. در واقع ما بجز رسانه ها به عنوان مدافع خویش که صدای حق طلبانه ما را به گوش جهانیان برساند، کسی دیگر را نداریم. آرزو دارم بدین وسیله حداقل هم میهنا عزیز و هم ملیتهای ارجمند با گوشه ای از دردها و ظلمهای مضاعف که به ما به عنوان کرد و اقلیت آئینی می رود، آشنا شوند و بیش ازپیش به همبستگی خود، برای کسب حقوق اولیه ما که دهها سال است پای مال شده، ادامه دهند. متأسفانه با وصف اینکه آئین یاری از قرن پنجم هجری به این طرف عملا وجود دارد، اما هرگز آمار دقیقی ازملیتها و آئینهای غیر اسلامی و ازجمله مردمان کرد یارسانی گرفته نشده است، لذابرمبنای شمارش شهرها ودهکده های یارسان یا اهل حق نشین، نشان داده می شود که تقریبا حدود دو ونیم میلیون یارسانی فقط درایران وجود دارد که حتا خود صاحب نظران یارسانی از این رقم کم اطلاع اند. برخی ها حتا ریشه های آئین یاری را به دوران بودائیسم و زرتشتی گری و مزدائیسم و مانی ئیسم، به دلیل اعتقاد به تناسخ روح بر می گردانند. درهرحال آئین یاری، باوصف تاریخ هفتصد ساله نوشتاری اش، یعنی ازدوره سلطان سهاک (=باد سرسر) نه سلطان اسحاق که واژه عربی است، برای اکثر مردمان ملتهای ساکن ایران آشنا نیست وبسیاری از روشنفکران جامعه باتاریخ و فلسفه این آئین غریب اند. البته اینهم دلایل مشخص دارد که آثار یارسانی درطول هفتصد سال اجازه چاپ نیافته است و درسیستمهای دیکتاتوری نشرآثار یارسانی که به مذاق رژیمهای حاکم ساز گار نبوده ونیست، ممنوع گردیده اند وبهمان شکل دستنویس درنسخه های محدود مانده است. لذا قابل فهم است که کسی درمورد این آئین وفرهنگ چیزی نداند. درسالهای اخیر بسیاری از یارسانیان صاحب نظرکتب و مطالبی درمورد یارسان بویژه درخارج ازکشور نشر داده اند. از جمله بنده تا کنون کتابها و مقالات چندی درمورد تاریخ و فلسفه آئین یاری که همان تناسخ روح یا به زبان اروپائیان «ری اینکارنایشن» است، نگاشته ام. درکتابی به زبان آلمانی حدود ٣٥ صفحه آن به آئین یاری اختصاص داده شده که در سال ١٩٩٢ در دانشگاه برمن منتشر گردیده است و این آئین غیر اسلامی تاحدود زیادی به آلمانی زبانان از جانب من، معرفی شده است. کتاب دگرم که تز پروفسوری می بایست باشد، بنام»نگاهی گذرا به تاریخ و فلسفه اهل حق (یارسان)» در سال ١٩٩٩ در استکهلم توسط کتاب ارزان، نشر یا
Freitag, 10. Januar 2014
اطلاعیه در مورد توهین به آئین یارسان و خودسوزی دونفراز مردمان یارسانی
هم میهنان ارجمند، جمهوری اسلام بوحشت افتاده است و بهر نحوی که از دستش بر آید، نه اینکه مخالفین را سرکوب می کند، بلکه با شدت به پیروان دیگر آئینهای غیر حاکم و بویژه آئین یاری، توهین می نماید، بی جهت تحت تعقیب قرار می دهد و زندگی را بویژه برای مردمان یارسانی که نمی خواهند با روی و ریا زندگی کنند و اصلا نمی خواهند فرزندان شان را با دروغ پرورش دهند، درد سر ایجاد می کنند، اگر چه آنان هیچ گونه تبلیغی علیه آئین حاکم بر ایران نکرده و از قوانین دولتی پیروی می کنند.
چند روز پیش که من عازم استکهلم بودم، یک ساعت قبل از حرکتم، از ٣ منبع متفاوت به من اطلاع دادند که یک اهل حق در همدان به دلیل اینکه پول نداشته است مهریه زنش را، نقد بپردازد، اورا زندانی کرده اند و در زندان سبیلهای او را تراشیده اند. به اعتراض به این توهین به فرد زندانی که یارسانی بوده، دو نفر اهل حق جلو فرمانداری همدان، خودرا به اعتراض، آتش زده اند. یکی از آنها که ٦٥ در صد سوخته است و اکنون بیمارستان است و فرد دیگری نیز در اثر این سوختگی بنام نیک مرد طاهری فوت کرده است.
همین امروز گزارش مفصل تری از این حادثه دلخراش از جانب یک سید مطلع در امور یارسان، بنام سید فریدون حسینی مقیم نروژ برایم رسیده است که بیشتر مورد توجه باید قرار گیرد و من برای اطلاع رسانه های محترم و پخش آن بویژه برای بی بی سی، صدای آمرکریکا و همه رسانه های اینترنتی آن را ارسال می نمایم.
«خلاصه ای از حادثه ی دلخراش همدان برگ دیگری از ظلم و ستم بر یارسانی های ایران یارسان به عده ای از مردم کرد زبان گفته می شود که پیرو یک دین کاملأ بومی و کردی به نام دین یاری هستند که در ایران به « اهل حق » ودر عراق به « کاکه ای » معروف هستند.البته هم اکنون از ملیت های دیگری مانند « آذری ها» (ترکها) و «لرها» و بخشی از فارسی زبانان دراقصی نقاط ایران و کشورهای همسایه دارای این آیین هستند. همانطور که هر اعتقاد یا ایدئولوژی هر ملتی نشانه ای ظاهری به عنوان شناسه خود دارد، پیروان یارسان نیز بر اساس توصیه « پیر» و بنیانگذار آئین شان باید دارای سیبیل (شارب) باشند و سیبیل برایشان مقدس است .اما متأسفانه به دلیل اینکه دین این مردمان صلح دوست و مهربان ، در قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نشده است، مردمان پیرو این آئین از حق و حقوق برابر در جامعه برخوردار نبوده و همواره مورد بی مهری و ظلم دولت حاکم قرار گرفته اند یارسان با داشتن بنا به نوشته های مستند جمعیتی حدود دو و نیم میلیون نفر فقط در ایران دارد، بزرگترین اقلیت دینی ایران محسوب می شوند که هیچ نماینده ای در مجلس شورای اسلامی ودیگر نهادهای دولتی ندارند . در مورخه دوازدهم خرداد سال جاری، مسئولین زندان همدان اقدام به تراشیدن سیبیل های یک زندانی یارسانی (به نام کیومرث تمناک) که به دلیل شاکی خصوصی درزندان بسر می برد، نمودند. یکی ازدوستان این زندانی یارسانی ( به نام حسن رضوی) که از این موضوع مطلع می شود به فرمانداری همدان مراجعه می کند و در آنجا ضمن اعتراض و روشنگری در میان مردم، ناگهان خود را به آتش می کشد مآمورین سر می رسند ونامبرده هم اکنون با ٦٠درصد سوختگی در بیمارستان مطهری تهران تحت الحفظ ومراقبت ، بستری شده است.
در تاریخ پانزده خردادیک یارسانی دیگر به نام نیک مرد طاهری که اهل شهر صحنه بوده ودر شهر ساوه زندگی می کرده است ، ضمن اطلاع از موضوع به همراه یک فیلمبردار به فرمانداری همدان مراجعه و پس از اعتراض و روشنگری و توضیحات لازم برای مردمی که در محل تجمع کرده بودند، در انظار عمومی خود را به آتش می کشد و بلافاصله در اثر سوختگی بیش از حد جان خود را از دست می دهد. در این هنگام وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی سر می رسد و ضمن متفرق کردن مردم حاضر ،فیلمبردار رانیز بازداشت و به همراه جنازه نیک مرد طاهری با خود می برد. روز گذشته وقتی که خبر به خانواده ها در صحنه می رسد، همه مردم از جمله خانواده ی نیک مردطاهری در اعتراض به عدم تحویل جنازه، تصمیم به تجمع اعتراضی در جلو فرمانداری شهر صحنه در می گیرند اما ظاهرأ وزارت اطلاعات با کنترل تلفن ها از این موضوع باخبر می شود و در ساعت چهار صبح امروز جنازه را به درب منزل پدر نامبرده تحویل می دهد و ضمن تهدید وارعاب آنها، از خانواده ی آنان تعهدمی گیرند که جنازه بدون سر وصدا دفن گردد. اما خوشبختانه مردم به این تهدیدات اهمیتی ندادند و ظهر امروز جنازه شهید نیک مرد طاهری با شرکت مردم یارسانی و غیر یارسانی شهر صحنه و هزاران نفر از تهران کرمانشاه و سایر شهرهای حومه به صورت باشکوهی برگزار گردید وسپس جمعیت به سوی فرمانداری شهر صحنه راهی شدند ودرآنجا یکی از سادات محترم در این مراسم اقدام به سخنرانی شجاعانه ای نمودند و پسر عموی شهید نیک مرد نیز ضمن سخنرانی مهمی، خواسته های مردم یارسانی را در قالب یک قطعنامه اعلام نمود که با تآیید و تصدیق همه ی حضار مواجه شد وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و نیروی انتظامی از ترس اتحاد و همبستگی این خیل بزرگ جمعیت مردم یارسانی، نتوانست اقدام به حمله و یا حرکت نسنجیده ای بنماید. ضمنأ درپایان این مراسم شرکت کنندگان یاد آوری کردند که تارسیدن به خواسته هایشان از پای نخواهند نشت.
به تأکید می توان گفت که در طول حیات ننگین ٣٤ساله جمهوری اسلامی ، چیزی جز محرومیت، زندان ،شکنجه و بازداشت و پایمال شدن حق وحقوق، نصیب مردم یارسان نگردیده است ،لذا حداقل اعتراضی که می توان به سیاست های ضد مردمی این نظام دیکتاتوری نمود، تحریم انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری است. در واقع شرکت در انتخابات فرمایشی خیانت به خون همه ی شهیدان راه آزادی و دمکراسی است . امید است که مردم یارسان داخل وخارج از کشور از همبستگی و اتحاد در این مراسم تشیع جنازه شهید طاهری، درس خوبی گرفته باشند تا باکنار گذاشتن اختلافات سطحی وکوچک عقیدتی خویش، و با همدلی واتحاد یکپارچه پایه های ظلم را به لرزه درآورند. سید فریدون حسینی (نروژ) ١٦/٠٣/١٣٩٢»
این گزارش تقریبا مفصل تری بود از جریان قتل و نابودی سیستماتیک مردمان یارسان که بطور صلح آمیز برای حق و حقوق خویش مبارزه می کنند. ما از مردم آزاده جهان می خواهیم که صدای یارسانیان را به گوش نهاد های دمکراتیک برسانند و بدانند که جوانان یارسانی به محض دفاع از آئین خویش، از همه حقوق اجتماعی محروم هستند و دسته دسته، ناخواسته به کشورهای جهان روی می آورند.
چند روز پیش که من عازم استکهلم بودم، یک ساعت قبل از حرکتم، از ٣ منبع متفاوت به من اطلاع دادند که یک اهل حق در همدان به دلیل اینکه پول نداشته است مهریه زنش را، نقد بپردازد، اورا زندانی کرده اند و در زندان سبیلهای او را تراشیده اند. به اعتراض به این توهین به فرد زندانی که یارسانی بوده، دو نفر اهل حق جلو فرمانداری همدان، خودرا به اعتراض، آتش زده اند. یکی از آنها که ٦٥ در صد سوخته است و اکنون بیمارستان است و فرد دیگری نیز در اثر این سوختگی بنام نیک مرد طاهری فوت کرده است.
همین امروز گزارش مفصل تری از این حادثه دلخراش از جانب یک سید مطلع در امور یارسان، بنام سید فریدون حسینی مقیم نروژ برایم رسیده است که بیشتر مورد توجه باید قرار گیرد و من برای اطلاع رسانه های محترم و پخش آن بویژه برای بی بی سی، صدای آمرکریکا و همه رسانه های اینترنتی آن را ارسال می نمایم.
«خلاصه ای از حادثه ی دلخراش همدان برگ دیگری از ظلم و ستم بر یارسانی های ایران یارسان به عده ای از مردم کرد زبان گفته می شود که پیرو یک دین کاملأ بومی و کردی به نام دین یاری هستند که در ایران به « اهل حق » ودر عراق به « کاکه ای » معروف هستند.البته هم اکنون از ملیت های دیگری مانند « آذری ها» (ترکها) و «لرها» و بخشی از فارسی زبانان دراقصی نقاط ایران و کشورهای همسایه دارای این آیین هستند. همانطور که هر اعتقاد یا ایدئولوژی هر ملتی نشانه ای ظاهری به عنوان شناسه خود دارد، پیروان یارسان نیز بر اساس توصیه « پیر» و بنیانگذار آئین شان باید دارای سیبیل (شارب) باشند و سیبیل برایشان مقدس است .اما متأسفانه به دلیل اینکه دین این مردمان صلح دوست و مهربان ، در قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نشده است، مردمان پیرو این آئین از حق و حقوق برابر در جامعه برخوردار نبوده و همواره مورد بی مهری و ظلم دولت حاکم قرار گرفته اند یارسان با داشتن بنا به نوشته های مستند جمعیتی حدود دو و نیم میلیون نفر فقط در ایران دارد، بزرگترین اقلیت دینی ایران محسوب می شوند که هیچ نماینده ای در مجلس شورای اسلامی ودیگر نهادهای دولتی ندارند . در مورخه دوازدهم خرداد سال جاری، مسئولین زندان همدان اقدام به تراشیدن سیبیل های یک زندانی یارسانی (به نام کیومرث تمناک) که به دلیل شاکی خصوصی درزندان بسر می برد، نمودند. یکی ازدوستان این زندانی یارسانی ( به نام حسن رضوی) که از این موضوع مطلع می شود به فرمانداری همدان مراجعه می کند و در آنجا ضمن اعتراض و روشنگری در میان مردم، ناگهان خود را به آتش می کشد مآمورین سر می رسند ونامبرده هم اکنون با ٦٠درصد سوختگی در بیمارستان مطهری تهران تحت الحفظ ومراقبت ، بستری شده است.
در تاریخ پانزده خردادیک یارسانی دیگر به نام نیک مرد طاهری که اهل شهر صحنه بوده ودر شهر ساوه زندگی می کرده است ، ضمن اطلاع از موضوع به همراه یک فیلمبردار به فرمانداری همدان مراجعه و پس از اعتراض و روشنگری و توضیحات لازم برای مردمی که در محل تجمع کرده بودند، در انظار عمومی خود را به آتش می کشد و بلافاصله در اثر سوختگی بیش از حد جان خود را از دست می دهد. در این هنگام وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی سر می رسد و ضمن متفرق کردن مردم حاضر ،فیلمبردار رانیز بازداشت و به همراه جنازه نیک مرد طاهری با خود می برد. روز گذشته وقتی که خبر به خانواده ها در صحنه می رسد، همه مردم از جمله خانواده ی نیک مردطاهری در اعتراض به عدم تحویل جنازه، تصمیم به تجمع اعتراضی در جلو فرمانداری شهر صحنه در می گیرند اما ظاهرأ وزارت اطلاعات با کنترل تلفن ها از این موضوع باخبر می شود و در ساعت چهار صبح امروز جنازه را به درب منزل پدر نامبرده تحویل می دهد و ضمن تهدید وارعاب آنها، از خانواده ی آنان تعهدمی گیرند که جنازه بدون سر وصدا دفن گردد. اما خوشبختانه مردم به این تهدیدات اهمیتی ندادند و ظهر امروز جنازه شهید نیک مرد طاهری با شرکت مردم یارسانی و غیر یارسانی شهر صحنه و هزاران نفر از تهران کرمانشاه و سایر شهرهای حومه به صورت باشکوهی برگزار گردید وسپس جمعیت به سوی فرمانداری شهر صحنه راهی شدند ودرآنجا یکی از سادات محترم در این مراسم اقدام به سخنرانی شجاعانه ای نمودند و پسر عموی شهید نیک مرد نیز ضمن سخنرانی مهمی، خواسته های مردم یارسانی را در قالب یک قطعنامه اعلام نمود که با تآیید و تصدیق همه ی حضار مواجه شد وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و نیروی انتظامی از ترس اتحاد و همبستگی این خیل بزرگ جمعیت مردم یارسانی، نتوانست اقدام به حمله و یا حرکت نسنجیده ای بنماید. ضمنأ درپایان این مراسم شرکت کنندگان یاد آوری کردند که تارسیدن به خواسته هایشان از پای نخواهند نشت.
به تأکید می توان گفت که در طول حیات ننگین ٣٤ساله جمهوری اسلامی ، چیزی جز محرومیت، زندان ،شکنجه و بازداشت و پایمال شدن حق وحقوق، نصیب مردم یارسان نگردیده است ،لذا حداقل اعتراضی که می توان به سیاست های ضد مردمی این نظام دیکتاتوری نمود، تحریم انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری است. در واقع شرکت در انتخابات فرمایشی خیانت به خون همه ی شهیدان راه آزادی و دمکراسی است . امید است که مردم یارسان داخل وخارج از کشور از همبستگی و اتحاد در این مراسم تشیع جنازه شهید طاهری، درس خوبی گرفته باشند تا باکنار گذاشتن اختلافات سطحی وکوچک عقیدتی خویش، و با همدلی واتحاد یکپارچه پایه های ظلم را به لرزه درآورند. سید فریدون حسینی (نروژ) ١٦/٠٣/١٣٩٢»
این گزارش تقریبا مفصل تری بود از جریان قتل و نابودی سیستماتیک مردمان یارسان که بطور صلح آمیز برای حق و حقوق خویش مبارزه می کنند. ما از مردم آزاده جهان می خواهیم که صدای یارسانیان را به گوش نهاد های دمکراتیک برسانند و بدانند که جوانان یارسانی به محض دفاع از آئین خویش، از همه حقوق اجتماعی محروم هستند و دسته دسته، ناخواسته به کشورهای جهان روی می آورند.
از طرف انجمن فرهنگی جامعه یارسان
روزنامه دولتی جام جم
روزنامه دولتی جام جم در نسخه روز یکشنبه سیزدهم مردادماه کاریکاتوری به چاپ رسانده که نشانه های توهین به اعتقادات یارسانیان در آن دیده می شود و این موجب اعتراض مردم یارسان شده است .
حدود 3 ماه پیش مأموران دولتی ایران در زندان همدان پس از توهین و تحقیر یک زندانی یارسان بنام کیومرث تمناک در زندان همدان سبیل وی را به زور تراشیدند که این موجب اعتراضات گسترده جامعه یارسان خصوصا در همدان و کرماشان شد و حتی سه معترض یارسان برای نشان دادن اعتراض خود به برخورد حکومت ایران اقدام به خودسوزی کردند و جانشان را از دست دادند .
فعالان یارسان می گویند کیومرث تمناک که در زندان همدان مورد تحقیر و توهین قرار گرفته بود یک کفاش است و کاریکاتور منتشر شده در روزنامه دولتی جام جم در اشاره به او بوده است .
در این کاریکاتور تصویر مردی به نمایش درآمده که در ابتدای یک صف با سبیل خود مشغول واکس زدن کفشهایش است .
این کاریکاتور روزنامه جام جم روز یکشنبه 13مردادماه در صفحە آخر منتشر شدە است.
چرا شخص سمت چپ شغلش کفاشی است؟؟؟؟
چرا صورتش بر عکس آن 3تن دیگر بی سبیل است ؟؟؟
چرا افراد منتظر سبیل دارند ؟؟؟
چرا نفرات در صف انتظار 3تن میباشند ؟؟؟
…………………..
محکوم می کنیم همه با هم و در کنار هم …..
چرا شخص سمت چپ شغلش کفاشی است؟؟؟؟
چرا صورتش بر عکس آن 3تن دیگر بی سبیل است ؟؟؟
چرا افراد منتظر سبیل دارند ؟؟؟
چرا نفرات در صف انتظار 3تن میباشند ؟؟؟
…………………..
محکوم می کنیم همه با هم و در کنار هم …..
«خلاصه ای از حادثه ی دلخراش همدان»
برگ دیگری از ظلم و ستم بر یارسانی های ایران افزوده شد.
برگ دیگری از ظلم و ستم بر یارسانی های ایران افزوده شد.
یارسان به عده ای از مردم «کرد» زبان گفته می شود که پیرو یک آئین کاملأ کردی به نام «آئین یاری» هستند که در ایران به اهل حق و در عراق به کاکه ای و در ترکیه و سوریه به علوی و بگتاشی و درلبنان به دروزها معروف اند که دراین آخریها تغییراتی درروش و شیوه دعا ونذر ونیاز داده شده است. البته هم اکنون ازملیت ها واقوام دیگری همچون آذری ها، ترکها و لرها و عربها و بخشی از فارسی زبانان در اقصی نقاط ایران و کشورهای همسایه دارای این آیین هستند. همانطور که هرباور یا ایدئولوژی یا هر ملتی یک نشانه ظاهری به عنوان شناسه خود دارد، پیروان یارسان نیز براساس توصیه « پیر» وبنیانگذار نوشتاری این آئین باید دارای سبیل باشند و سبیل برایشان مقدس است. اما باتأسف بایدگفت چون به دلیل این که آئین مردمان صلح دوست و مهربان یاری، درقانون اساسی جمهوری اسلامی نیامده و درنتیجه به رسمیت شناخته نشده است، لذا آنها ازحق وحقوق برابربا آئین غالب برجامعه برخوردار نبوده وهمواره مورد بی مهری وظلم مأموران دولت حاکم قرار می گیرند. یارسان با داشتن جمعیتی بیش ازدو و نیم میلیون نفر فقط در ایران و درمنطقه خاور میانه و نزدیک حدودا بیش از چهار میلیون به طور کلی تخمین زده می شوند، بزرگترین اقلیت آئینی منطقه و ازجمله ایران محسوب می شوند که هیچگونه حقی به عنوان آئین رسمی یارسانی ندارند و اگر فرزندان یارسان در مؤسسات آموزشی و شغلی خودرا شیعه اثناء عشری معرفی نکنند، بهیچ وجه نمی توانند تحصیل نمایند و یا استخدام شوند. در مورخه دوازدهم خرداد سال جاری ، مسئولین زندان همدان اقدام به تراشیدن سبیل یک زندانی یارسانی، به نام کیومرث تمناک که به آن دلیل نتوانسته است مهریه زن اش را نقدی بپر دازد و اجبارا در زندان بسر می برده، نمودند. یکی از دوستان این زندانی یارسانی، به نام حسن رضوی که از این موضوع مطلع می شود به فرمانداری همدان مراجعه می کند و در آنجا ضمن اعتراض به این توهین بجامعه یارسان و روشنگری در میان مردم، ناگهان خودرا به آتش می کشد. مآمورین سر می رسند و نامبرده با ٦٥ درصد سوختگی، به بیمارستان مطهری تهران، منتقل و بستری می شود که متأسفانه کمی دیر تر جان می سپارد.
در تاریخ پانزده خرداد یک یارسانی دیگر به نام نیک مرد طاهری که اهل شهر صحنه بوده و در شهر ساوه زندگی می کرده است، ضمن اطلاع از موضوع به همراه یک فیلمبردار به فرمانداری همدان مراجعه و پس از اعتراض وروشنگری وتوضیحات لازم برای مردمی که در محل تجمع کرده بودند، در انظار عمومی خود را به آتش می کشد که متأسفانه بلافاصله او در اثر سوختگی بیش ازحد جان خودرا از دست می دهد. در این هنگام وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی سرمی رسد وضمن متفرق کردن مردم حاضر، فیلمبردار وبرخی دیگر از معترضین را نیز باز داشت و به همراه جنازه نیک مرد طاهری با خود می برند. ناگفته نماند انجمن فرهنگی جامعه یارسان (اهل حق) با شنیدن این خبر ناگوار، بلافاصله بیانیه ای به سازمان ملل بخش حقوق بشر به زبان انگلیسی ارسال نمود و در خواست پی گیری کرد. یک روز پس از واقعه، هنگامی که خبر به مردم یارسان در صحنه می رسد، همه اهالی یارسانی ازجمله خانواده نیک مرد طاهری در اعتراض به عدم تحویل جنازه و دستگیری فیلمبردار و دیگران، در جلو فرمانداری شهر صحنه، با اطلاع رسانی توسط تلفن بهمه ی مردم، دست به یک تجمع صلح آمیز می زنند. لایق ذکر است که وزارت اطلاعات با کنترل تلفن ها از این موضوع باخبر می شود و درساعتهای صبح زود روز بعد جنازه را به منزل پدر نامبرده می برند وضمن تهدید و ارعاب آنها، ازخانواده طاهری تعهدمی گیرندکه جنازه بدون سر و صدا دفن شود. اما مردم یارسانی به این تهدیدات اهمیتی نمی دهند و ظهر آن روز جنازه زنده یاد نیک مرد طاهری با شرکت تعداد زیادی ازمردم شهر صحنه و هزاران نفر از تهران کرمانشاه و کرند وسایرشهرهای حومه با همبستگلی با خانواده داغدار طاهری گرد هم آئیهائی ترتیب می دهند و درصحنه جنازه خاک سپاری می شود. سپس جمعیت به سوی فرمانداری شهرصحنه راهی می شوند و درآنجا یکی از رهبران آئینی دراین مراسم اقدام به سخنرانی شجاعانه ای می کند و پسر عموی زنده یاد نیک مرد طاهری نیزضمن بیانات بس مهمی، خواسته های مردم یارسانی را در قالب یک قطعنامه اعلام می نماید که با تآیید وتصدیق همه حضار مواجه می شود وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و نیروی انتظامی از ترس اتحاد و همبستگی این خیل بزرگ جمعیت مردم یارسانی، نمی توانسته اقدام به حمله و یا حرکت نا سنجیده ای بنماید. ضمنأ در پایان این مراسم شرکت کنندگان یادآوری کردند که تارسیدن به خواسته هایشان ازپای نخواهند نشت. به تأکید می توان گفت که درطول حیات ٣٤ ساله جمهوری اسلامی، جز محرومیت، زندان ،شکنجه و باز داشت و پا
ی مال شدن حق و حقوق همه ملیتهای معترض و بویژه مردم یارسان، چیزی دیگرنصیب آنها نگردیده است». این خلاصه ای ازشرح آن چه که به مردمان یارسانی دراین واقعه اخیر، و می شود گفت در تمام ٣٤ سال حاکمیت ملاهای شیعه،گذشته است، بود. در واقع در آئین یارسان نه خبری از انتقامجوئی است و نه تهدید را جایز می دانند. بنابراین مردمان یارسانی صلح جوترین مردمان در سرزمین ایران وبویژ درجامعه کرد هستند. انسان تصورش رامی کند که ظلم وستم تاچه اندازه باید باشد که انسانهای پاک سرشت و صلح دوست ازجان خویش بگذرند و خودرا آتش بزنند؟ من ویدئو تجمع یارسانیان جلو استانداری کرماشان و چندی از این ویدئوهای دیگر را دیدم. در پلاکارتی که در دست یک بچه پنج یا شش ساله بود، نوشته شده بود: «من مرگ با آتش را می پذیرم اما توهین را هرگز». در یکی از گردهم آئیهای صلح آمیز، آقایان سیاوش حیاتی از جانب مردم و معاون استانداری، دکترحیدری که قبلافرماندار قصرشیرین بوده است برای آرام نمودن مردمان یارسان سخن رانی نمودند. برای اولین بار است که آقای سیاوش حیاتی باشهامت و بطور مصالمت آمیز خواستهای بر حق مردمان یارسان را در چند بند مطرح کردند که از جمله آنها به رسمیت شناختن آئین یاری و زبان کردی برای خواندن متون یارسانی که به این زبان نگاشته شده و استخدام جوانان یارسان بدون پرسش درباره آئین آنها و غیره بود.
» توهین بە آیین یاری وحرکت اعتراض آمیز دو تن ازهموطنان بنامهای حسن رضوی و نیک مرد طاهری کە اقدام بە خودسوزی کردە و جان باختند و همچنین بازداشت شماری از آنان در کرماشان است». هم میهنان عزیز، این جمله فوق تیتر برخی از روزنامه های اینترنتی بود که من در اینجا می آورم. آرزو دارم جمهوری اسلامی و رهبران آن سر عقل آیند و ابتدائی ترین حقوق دو ونیم میلیوم مردم صلح طلب وبی آزار یارسانی را به رسمیت بشناسد. درغیر آن صورت بنزین ریختن روی آتش است. این تهدید نیست بلکه یک واقعیت در جامعه باید دانست. نباید بیش از این با احساسات مردم پاک دل بازی کرد. با آرزوی پیروزی مردمان یارسان.
Sonntag, 5. Januar 2014
داوا هی داوا ، داوا کاریمن
داوا هی داوا ، داوا کاریمن
له دور ئی شوله نارین کاریم ن
ذاخآو زوان وه رگ یاریم ن
پاکتآو له ئاگر طانه باریم ن
شون یار بردم تا وه دل ویش
بیزار نه کفتار منی م بی اندیش
میدانداری که وه شون شون بران
بازگیری بازن هر روژ نی میدان
هر کس ها وه شون یه ریی و رایی
م هام وه طمای بسوی کولگایی
کلاوه ی سر بن ، صیادی ژارم
کمانداری وخت ، شه وه ق کردارم
ئی دلوه و دامه ، زورداره و پر فن
دامیار هر خویه له آسوی هر بن
متاوان زوان له کویری پر جوش
میاوان وه فر ، چوی بان وه خروش
پناه باورم وه خشتی نی کان
گنج خزینه دّر لا مکان
خروار خروار سّر کو بستن نه رو
مات و مدهوشم وه تان و وه پو
کی طاقت بارو نی تاوش تاو
کی سرمس نبو ، نی جام ، نی سرآو
چول بیاوان بیه وه یانه م
ماطل پی شنه ی بال پروانه ام
مجنونی م ژنی یه دور نوم ن
طرز خاونکار ، نه پنجه ی صوم ن
شه وه ق دا وه گیان هوهو بلبلان
لیل آوم رَمیا له باخ چاوان
سرآوم پر تاف ، تا مینگه ی لیل ن
بنه جو وازن ، خَور هلات کیل ن
هرده وه هرده شون بر لیل م
پرده وه پرده نغمه ی سویل م
لو لو هآودنگ هساره ی روژم
لالا شو تا صو ، چوی نار وه جوشم
ئی داوه تنگه ، ئی مانگه چوله
تا شوله ی گیانم منی ش وه کوله
Samstag, 4. Januar 2014
له اشعار کاک علی پیشکش وه روح پاک کاکی صی مرای
اول کارم، وه ناو خوا ............................................دووم دیرم، ایوه ی باوفا
مردم گوش بیین و ناله من .........................وده رد دله کان چه ن ساله من
ار بژنفی نی ، جرگتان بریه ت .................چوتان جور کانی ، پر له آو کریه ت
بایت بوی شم ، چاره ی نه یرم .................هام له پژاره و، دایم جور ته یرم
و سلطان قه سه م و هر چی پیره ....................زانم براکه م له لیم دلگیره
شو تیته خه وم قصه ارام کی تن......... خی ته مه ویرو هوش له لیم بی تن
ناوی صی مرای حضوری سنگین.....جوانی له لی داشت وینه ی چی رنگین
دنیا وه فه دای شون پاکانی .....................خوم بومه وه نوکر ریگه شاخانی
یه ی روژ له راگه ی کیوه دالاهو ...............چیم ارای سر، سرآو باوه مقصوی
دیم چه له نوک قوله بالیول .............قه سه م اراتان بخوم وک ستاره سویل
جوانی له لی داشت له وینه نه وی............ منیاوه روسم وک هساره شوی
برای پیشمرگم شجاع وه بی باک............... قطاره شنگی سر برز و بی باک
روژی له روژان خه وه ر دانه پیم ...............قومان وه شیوه ن هاتن وره و پیم
وه تم چه بیوه وه تن صی مرای.............. ئو هین ئو دنیا و تو هین ئی دنیای
وختی شنه فتم براکه م له دست ..........چیه هناسم سرد بیو تفاقم شیویا
ماله که م رمیا خه رگ چیه سرم..... براکه م له دست چی شین که فته ورم
برای نازارم پیشمرگه شیرم............... قومان و خویشان گشت چی له ویرم
دی له شون تو روی وه کو بارم.................. هناسه م سه رد و خم و خروارم
تا کی خم بخوم خم بوته یارم ..........................وه کوره بچم چار بو ناچارم
وه ی وخته قسم ارات کیلم .........................جور مجنون تشنه دیدار لیلم
یسه کفتمه غریب و تنیا .........................پشتم شکان ، له دس چی برا
غریب و تنیا ناو شاران وه خوم .........برا له دس چی جور سرداران وه خوم
ای فلک جور من دردت کاری بو ...........................داوانت پر له نا دیاری بو
بردی براکه م خم بارم کردی........................ تا دنیا دنیاس خم بارم کردی
دروسه دل گیرم له ای دنیای فانی............. ری حق و حقیقت بایس بزانی
هیچ کس تا وسر دنیا نوردن......................... دنیا مردنه و هر مه بو مردن
یاران یاوران دوستان گیانی................... سرگذشت من بیو تواستم بزانی
رهبرم داوو یارستان دینم سر برزی ایوه آوات ژینم
شاعر سەئید بانان
لە ژێر باڵ چەرخ ، کەو ساتێ وه خوەش نەخەفتمه
له وەیشت دەرد و ژان شەو ، ساتێ وه خوەش نەخەفتمه
ئێ ئاسمان بێ پەێه ک ئمرێ له هساو ڕەێه
هسارەگانێ هانه چەو ، ساتێ وه خوەش نەخەفتمه
رۆژەیل ئمرم دان له بار چۊ کەپووەگان رۆژگار
قەێرەز تەقەلاو دەوبدەو ، ساتێ وه خوەش نەخەفتمه
جەور تن و جەور زەمان دەس کەمێگ له یەک نێاشت
له دەس جەور لامەسەو ، ساتێ وه خوەش نەخەفتمه
.
.
.
.
.
سەئید بانان
لە ئاڵبووم « داخ دەوران
Donnerstag, 26. Dezember 2013
به قلم دکتر سید بهروزرضایی
وینه گر دکتر کیخسرو بابایی |
وینه گر دکتر کیخسرو بابایی |
تقدیم به تمام کسانی که امروز پنجشنبه 5-10-92 لیاقت زیارت بارگاه دوست میبابندوگوش جان به نوای دلگیر سیروان مست میسپارند.
پرسام له سیروان طاف خرامان
شیت وشیدای عشق بی سروسامان
یه کامین عشقه که توسوزانی
بی خوردوبی خوا نیمه شوانی....
واتش یه عشق وصل یارانه
پابوسی مولام شاه ابدالانه.
دکترسیدبهروزرضایی
سپاسگزارم له دکتر حمید احمدی بانزلانی
سپاسگزارم له دکتر حمید احمدی بانزلانی !
کسانی که در راه فرهنگ و ادبیات کردی تلاش می کنند....
مات و حيرانم مات و حيرانم
يارب و درگاهت مات و حبرانم
باغ و بستانم گل وگلزارم
پروانه شمعم له گيان بيزارم
گاه پير پر هوش طفل نادانم
گاه عاشق مست شاه مردانم
عاشق و معشوق محو و مفتونم
مجنون ليلی ليلی مجنونم
نه شاه نه سلطان فقيروگدام
ديوانه حقم مجنون خدام
گرفتاردم لقای دلدارم
محو و سرگردان جمال يارم
شاعر : مرحوم حضرت سيد صالح ماهيدشتی
وینه گر دکتر کیخسرو بابایی
Samstag, 21. Dezember 2013
له اشعار استاد سیروس قامیشلو له وصف شو یلدا
وینه گر کیخسرو بابایی |
شو ِ یلدا وه سر هات , ری بنانه
وه هار له چآو ِ شین ِ تو میوانه
شه وه ق دا ئه سر هوریل ِ غریوی
دروینم له فراغت یخبنانه
خور ئا وای بی نفس کیشان مانگه
هه ر ئو ساته که دویری توم وه گیانه
..
...
ئه گر امشو فلک شش در بساسه و
دو شش ِ چاوه تو , ده روه چ جهانه
مژویله و ده م تقه ی امشو , هه زاخه
شه و یلدایه یا شه و بی کسانه
وه هوره ی درده وه خه م- چر غریوی م
دو ده نگی به و بچر ئی نظم ژانه
...
...
س. قامشلو ... شو ِ یلدا
وینه گر کیخسرو بابایی |
Sonntag, 15. Dezember 2013
سرپیلی زهاو- ره شیه واز- پیکرتراشی آنوبانی نی- جهانشاه کریمی
عکس دکتر کیخسرو بابائی و جهانشاه کریمی |
عکس فرامرز بابائی و جهانشاه کریمی |
aramarz-Kay Babaei
هنرمند جهانشاه کریمی |
کرماشان- سرپیلی زهاو- ره شیه واز- پیکرتراشی آنوبانی نی- جهانشاه کریمی
تلفن: 09366063242
جهانشاه کریمی، پیکرتراش ِهنرمند ِشهرمان، بزرگی ها و ارزش های فرهنگی ما را پیکره و تندیسی می نماید تا هرگز و در هیچ شرایطی بزرگی و ارجمندی خویش را فراموش نکنیم. ایشان را در کنار پیکره ی ناتمام بُزُرْگْمِهْر بُخْتَگان (سده ۶ میلادی) فرزند بُختَگ وزیر خردمند خسرو انوشیروان شاهنشاه ساسانی می بینیم. دستان هنرمند این جوان سرپیلی زهاوی برای آفریدن آثار بُزرگ نیاز به پشتیبانی های مالی و معنوی ما دارد... بیائید ایشان را پشتیبانی کنیم و به او هزار آفرین بگوئیم.
به قلم جناب بابائی عزیز و وینه گر بابایی
Donnerstag, 12. Dezember 2013
له اشعار شاعر عزیزمان استاد سیروس قامیشلو
ویل و هراگیل شاران گرد وه خوم
یاساول چول گرد باخ درد وه خوم
ده روه ن وه ده روه ن په ل په ل هناسه م
ها وه شون شه ونم له کیشه ی تاسه م
تامازروی شه تک واران پر تآوم
ریژآو دروین تکیاس له خآوم
میزان ژانم سنگ که ی له بازار
هی دوس کی بیه ن وه ژان خریدار
خه مم چاوه ری ، بازار نو من
خه مم خریدار ئی دیشت بی تومن
خه مم درده دار ، درد کاری من
خه مم آیینه چی ، نارین کاری من
خه مم تاشه وان ، هناسه ی سه ردن
خه مم کیشکچی شونالین گه ردن
هی دوس تا وه که ی سقام بو ساقی
ژارنوشان بسه ژان بکه ی تاقی
گول گول هور ها رری بایده سرکیشیم
ئه سرین بواری له تانه کیشیم
ئی تافآو ویله ، پل دا ، پلاره م
ئی سومای بی سو ، گل دا گلاره م
مودای تیژ دویریت ، کول کرد زوانم
پاییزه رو ، رو رو ، کرده س وه گیانم
گلای سوز نه مه ن لی شاخ چوله
آسوی دل سوزیا له داخ پپوله
گوور گوور ده م دریا ، کویره ی داخ و درد
تاویامه هی دوس چوی موم تاوم کرد
چوی که وان چه میام ، دنگم کفت وه تآو
هی فلک بسه ، مژن بی حساو
....
...
سیروس قامشلو
یاساول چول گرد باخ درد وه خوم
ده روه ن وه ده روه ن په ل په ل هناسه م
ها وه شون شه ونم له کیشه ی تاسه م
تامازروی شه تک واران پر تآوم
ریژآو دروین تکیاس له خآوم
میزان ژانم سنگ که ی له بازار
هی دوس کی بیه ن وه ژان خریدار
خه مم چاوه ری ، بازار نو من
خه مم خریدار ئی دیشت بی تومن
خه مم درده دار ، درد کاری من
خه مم آیینه چی ، نارین کاری من
خه مم تاشه وان ، هناسه ی سه ردن
خه مم کیشکچی شونالین گه ردن
هی دوس تا وه که ی سقام بو ساقی
ژارنوشان بسه ژان بکه ی تاقی
گول گول هور ها رری بایده سرکیشیم
ئه سرین بواری له تانه کیشیم
ئی تافآو ویله ، پل دا ، پلاره م
ئی سومای بی سو ، گل دا گلاره م
مودای تیژ دویریت ، کول کرد زوانم
پاییزه رو ، رو رو ، کرده س وه گیانم
گلای سوز نه مه ن لی شاخ چوله
آسوی دل سوزیا له داخ پپوله
گوور گوور ده م دریا ، کویره ی داخ و درد
تاویامه هی دوس چوی موم تاوم کرد
چوی که وان چه میام ، دنگم کفت وه تآو
هی فلک بسه ، مژن بی حساو
....
...
سیروس قامشلو
دالاهو شاره که م... وینه گر سهراب یوسفی |
عکس اسیاو تنوره ...وینه گر سهراب یوسفی |
روستای سی باقر بیو نیژ.. وینه گر سهراب یوسفی |
Dienstag, 10. Dezember 2013
کردارتان قبول یاران عزیز بیابس پردیور
همچنین به اینصورت ما یاران را به اتحاد همدلی دعوت مینماید که مانند برادر با هم برخورد کنید ودر زمان گرمی و سردی پشتیبان هم باشید و اگر مشکلی برای کسی ازشما پیش آمد آنرا به گردن بگیرید واو را را از آن مشکل رها کنید.
سلطان سهاک مرمو:
پا سرد و گرمه ، پا سرد و گرمه
هاميته دو مغز پا سرد و گرمه
راي برائيمان پا حيا و شرمه
يك بيدار كَردي چي سنگين وَرمه
سنگين وَرمه دايم بان بيدار
پا قول قديم اَيوَت هشار
ياران برايي بِردي وَ اقرار
كمر بسته دين چه ازل طيار
آوي بنوشدي پا وينه تشار
اشار و انگشت نه جم بو اظهار
وَ وات مَن(منيت) نوياني كفار
تا كه چه باقي بزيانه قطار
بزيانه قطار فردا نه دفتر
شو و روژ بدان جلا و يكتر
و صحبت نَرم بي بغض و كدر
اطر يكتر ناران و هدر
نه درخت شرط وَر چِنان ثَمر
اوراگة ازل قول پرديور
يكتر باراوَه نه راگة خطر
نه راگه خطر باراوَه يكتر
جلا بِدَن و دل چي راه و بشر
بفروشان و يك دانه و گوهري
گوهرشان كلام نُير دن چه سري
برا اَو برا نواچو لاقي
ريش(زخم) يكتر دا بكران صافي
صافي بكران ريش زامانشان
و لاله و كردار واچون آمانشان
تا اِز بدري صفاي كامانشان
فردا لقمة شرط بنيودامانشان
و شرط بنيام و ردايي داود
نخته پير موسي مصطفام چاور
اَو خدمت پاك كرده رزبار
تخت ازليم پايش هَن چوار
رمز پنج تني رمزبارم هوشيار
اَو ناز زرده بام اَو شرط روچيار
چني اَيوَتم ويم بيم هام اقرار
جم هفت تنم چه يانة اسرار
شرط برائِيم شرطيوَن طيار
ياران راگة قول بكران اظهار
كمر بستة دين اِز نيام آثار
ياران برايي بارد و كوي يار
شرطِ هفت پورم نداني خسار
ويم پيوندم كردنال چني بسمار
جامه يكتري بكران عوض
اَو يك نشانان تير راي غرض
نَبيزان نه يك پي جيفه مرض (نبيزان = نفرت)
كمربنتان بِوَسان نه پشت
چهره يكتردا نكراني زشت
بلاو يكتردا بگيران نه مشت
پنجه بيازنان نه حضورجم
وينه پروانه برژيان وَ شم
بلاو يكتر دا بگيران نه گردن
جدائيشان نَو تا و روي مردن
پس زماني كه حضرت سلطان ما را به عنوان يار خود خطاب مي كند منظور ياري است كه در كلام فوق از گفتار گهر بار ايشان توصيف شده است اميدواريم به ذات سلطان پرديور دل هايمان را به هم نزديكتر پيمان ياري و برادري مان را محكم واستوار تر نمايد . و همچنين به كرامت تمام انسان ها ارج نهيم.
هو اول آخرمان یار
عکس سهراب یوسفی |
عکس سهراب یوسفی |
Sonntag, 8. Dezember 2013
له اشعار کاکه سیروس قامیشلو همیشه دس و قلمت رساتر باد
ویل و هراگیل شاران گرد وه خوم
یاساول چول گرد باخ درد وه خوم
ده روه ن وه ده روه ن په ل په ل هناسه م
ها وه شون شه ونم له کیشه ی تاسه م
تامازروی شه تک واران پر تآوم
ریژآو دروین تکیاس له خآوم
میزان ژانم سنگ که ی له بازار
هی دوس کی بیه ن وه ژان خریدار
خه مم چاوه ری ، بازار نو من
خه مم خریدار ئی دیشت بی تومن
خه مم درده دار ، درد کاری من
خه مم آیینه چی ، نارین کاری من
خه مم تاشه وان ، هناسه ی سه ردن
خه مم کیشکچی شونالین گه ردن
هی دوس تا وه که ی سقام بو ساقی
ژارنوشان بسه ژان بکه ی تاقی
گول گول هور ها رری بایده سرکیشیم
ئه سرین بواری له تانه کیشیم
ئی تافآو ویله ، پل دا ، پلاره م
ئی سومای بی سو ، گل دا گلاره م
مودای تیژ دویریت ، کول کرد زوانم
پاییزه رو ، رو رو ، کرده س وه گیانم
گلای سوز نه مه ن لی شاخ چوله
آسوی دل سوزیا له داخ پپوله
گوور گوور ده م دریا ، کویره ی داخ و درد
تاویامه هی دوس چوی موم تاوم کرد
چوی که وان چه میام ، دنگم کفت وه تآو
هی فلک بسه ، مژن بی حساو
.
سیروس قامشلو
یاساول چول گرد باخ درد وه خوم
ده روه ن وه ده روه ن په ل په ل هناسه م
ها وه شون شه ونم له کیشه ی تاسه م
تامازروی شه تک واران پر تآوم
ریژآو دروین تکیاس له خآوم
میزان ژانم سنگ که ی له بازار
هی دوس کی بیه ن وه ژان خریدار
خه مم چاوه ری ، بازار نو من
خه مم خریدار ئی دیشت بی تومن
خه مم درده دار ، درد کاری من
خه مم آیینه چی ، نارین کاری من
خه مم تاشه وان ، هناسه ی سه ردن
خه مم کیشکچی شونالین گه ردن
هی دوس تا وه که ی سقام بو ساقی
ژارنوشان بسه ژان بکه ی تاقی
گول گول هور ها رری بایده سرکیشیم
ئه سرین بواری له تانه کیشیم
ئی تافآو ویله ، پل دا ، پلاره م
ئی سومای بی سو ، گل دا گلاره م
مودای تیژ دویریت ، کول کرد زوانم
پاییزه رو ، رو رو ، کرده س وه گیانم
گلای سوز نه مه ن لی شاخ چوله
آسوی دل سوزیا له داخ پپوله
گوور گوور ده م دریا ، کویره ی داخ و درد
تاویامه هی دوس چوی موم تاوم کرد
چوی که وان چه میام ، دنگم کفت وه تآو
هی فلک بسه ، مژن بی حساو
.
سیروس قامشلