارسان‌‌‌ همان بازمانده‌های مادهای باستان هستند که در تلاشند تا آیین کردان را زنده و برقرار کنند. در اینجا آیین صرفا دین نیست بلکه به باور من مجموعه‌ای از باور‌ها و اصول اجتماعی، مذهبی و سیاسی است آیین در معنای لغوی یعنی آنچه در قبل مرسوم و معمول بوده است که شامل سنت‌ها، اصول و عقاید می‌شود پس مردم یارسان در طول تاریخ خویش به دنبال بازیابی هویت گمشده و به تاراج رفته خود هستند.

پیر بنیامین از راز خود پرده بر می‌دارد و می‌فرماید:

دلیل بو داود، پیر بو بنیامین

جی پردیورا بستنمان آیین

آیینمان نیان پی رو سرزمین

ترجمه: داود دلیل شد و پیر بنیامین در مقام پیر برآمد، در پردیور آیین را مقرر کردیم و آن را بر روی سرزمین بنیان نهادیم.

بالاخره کار و تلاش یارسان به سامان می‌شود و آیین آن‌ها بر روی سرزمین کردستان پایه ریزی می‌شود، لازم به ذکر است که آیین یارسان با مهرپرستی و هندویسم تفاوت ظاهری دارد و دلیل آن هم تدوین قوانین و مقررات جدید از سوی بنیانگزاران یارسان است که طی سال‌ها تلاش و مبارزه و مشورتهای زیاد وبا حضور خاوندگاریعنی سلطان سهاک مدون گردید.

4

اصولا یارسان واژه‌ای کردی است و مرکب از «یار» به معنای دوست و طرفدار است و «سان» دلالت بر مکان دارد مثل کوردسان، قه ور سان و… پس واژه یارسان به معنای مکان یاران است ویاران هم ا ز‌نژاد کرد هستند که می‌توان آن را معادل با کوردسان دانست.

در فلسفه یارسان انسان و خدا در کنار هم هستند و فاصله زمین تا آسمان ادیان دیگر براشته شده است، انسان با نردبان دونادون در حال خاوندگار شدن است انسانی که شایسته بهترین هاست انسان در این بینش نه عذاب اخروی می‌بیند ونه پاداش معنوی می‌گیرد، انسان در یارسان نماد بارز آگاهی و رشداست، لذا در تمدن یارسان انسان کرد شایسته حکومتی کرد و دادگستر است.

کردان یارسان‌‌‌ همان بازمانده‌های مادهای باستان هستند که در تلاشند تا آیین کردان را زنده و برقرار کنند

جا دارد از فعالین و احزاب کردی انتقاد کرد که مردم یارسان از پیشروان و پیشقراولان دست یابی به حقوق حقه کرد‌ها بوده‌اند و کنار گذاشتن آن‌ها جفا در حق جامعه یارسان و کاستی در تمام کردستان محسوب می‌شود و با این کار قطعا بخش عظیمی از فرهنگ و آیین کردان را به دست فراموش سپرده‌اند. نمونه این بی‌مهری‌ها عدم توجه به جایگاه ویژه یارسان در مناسبت‌ها و معادلات سیاسی منطقه است و متاسفانه از طرف پژوهشگران مسلمان کرد هم مورد تبعیض قرار گرفته‌اند و امیدواریم مردم کردستان و منطقه واقعیت تاریخی و اجتماعی مردم یارسان را پذیرفته و حق برابر با دیگر مردم مسلمان در برخورداری از امکانات داشته باشند.

عابدین (۷۲۰ هجری) از یاران سلطان سهاک می‌فرماید:

دستی خلکی بگره له ژین

با اوانیش وک تو بژین

چونکه همو هر وک یکن

لر و جاف و لولو و لکن


ترجمه: دست مردم را بگیرید و به آن‌ها زندگی بدهید بگذار آن‌ها هم مثل تو زندگی کنند چرا که همه مثل هم هستند فرقی ندارد لر، جاف یا لولو و لک باشد.

در این کلام، عابدین که خود از گوران است به صراحت تمام خلق و مخصوصا خلق کرد را به اتحاد می‌خواند و همه لر‌ها، لک‌ها و جاف‌ها را یکی می‌داند و ناگفته پیداست که همه آن‌ها کرد هستند، لذا نگاه مردم یارسان به همه کرد‌ها نگاهی بدون تبعیض است و همه را برابر می‌داند و انتظار می‌رود که مردم کرد غیر یارسانی هم به این باور برسند و در عمل شاهد همزیستی مسالمت آمیز باشیم.


با تشکر له  رضا شاهمرادی 

Montag, 29. September 2014

یداله رحمانی، راوی خوش صدای زمزمه های باستانی قوم کرد ____کوردان یارسانی




روانشاد یداله رحمانی




به بهانه فرارسیدن اولین سالگرد درگذشت استاد یداله رحمانی

راوی خوش صدای زمزمه های باستانی قوم کرد

کردپرس _ سرویس فرهنگ و هنر: کوچ زودهنگام و ناباورانه استاد یداله رحمانی ضایعه ای دردناک برای موسیقی کردی منطقه کرمانشاه بود؛ هنرمندی با قابلیت های ویژه در عرصه آهنگسازی، ترانه سرایی و تحقیق و پژوهش پیرامون موسیقی فولکلور منطقه. بی گمان اگر اجل مهلت بیشتری به رحمانی می داد او می توانست خدمات ارزنده تری را به موسیقی کردی انجام دهد. کارهای موسیقایی وی رنگ و بوی جامعه کردی پیرامونش را دارد و سادگی و زلالی برخی از سروده هایش تنه به اشعار فولکلور می زنند و انگار نسل های مختلف آن ها را در شادی ها و غم هایشان زمزمه کرده اند.

یداله رحمانی از آن دسته از هنرمندانی است که به فرهنگ بومی مردمان کرد عشق می ورزید و در خلق کارهایش از ملودی ها و نواهای باستانی متداول در میان آنها بهره بسیار می گرفت. به بهانه گذشت فرارسیدن اولین سالگرد مرگ تراژیک این هنرمند مؤلف گزارشی تهیه کرده ایم که در ادامه می خوانید.


خواننده ارکستر رادیو کردی کرماشان
یداله رحمانی متولد سال 1329 در شهرستان سرپل ذهاب است. سالی که هنرمندانی مانند شهرام ناظری در آن متولد شده اند و استاد مظهر خالقی نیز از سن 11 سالگی کار خوانندگی اش را آغاز کرده است.

استاد یداله رحمانی فعالیت های هنری خود را از سال 1349 و در سن 20 سالگی با تلویزیون تازه تأسیس کرمانشاه آغاز کرد، تلویزیونی که با نصب یک دستگاه فرستنده 50 واتی که فقط شهر کرمانشاه را تحت پوشش خود قرار می‌داد و در دو نوبت ظهر (از ساعت 12 الی 30/15)و شب (از ساعت 17 الی 24) برای مخاطبانش برنامه پخش می کرد. بر عکس تلویزیون، رادیو کردی کرماشان در آن سال ها در دوران اوج خود به سر می برد و به ویژه بخش موسیقی آن هواخواهان بسیار داشت. این رادیو از سال 1341 و با تعطیلی رادیوکردی تهران جایگاهی بسیار ممتاز یافته و طی این سال ها با حضور هنرمندانی مانند "حسن زیرک" و "مظهر خالقی" شهرت فراوانی پیدا کرده بود.
استعدادهای هنری رحمانی جوان در اجرای مقامات کردی باعث شد که وی کم کم مورد توجه سرپرست ارکستر معروف رادیو کردی کرماشان قرار گیرد. زنده یاد رحمانی در گفتگوی مفصلی که دو سال قبل با وی داشتم درباره ی چگونگی آغاز همکاری هایش با این ارکستر گفت: "در همان اوایلی که تلویزیون کرمانشاه تازه راه اندازی شده بود، من با آن مرکز همکاری می کردم. روزی آقای مرآتی (رئیس وقت ارکستر رادیو کردی) به من پیشنهاد همکاری داد و گفت: چرا در رادیو با ما همکاری نمی کنی؟

به دنبال این دعوت، من همکاری هایم را با ارکستر رادیو کردی آغاز کردم. قرار بود این ارکستر برنامه ای را برای پخش در تلویزیون تهیه کند و این کار جدید، آغازی بود برای همکاری طولانی مدت من به عنوان خواننده، آهنگساز و شاعر با ارکستر رادیو و تلویزیون کرمانشاه".



هم نسل خوانندگان اسطوره ای
زنده یاد رحمانی در دورانی فعالیت هنری خود را آغاز کرد که در آن خوانندگان جوان و خوش صدای بسیاری با ارکستر رادیو کردی کرماشان همکاری می کردند. این هنرمند هم دوره های خود را اینگونه معرفی می کند: "در میان خوانندگان نسل جوان آن سال ها کسانی مانند: عزت اله قلندرلکی، زنده یاد حشمت اله لرنژاد، زنده یاد پیرخدری، اسماعیل سابور، فیروز سابور و علی علیئی حضور داشتند. زنده یاد طاهرزاده هم آغاز کارش بود و آهنگ های فارسی می خواند. ما افراد جوانی بودیم که شروع به همکاری کردیم و تا زمان پیروزی انقلاب هم فعالیت هایمان را ادامه دادیم".
کوله باری از آهنگ های زیبا

"هجران" نام اولین کاری است که استاد رحمانی با ارکستر رادیو کرماشان اجرا می کند. وی در ادامه کارهای زیبای متعددی مانند:"خه مین مه نیشه"، "شیوه ن بولبول"،"له یلم له یلا"، "لالایی"، "ئه ی گول"و "مه رزیه" و "چه و جووان" را با ارکستر رادیو کردی کرماشان به سرپرستی استاد محمود مرآتی در کرمانشاه ضبط و اجرا می کند که شعر و آهنگ اغلب آن ها از خودش است.یکی از علت های ماندگاری آثار یداله رحمانی این بود که وی در کارهایش از ابیات فولکلور منطقه بهره گرفته و گاها ابیاتی از خود را هم با آنها می آمیخت و در زمینه آهنگسازی نیز متاثر ازملودی های محلی و حس و حالی که برایش پیش می آمد آهنگهایش را می ساخت.

اعضای ارکستر رادیو کردی کرماشان را در آن زمان هنرمندانی همچون: اکبر ایزدی، بهمن پولکی، محمود بلور، اسماعیل و کامران مسقطی و حسن زید یحیایی تشکیل می دادند. در این میان استاد اسماعیل مسقطی نوازنده مطرح و باسابقه "تار" از اوایل دهه سی سابقه همکاری با ارکستر رادیو ارتش کرمانشاه را داشت، اما با تأسیس ارکستر رادیو کردی به خاطر برخی بهانه گیری ها وی مدت ها از هنرنمایی در این رسانه محروم بود ولی عاقبت در سال 1349 با سفارش معاون وقت رادیو و تأیید نهایی استاد محمود مرآتی وارد ارکستر رادیو کردی کرماشان شد.
مرضیه ای نازنین ای چاو خمارم
یکی از مشهورترین ترانه های استاد یداله رحمانی "مه رزیه" نام دارد؛ یک آهنگ عاشقانه بسیار زیبا که در یکی دو دهه اخیر بیشتر با صدای گرم ناصر رزازی در ذهن دوستداران موسیقی ماندگار گشته است. علاوه بر "رزازی،" آهنگ "مه رزیه" را زنده یاد "آزاد خانقینی" هنرمند خوش صدا و نام آشنای خانقینی نیز با زیبایی هرچه تمام اجرا کرده است.

استاد رحمانی آهنگ معروف "مه رزیه" را در اوایل دهه پنجاه ساخته و با صدای خودش اجرا کرده است. یکی از ویژگی های ممتاز "مه رزیه" شعر سرشار از احساس آن است که از سروده های زنده یاد رحمانی می باشد. در ترانه اولیه ابیات زیبایی گنجانده شده اند که در بازخوانی های بعدی تغییر یافته اند. به عنوان نمونه در اجرای آقای رحمانی بیت زیبایی با این مضمون وجود دارد:

مه­ رزیه ئه­ ی ئاهو خیال که ­وک کووهانی

خوه­ ش ئه­دا شیرین زووان خودا بزانی



که در بازخوانی های "رزازی" و "آزاد خانقینی" حذف شده است.

و یا بیت:

بیمه وه ده ­وریش حه­ ق هه­ ر کیشم هو هو

په ­نام وه مه ­عوای به­ رزت یا شای دالاهو



به این صورت در اجراهای بعدی تغییر یافته است:


وه­ وینه ­ی ده­ وریش حه­ ق هاوار که­ م یاهو

شوکرانه­م وه یه ­زدان و وه شای دالاهو


عاشق و شیدای مقامات باستانی کردی

زنده یاد رحمانی در دورانی که اغلب خوانندگان جوان همه فکر و ذکرشان خواندن ترانه های زیبا و عاشقانه و یا بازخوانی تصنیف های فولکلور بود، راه متفاوتی را در پیش گرفته بود. او عشق و علاقه خاصی به خواندن مقامات باستانی کردی رایج در منطقه گرمسیر (گرمیان) داشت و قسمت اعظم فعالیت های هنر اش را به این سبک کار اختصاص داده بود. از جمله مقاماتی که وی در دهه پنجاه اجرا و ضبط کرده است می توان به: "ئای ئای"، "فه­لای شار خه­م" و "ئه­لوه­ن" اشاره کرد. صدای گرم و پرسوز استاد رحمانی را در این آهنگ ها "عود" استاد محمود بلور نوازنده نابینای ارکستر رادیو کردی کرماشان همراهی می کند.

این هنرمند در مقدمه ای که بر "ئه لوه ناتی" تنها کاست منتشر شده وی در سه دهه اخیر نگاشته، درباره این مقامات آورده است: "مقام فریاد سوز درونی انسان ها در طول زمان است، که به تدریج شکل گرفته و بیان شده است. از این رو حس درونی مردمان حاشیه نشین رودخانه الوند، که از سلسله جبال زاگرس و قلل دالاهو سرچشمه می گیرد، در طول تاریخ پدید آورنده مقاماتی شده است که مجموعه آنها را " ئه لوه ناتی" می نامند، از جمله این مقامات: "ئه لوه نات"، "ئای ئای"،"ئه لا وه یسی"، "خورشیدی"، "قه تار" و ... را می توان نام برد".


در روز برگزاری مراسم اولین سالگرد زنده یاد رحمانی مقام ها و آهنگ های خاطره انگیز وی که در دهه 50 و ایام جوانی اجرا کرده بود از طریق بلندگو پخش شد که حال و هوای بسیار ویژه ای به این مراسم بخشیده بود:


فه­ له ­ک تاله ­ی من گه ­ن بی له ئه­ زه­ل تاله­ ی من

هیچ که ­س خه­ و نیه­ که­ ید شه ­و له ناله­ ی من

تف له چاره ­گه­ ی له تفلی سیام

کاشکیا له دالگ له بار بچیام



این اشعار زیبا و پرسوز که در غالب مقام "ئای ئای" اجرا می شوند بعدها در اوایل دهه هفتاد توسط زنده یاد لرنژاد با همراهی "گروه شمس" در کاست "کرماشان" اجرا شدند.

همچنین یکی دیگر از امتیازهای استاد رحمانی تسلط وی بر گویش "کردی کلهری" رایج در مناطق "قصرشیرین"، "سرپل ذهاب" و "گیلانغرب" بود که در آن زمان نمود چندانی در کارهای ارایه شده توسط ارکستر رادیو کردی نداشت. او با اینکه تسلط کافی به گویش سورانی داشت و کارهایی مانند "کیژی زه هاوی" را با این گویش به خوبی اجرا کرده اما زبان هنری اش گویش" کردی کلهری" بود و ترانه هایش را بیشتر با استفاده از این گویش زیبا می سرود.




شاعر و عارف گرانقدر گوران رونشاد میرزاحسین سهرابی بانیارانی...روانشاد یداله رحمانی


از گزارشگری تلویزیون تا روزنامه نگاری





یداله رحمانی از همان دوران نوجوانی اش با نشریات مختلف همکاری می کرد. وی در سال 1352 گزارشگر رادیو و تلویزیون شد و دامنه فعالیت های رسانه ای اش را گسترش داد. زنده یاد رحمانی اولین گزارشگری بود که سلسله برنامه هایی را به زبان فارسی و کردی برای پخش از رادیو تهیه می کرد.




وی در کنار این فعالیت ها از سال 52 سال به عنوان دبیر مدارس راهنمایی در کسوت شریف معلمی وارد خدمت آموزش و پرورش شد. او با دانش آموزانش رابطه ای دوستانه داشت و به گفته شاگردانش تنها معلمی بود که هرگز چوبی برای تنبیه در دستش دیده نمی شد (هرچند این کار در آن سالها بسیار رایج بود) و همواره با رویی گشاده با دانش آموزان برخورد می کرد.




بیش از دو دهه سکوت ناخواسته




در پیش گرفته شدن سیاست های موسیقایی ناپخته و به ویژه تندروی های سلیقه ای برخی افراد کوته بین در اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 باعث کناره گیری اجباری یداله رحمانی واغلب جوانان همدوره اش از دنیای موسیقی شد. این هنرمند دلگیر از این گونه سطحی نگری ها، دهه 60 و 70 را دور از فعالیت های هنری گذراند.




بی گمان اگر شرایط مهیا بود و روند فعالیت های موسیقایی استاد رحمانی به یکباره قطع نمی شد، او هم اکنون جایگاه واقعی و شایسته خود را داشت. اما نزدیک به سه دهه سکوت هنری باعث شده که نسل جدید آشنایی بسیار اندکی با آثار و شخصیت هنری وی داشته باشند.




البته این تراژدی تلخ فراموشی تنها دامنگیر رحمانی نبوده و اگر شما نگاهی به هنرمندان هم عصر وی بیاندازید می بینید که از میان آن جمع تنها معدود افرادی مانند زنده یاد لرنژاد توانستند تا حدودی در متن جریانات هنری باقی بمانند ولی از اسم و رسم و برو بیای بقیه کمتر نشانی باقی مانده است. شاید اگر ازسرگیری فعالیت های دوباره هنری استاد رحمانی در سال های پایانی عمرش و سپس همت والای خانواده اش نبود این اندک آشنایی هم وجود نداشت.




این هنرمند در دهه گذشته بازگشتی دلگرم کننده به دنیای هنر داشت. دختر زنده یاد رحمانی درباره این شروع تازه می گوید: "پدرم در این سال های اخیر با تشویق دوستانش دوباره فعالیت های هنری اش را آغاز کرد و در سال 82 مجموعه "ئه لوه ناتی" را که شامل بازخوانی برخی آثار قدیمی و یکسری کارهای تازه بود را با تنظیم تازه ای از شهریار جمشیدی منتشر کرد".




زنده یاد رحمانی در کنار بقیه کارهای هنری اش یک محقق پیگیر موسیقی فولکلور نیز بود. وی در سال های پایانی عمرش با جدیت بیشتر به تکمیل کارهای تحقیقی گذشته خود پیرامون موسیقی فولکلور منطقه پرداخت و برای تکمیل یافته های خود به مناطق و روستاهای بسیاری سر زد و در این باره فیلم و مطالب مستند تهیه کرد.




"چیمن رحمانی" درباره این بخش از فعالیت های این هنرمند مقام خوان می گوید: "پدرم همچنین یکسری تحقیقات پیرامون موسیقی هوره انجام داد و به همین خاطر با برخی از هوره خوان های مطرح از جمله "سید قلی کشاورز" دیدار کرد و با بازماندگان خانواده های "علی نظر منوچهری" و "اولعزیز" هم تماس گرفته بود. متأسفانه این تحقیق ها با کوچ زودهنگام پدرم ناتمام ماند اما ما قصد داریم که با تکمیل این تحقیقات آن ها را منتشر کرده و در اختیار مردم قرار دهیم".

یداله رحمانی همچنین طی این سالهای اخیر عضو شورای شعر و موسیقی صدا و سیمای مرکز کرمانشاه بود و به عنوان ترانه سرا و آهنگساز با هنرمندان همکاری می کرد از جمله کارهایی که وی در این دوره از فعالیتش در خلق آن ها نقش داشته می توان به: "قصرشیرین"، "داله هوو"، "زله ی زنده گی"، "گیانباز شیمیایی"، ته لاق" و ... اشاره کرد.
زنده یاد رحمانی همچنین به خاطر شعر "قصرشیرین" برنده جایزه بهترین شعر از شانزدهمین جشنواره تولیدات سیما که در شیراز برگزار گردید، شد.
دست و پنجه نرم کردن با سرطان

روزهای پایانی زندگی استاد رحمانی برای او و خانواده اش به گونه ای ناباورانه و تراژیک رقم خورد. زنده یاد رحمانی تا یک ماه قبل از کوچ نابهنگامش سر حال و سرزنده مشغول ادامه فعالیت های هنری خویش بود. او در همان زمان برای تشخیص علت نوعی درد مزمن که گاهی موجب ناراحتی اش می شد به پزشک مراجعه کرده بود. پس از انجام آزمایش های لازم، او ناباورانه متوجه وجود نوعی تومور سرطانی در کبد و یکی از کلیه های خود می شود، که به دلیل پیشرفته بودن، حتی تجویز شیمی درمانی توسط پزشک معالج نیز کارساز نمی شود. این هنرمند با از دست دادن کلیه هایش، روزهای آخر عمر خویش را با دیالیز سپری می کرد تا اینکه در ساعت یازده و نیم صبح روز شنبه هفتم خرداد 1390 در بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاهچشم از جهان فروبست.

پیکر استاد یداله رحمانی صبح روز یکشنبه 8 خرداد ماه 90 در میان بدرقه باشکوه هنرمندان و شعرای کرمانشاهی و خیل دوست دارانش در قبرستان "مینا آباد" کرمانشاه به خاک سپرده شد.
کارهای همچنان ناشنیده

کارهای قدیمی استاد رحمانی را کمتر کسی شنیده است. بنا به هر دلیلی طی این سال ها این کارها در دسترس عموم نبوده اند. حتی اگر شما سری به دنیای "نت" و سایت معروف "یوتیوب" بزنید با کلی جستجو تنها سه آهنگ "مه رزیه" و "ئای ئای" و "کیژی زه هاوی" را می توانید پیدا کنید. نام کردی این آهنگ ها با آوانگاری لاتین نگاشته شده اند و به همین دلیل به نظر می رسد توسط کردهای اقلیم کردستان در فضای نت قرار داده شده باشند.
انتشار کارهای استاد از سوی انستیتو فرهنگ کرد در سلیمانیه


یکی از خبرهای دلگرم کننده ای که پس از مرگ استاد رحمانی باعث خوشحالی اهالی هنر شد موضوع انتشار کارهای قدیمی این استاد موسیقی مقامی توسط انستیتو فرهنگ کرد در سلیمانیه به مدیریت استاد مظهر خالقی رئیس اسبق رادیو و تلویزیون کرمانشاه در اواخر دهه پنجاه بود.

چیمن رحمانی در مورد چگونی انتشار این آهنگ ها می گوید: " ما در مهرماه سال گذشته دیداری با استاد مظهر خالقی داشتیم که ایشان طی آن دیدار قول انتشار کارهای پدرم را در غالب یک آلبوم به ما دادند. در سفری بعدی که در دیماه گذشته انجام گرفت  همه کارهای قدیمی پدرم ( شامل 16 آهنگ) را همراه با شعر آهنگ ها، بیوگرافی کامل و یکسری عکس به انستیتو فرهنگ کرد تحویل دادم.قرار بود این آلبوم قبل از مراسم سالگرد مرگ پدرم آماده شود اما متأسفانه به دلیل خراب شدن دستگاه ضبط موسیقی انستیتو آماده شدن این آلبوم مقداری به تأخیر افتاد".

وی سپس ادامه داد: "ما اصرار داریم که همه 16 آهنگی که پدرم در دهه پنجاه و با همراهی اکستر رادیو کردی کرماشان اجرا کرده است منتشر شود؛ ولی آقای خالقی گفتند که مسئولیت انتخاب آهنگ ها با شورای موسیقی انستیتو است و ممکن است برخی کارها به دلیل پایین آمدن کیفیت صدای برخی از آن ها در این میان استثنا شوند".
انتشار کارهای زیبا و ماندگار استاد رحمانی می تواند گامی اساسی در راه آشنایی مردم با کارهای هنری استاد این هنرمند شایسته باشد. شنیدن دوباره این کارها پس از سه دهه مطمئنا بسیاری را به حیرت وا خواهند داشت و این افسوس را خواهند خورد که ما طی این سال ها ما با هنرمندانمان چه کرده ایم که بزرگانی مانند استاد رحمانی با آن آثار زیبا و ماندگار سال ها کاری جز آه و حسرت از دستشان بر نیامده است.

روحش شاد و یادش گرامی



گزارش: بهزاد خالوندی





Samstag, 27. September 2014

این شعرتوسط مرحوم کدخداقنبرسهرابی برادرمرحوم میرزاحسین سهرابی در وصف وطن سروده شده است

این شعرتوسط مرحوم کدخداقنبرسهرابی برادرمرحوم میرزاحسین سهرابی در وصف وطن سروده شده است شاید حدودا 50 سال پیش یعنی نیم قرن گذشته بااین سبک و قالب و به این قشنگی وزیبایی آنهم یک شاعر کورد و کوردزبان نشان از آگاهی سواد و مطالعه و بینش بلند همه بزرگان کورد بویزه این ناموران گوران را دارد::


در ره عشق تو ای خاک عزیز وطنم
هردم آماده به جانبازی و سرباختنم
نام تو دین من و مهر تو آیین منست
آنکه سوزد به ولای تو همجو پروانه منم
گرد شمع رخ تو شعله به جان خواهم زد
تا نگویند که پروا کنم از سوختنم
عاشقان در ره معشوق زجان میگذرند
من همان عاشق سردر کفو گلگون کفنم
گرچون فرهاد وفا پیشه بسر تیشه خورم
نکنم شکوه به شیرین که من آن کوهکنم
""سهرابیم""گربمیرم وجمله خاکم برباد شود
نشنوی جز خدا و میهن پرستی سخنی ازدهنم
""کدخدا قنبر سهرابی""از شاعران نامدار کورد

له اشعار کا علی سکر خسروی در وصف عارف بزرگ گوران مرحوم میرزا حسین سهرابی

له اشعار کا علی سکر خسروی در وصف عارف بزرگ گوران مرحوم میرزا حسین سهرابی

وینه ی کا علی عسکر خسروی


اي گوره پياگه ميرزا حسين بي
فردوس گوران تيژ هوش و ذين بي
سالي له سالان پنجاه لي ور
وخزمت باوكم له مال چينه در
فصل تاوسان گرما و تاو خور
ناگاه پيا بي پيري ره گذر
عجب پير مرد شيرين جمالي
صاحب گوهر درر دانو لعلي
دسي وعسا بتيه بان سر
گرماي تاوسان كرديويي سايه خور
باوكم وت وخير بايتميرزا متبر
عجب سادتي ديمت ني گذر
ويك شاد بوين جور جار جاران
كوش دايم نه كوهر فردوس زمان
كوهر شكاند نه دوره ديرين
درر افشاني كرد وكلام شيرين
كفتمه ياد دوسكان جاران
ميوانيان بويمه هانه بانياران
باوكم واتش تو ميوان نيي
ايره مال خوته هر وختي تييي
هروخت او خاطره تيته نظرم. '
دويد سوسني در چوت ن سرم




اشعار زنده یاد میرزاحسین سهرابی..(معروف وه فردوسی گوران )

له اشعار زنده یاد میرزاحسین سهرابی..(معروف وه فردوسی گوران )




نه درونه وه
مرغم بیدار بی نه درونه وه
قاصدم آما و نمونه وه
چون خواص گیلیام و جیهونه وه
دیم یه پیاده ی تور نه دوشی
سر تا پا لباس غضوی پوشی
و تار تعجیل و سمت شاوه
چون باد سر سر میو و راوه
ترسام نه سامش خوفم برد او دل
آما و نزدیک شکوفیا چون گل
واتم فدات بام نام تو چیشن
شیر نه هیبتت دل و اندیشن
فرما تیمورم تور و شانم
نایب نوخیز آخر زمانم
مامورم و جخت و حکم شاوه
سمت سر حدان بدم و پاوه
ظالمان و ذلیل شکاک بکم شق
رواج دم سکه دین اهل حق
شوگار نمندن شکاوان شفق
تاریخم و مور آما نه مولق
حسینم خادم چلتنه ی یارم
آقام علین صاحب طومارم

هدیه ای به آسید نصرالدین حیدری گوران..یوسف کریمی «هومت» (دانمارک


یوسف کریمی «هومت»
هدیه ای به آسید نصرالدین حیدری گوران..یوسف کریمی «هومت» (دانمارک


دلیــــــر و دانـــــــا و مـــردی تکـــه
یــــادگــــاره کـــی آســی بـراکــــــه»

ارا یــــارســـان سپــــــر بـــــلا بـــــی
و تــــاریخمــان یکـــه و تنیــــــا بـــی


و قربــــانـــی بـام آسی نصـــرالـدین
لــــه هویـــچ جـــا نیـه ایجو مرد دین

رهبـــر و ستـــویـــن یـــارســــان من
جانشینه گــی سی شــم زیــن من(۱

ســرم و فــدای یـــاره کــــی یـــاران
لـــــه دوران نـــویـــه ایجـو پشتیوان

سید نصــرالــدین گـــورای یــارسان
روزگــــار نیـــری ایجـــــــو فـــره زان

و سی اکـابــر خـــاندان خـــامـــوش
الان تـــــو دیـــری ذات و بــان دوش

و قــربــانت بـــام آقـــای آقـــایــــان
فــــرامــوش نکی دعای یـــارسـان

هــم دانا و صدیق هم سخن نـاسی
پنـــــای مستضعف فقیـــر نــــوازی

عادل و آگــاه تــو ذاتت پــــر هـــوش
یــاری مستضعف نیه کی فر اموش

هم مردیگ دلیر هم پر لــه تقــــوای
له ناو یارسان هر خوت بی هاوتای

پشت و پنـــامــان فقــط هــر تـونی
هـــر چه من بــوشم هــزار و هنی

چمــای لال بیمــــــه و خــدمتتـــان
هویچ مــه نــوتمــه و اوصـافتــــان

فقط گـــره ی دل یــی بــی نــوا بـی
آواره و قـــریب و دل فنـــــــا بـــی

قربــــان امضـــــای رهبـــــر مبـیــن
دعا گــــوی خیــــر سیـد نصرالدین

حضــــرت آقـــــا وی دونــای دونـــه
نجاتـم بــــدر دلـــــم پر خـــوینــــه

«هومت» وی دونه خلات خود نگری
تا ابد بـــاید هــر دون بـــده ونــی

تقدیم به حضور همیشه سبز پیر بزرگوار و مرشد کامل جناب آسید نصرالدین حیدری گوران

برگ سبزیست تحفه ی درویش
از فقیر بی نوا و دل ریش
+ یوسف کریمی «هومت» (دانمارک)

له مهندس فریدون سهرابی

زنجیرتان کردمه روله نه وین گم
بیلا وگرد خوم بین هرکوره که چم
من که خاپور بی خراو بی مالم
توام ایوه نجات بیه م له دس ظالم



این تصویر روح را می‌تراشد. اینجا کوبانی است. و این مادر، با بندِ طناب گونه لباسش، دستِ فرزندانش را بسته. به خودش بسته. تا جگرگوشه‌هایش در مسیر ِ سختِ گریز به کردستان ترکیه، گم نشوند. جا نمانند. کشته نشوند. تا سرنوشتِ «عزیز ِشنگال» اینبار در کوبانی و برای فرزندان او تکرار نشود. اینان آواره نیستند. به آن سوی سرزمین خودشان می‌روند. و این مادر که از چهره‌اش انباشتِ رنج‌های یک ملت را می‌توان دید، شاید هر لحظه به کودکانش می‌گوید: نازنینانِ من! بگذارید دست‌هایتان را محکم به جسم و جانم ببندم! ما می‌رویم؛ اما آواره نیستیم. از من فاصله نگیرید. دور نشوید. «از آغوش ِ من جدا شوید، هر کجا روید، پناهنده‌اید».

له اشعار گوهر بار کا وسیخان قاسمی ......پی دویری دوسن

له اشعار گوهر بار کا وسیخان قاسمی 



پی دویری دوسن.
گره گرمی دل پی دویری دوسن
خوراکم نه خم برگم نه پوسن
ذکر زوانم کم میلی دوسن
قسمتان مدم وپروردگار
تاج شاه خاصن یادیداریار
دوس وینه شیرین خوم وینه فرهاد
پری دلداری سرمدایم نه باد
اویچ چوین لیلی خومیچ مجرویمم
هروینه مجرویم ستاره شویمم
دل وجرگ من سوچیان پری ویش
طانه باریمن نه بیگانه وخویش
خدنگ خوین ریژمژگان دلبر
جرگم پاچناس نه پر تا وپر
وشی دیدارش ساریژکردزامم
جه نوپخته کرد خیال خامم
دلداری دلبرشوخی دیده دوس
ناشتن نه ورم کوست نه بان کوس
دوس دلنواز یار نازارمکم میلیه کی ویش مدو آزارم
نه گیان شیرین ویم بیمه بیزار
روشنی دنیام بیه س وشوتار
کاری پیم کردن داخ دویری یار
جسته م ناتوان پر جه نیش خار
وسیخان فدات شوخ سوسن خال
چیش مو نه من بپرسی حوال
وسیخان بنال وشعر وگفتار
ویت مدر نه جور جفای روزگار
دوستان ای شعره تقدیم کمه اوکسله واوجوانگله واوانه که جور من پیر بینه ولی دلیان همرای جوانه و ویای جوانی ودوس قدیمیان زندگی کن

له اشعار کا علی عسکر خسروی ئه رای ....شنگال و یارسان






له اشعار کا علی عسکر خسروی
رگبار مسلسل توپ وخمپاه__________ واريته سرمان سو تا ايوره
كشته و زامدارمان نادياره ____________بايد بواييم چارمان نا چاره
يه نقشه عرب ترك مكاره___________كوردكشيانه ايشار او شاره
بگير بگيره هايمه گريزاه____________تاوسان تمامن فصل پايييزه
خله خرمانان گشت منه جي_______ خور نيريمن چوه سري تي
ذخيره زوسان جمع كرياس نمال______ ناكا لا لاوه بيو ه قرمو قال
گشت من جي دخل و خرج مال_____ برده ي وتالان داعش دجال
منال شير خور هل سنن له خاو _____روي ننه سرا بي نان بي آو
له مال در چينه بي كوش وكلاش
اييانه خو كردن گيانيان نيه بلاش
ايه خلق كردن ژيانيان بويسه بلاش
مال ومنال فوتياس و دس داعش
له دل بياوان نيشته و دل تنگ
رومات پر له خاك ژير سريان سنگ
گرفتار بوينه بي الا آمان
دسيان. هل ورنن. ورو آسمان
سر ورو هوا پر خاك گرد
وملاق وشكو و هناسه سرد


هانه و تماي كمكي نه غيب
فريا رسي توان چالاك و بي عيب
كي نازل بوت اي دسه غيبه
اي فرياس دلسوز و بي عيبه
هفت كس ناظرن نه پشت پرده
خلق نجات بيت لوو خاك وگرده
بلكم نازل بو يك فريا رسي
مامور بي زوال و بي بالا دسي
غير او هفت كسه دي كسي نيه
فريا رس و. د اد رسي نيه.
اييانه دو دالك و پنج منالن
نازانم خلق كوباني يا له شنگالن
اييانه در ودر ويران ومالن
فرق نيرين له كوباني يا له شنگالن
اييانه كوردن د شت گردنه ور
له سارا ويلان. له يك بي خور
هركس ولات خوي هرمتي ديريد
صاحيب دولته قيمتي ديريد

له اشعار شاعر عه زيزمان كا امين سهرابي در وصف زنده يادمرحوم ميرزاحسين سهرابي معروف وه فردوسي گوران

له اشعار شاعر عه زيزمان كا امين سهرابي در وصف زنده يادمرحوم ميرزاحسين سهرابي معروف وه فردوسي گوران




فردوسی گوران
کلام پر معنا فردوسی گوران
شعرت پر نه رمز آشکار و نهان
پری شکاکان تیرت نه کمان
اشعارت تک تک بیت و بیت وانام
گشت نصیحتن پری خاص و عام
ساقی میخانه ی جمع ادیبانی
مرید مکتب شای هورامانی
صدف دیوانت پر نه گوهرن
روشن ضمیران لیش با خورن
ناوت منشورن نه سما تا بحر
بوی عطر شعرت دان له کله ی سر
بانیاران و ناو ویت آوا بین
وینه ت له تاریخ شعر گوران نین
دنگ خوش ناویت نه عالم رین
دریای ادبت بی حد و پین
حسین: تو شاعر تمام کوردانی
فردوسی صفت خاک کوردستانی
قسم و سویره ی مال نه بغدا شار
و نازاری ناو بابا یادگار
تا روژ مردن پیرو راتم
تو هر پای بنه ی من خاک پاتم
امین شانازی و تو مکرو
علم و ادبت و ارث مورو
سهرابی نیشان افتخارشن؛
فردوسی گوران و اجدادشن

له اشعار زنده یاد میرزاحسین سهرابی..(معروف وه فردوسی گوران )

له اشعار زنده یاد میرزاحسین سهرابی..(معروف وه فردوسی گوران )


ترک سرین دیم
سان سپا خیز ترک سرین دیم
نخت کلامات کرده ی ورین دیم
خزای غضبناک نه کرین دیم
جوشیان جوش خون حسین دیم
باز خواست قاتل نرگس العین دیم
ولحاصل جهان تمام و قال دیم
مردان شیر جو نه گالای گال دیم
ابراهیم سویر کمان و دس دیم
پی فوت فانی تیرش نه شس دیم
سان غلامان نه یکجا جم دیم
کویره ی ذکر حق یاری نه دم دیم
یا تاخ مردان نه کو سپا دیم
پا جفت و مل کج دس و رجا دیم
دنگه شاخ نه فیل چل قلندر دیم
حاضر نه پای تخت سان حیدر دیم
برشت دوان تیغ دوسر دیم
شقه ی شست بال ذات قمر دیم
حسین نو مصاف ویم و خور دیم
تویل دس نیشان آقا قمر دیم

له اشعار کا ئه مین سهرابی بانیاران گوران که شئعر در وصف مردم ولاتم قورچی واشی ویته یس

له اشعار کا ئه مین سهرابی بانیاران گوران که شئعر در وصف مردم ولاتم قورچی واشی ویته یس

ئه ی عه کس له سال 1350 شمسی توسط معلم زحمت کیش که معلم کا حاسل مه قسودی بیه س گریایه, وینه ی مردم شریف نیک نام قورچی واشی سرپل زهاب.
که وه داخه وه عده ی له ئه ی عه زیزانه امروزه له بیه مان نیه ن و ده سیان له داوان پیر خویان کوتا نود.
فره سپاس ئه رای کا حاسل مه قسودی عه زیز ئه رای ئه ی وینه قدیمه 




کفتن نه سرم
فکر دوسان دور کفتن نه سرم
گذشته دوران هات و نظرم
نه تنیایی ویم کرد با خورم
چیم وه دون دور دوره منالی
بیم و پادشای بی خم خیالی
رفیقان قدیم گشت نه لام جمع بین
من جور پروانه و اوان جور شمع بین
گشت سفره ی دلمان پی یک واز کردیم
نه خوشی و تنگی دوس آگاه کردیم
هرکس و طوری گرفتار درد بیم
نه جور فلک هناسه سرد بیم
واتم هی دوسان پرسیاریکم هن
من نه ی پرسیاره با خوه ر بکن
ایسه یچ جور جاران صفا و عشق هر هن
خلکان جور جاران یاد دوسان مکن
یا گشت نه دس دوران شکتن؟
دوسی و محبت دی و قیمتن؟
واتن هی علی غریبه ی شاران
عاجز نه دس کرده ی بدکاران
اسیر دنیای ظالم و زورین
نه آگر ظلم وینه ی کوی طورین





این عکس مربوط به سال 1350شمی میباشد دانش اموزان روستای قوشچی باشی کانی عزیز سرپل ذهاب

هزاران درود و قلمت کا ئه مین سهرابی



هزاران درود و قلمت کا ئه مین سهرابی
امیدوارم ئه رای فرهنگ ولاتمان نمونت فره بود ده ست خوه ش قلمت رسا نمونت هزاران هزار درود درود





من دی عاشق جمالت نیم بچو لاچو
اسیر عشق ناپاک وصالت نیم بچو لاچو
له ری وصل گرانبارت هزاران جور کیشامه
نه وصلت توام نه دیدارت خدا هاوار بچو لاچو
پریشان حال و حیرانم له ده س ظلمت گریزانم
نه رحمت توام نه کردارت؛نه نوشدارو بچو لاچو
له دیده م خوین؛له دل ناله؛خوراکم جور ژار ماره
نه شیرینی؛نه فرهادم؛نه کیخسرو بچو لاچو
له دنیا بی نصیبم من ؛بی یار و بی طبیبم من
نه تو لیلی ؛نه من مجنون؛نه لقمانی بچو لاچو
نپرسم دی له کس ناوت؛نکم وصف برو و چاوت
نه تو گلی ؛نه من گلدان؛نه باخه وان بچو لاچو
له قصر شاهیت چیمه؛له در دربارت سیر بیمه
نه تو شاهی ؛نه من نوکر؛نه سربازم بچو لاچو؛؛

عارف بزرگ گوران مرحوم میرزا حسین یکی از شاعران و بزرگان زمان خویش بوده که شعرهای زیبایی میسروند به طوری که ایشان را فردوسی گوران می نامیدند.



عارف بزرگ گوران مرحوم میرزا حسین یکی از شاعران و بزرگان زمان خویش بوده که شعرهای زیبایی میسروند به طوری که ایشان را فردوسی گوران می نامیدند.




قاصدم خور آوردن جه نو
ذات ها نه جوش کویره ی ازل رو

جمع بو ملتان گروهای گروه
دم گری دعوا نیشانه آشو

ذله ذلات فانی بزان بو
سر چون گلای دار ولگه ریزان بو

واویلا و شیون زاری و ظلم و زور
خیزو نی محال مملکت تور

بن بو بندرات بنگه تجاران
نه دیشت بغداد بو و شرواران

قطع بو رای نجات گذرگای یاران
خزانه مخلوق قاطی نه شاران

چن نه و سواران لاو مرکو خاص
دو پاچ بون و ضرب سر مودای الماس

اوسا مخیزو دیده دار نو
پایتخت یاری بو ودالاهو

کلبی چون حسین دالاهو مالن
و زور مولا ظینی ذالالن

Freitag, 26. September 2014

بیانیه مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان

بیانیه مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان
=========================




اول و آخر یار

یاران و همراهان گرامی؛
همانطورکه میدانید تحرکات جدید اسلامگرایان افراطی با چهره ی پوشیده ی سیاه و خونریزی به نام دولت اسلامی یا داعش،و هجوم وحشیانه شان به پیروان آیین های دیگر-مخصوصا پیروان دینهای یاری و ایزدی-علاوه بر تجاوزات و قتل عامهای فیزیکی،فرهنگ و آیینهای اصیل آنها را نیز آماج تهاجم خود قرار داده اند.
روشن است که این پدیده شوم و ویرانگر،دست پرورده صاحبان زر و زور و تزویر است که جزم اندیشان نادان و بیماران عقده ای و بیچارگان بی نان را به خدمت گرفته اند تا با به آشوب کشاندن منطقه،از آب گل آلود به نفع خود ماهی بگیرند.در این میان ،بخشهایی نیز از قدرتهای منطقه ای با سوءاستفاده از این فضای تیره،آن را به عنوان ا هرمی در جهت اهداف ایدئولوژیک و منافع نامشروع خود به کار گرفته اند.
آنچه در اینجا مورد تاکید ویژه ی ماست،پیامدهای تحرکات و تحریکات مذکور بر اقلیت های ملی و آیینی منطقه است.مردمان بی آزاری که بدون آنکه نقشی در ایجاد خشونها داشته باشند،در اوج بی پناهی،قربانی سیاستها و تبعیضات و تعصبات کور و خشن شده و جان و مال و ناموس و فرهنگ و تاریخ و اعتقاداتشان در معرض تجاوز و تهدید است.مثال بارز این این واقعیت تلخ و اسفبار،وضعیت مردم یارسان است که از یک سو در عراق،آماج تجاوز و قتل و غارت قرار گرفته و آواره و دربدر شده اند و از سوی دیگر،دفاع از فرهنگ و هویت و دینشان بقدری هزینه بر و خطرآفرین است که برخی از سرانِ مرعوبشان تن به ریاکاری داده و علاوه بر اینکه هویت مستقل«دین یاری» را انکار کرده اند،در برابر یارانی که تن به استحاله و ژینوساید فرهنگی نمی دهند،موضع گیری می کنند.نمونه اخیر این قضیه،اعلام موضع آقای سید رحیم کرکوکی و جمعی از مریدانش است که البته نظیر آن را پیشتر در کشور ایران هم دیده ایم.
مایه¬ی تاسف و تعجب است که پس از قرنها پاسداری از دینی پرافتخار و هویتی اصیل،بعضی ها از ترس اینکه مبادا جان و مالشان یا حتی شغل و موقعیتشان به خطر بیفتد-بی آنکه یادی از پیمان «سرسپاری» بکنند-نه تنها بازار ریاکاری و دین فروشی را گرم کرده اند،بلکه یاران شجاعی را نیز که خریدار کالای قلب آنها نیستند،تهدید و تخطئه میکنند! البته در اینجا این سوال به ذهن میرسد که این قبیل آقایانی که عموماََ در سن کهولت و پیری به سر می برند و عمری را مدعی هدایت مریدانشان در مسیر جهانبینی خاص یاری بوده اند،چگونه در شرایط عادی به چنین نتیجه گیری هایی نمیرسند و این گونه اعلام موضع نمی کنند؟
قطعاً اشخاص عاقل مرعوب نشده و تطمیع نگردیده با استناد به اسناد تاریخی و منابع دینی و شواهد عینی می دانند که دین یاری با جهان بینی و ضروریاتِ خاصی که دارد-در عین احترامی که برای ادیان دیگر قائل است-دین مستقلی به شمار می آید.این دین دستاورد ارزشمند جمعی از اعضای خانواده بزرگ بشریت در تاریخ و جغرافیایی مشخص است که حفاظت و حراست از آن،وظیفه ی همه ی انسانهاست و هرگونه تلاشی برای محو یا استحاله ی آن نه تنها افتخاری نصیب کسی یا گروهی نخواهد کرد،بلکه خسرانی بزرگ برای فرهنگ و تمدن جهانی است.
ما از همه ی مردم فرهنگ دوست و اندیشمند جهان می خواهیم که مسئولانه با پدیده شوم یکسان سازی و ژینوساید فرهنگی برخورد نمایند تا از دستاوردهای معنوی بشریت پاسداری شود و بیش از این دنیای انسانها جولانگاه زورگویی و تمامیت خواهی و بی¬منطقی و خشونت نگردد.همچنین از نهادهای بین المللی و حقوق بشری انتظار داریم که با تمام توان برای پاسداری از داشته های معنوی انسانها کوشش نمایند.از بزرگان و پیران یارسان هم مصرانه می خواهیم که در مقابل هجمه ها و فشارها ایستادگی نمایند و با حمایت از فرهنگ و هویت مستقل یاری و یارسان،سربلندی و روسفیدی و عزت را برای خود و جامعه شان به ارمغان آورند.
1393/7/3 – مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان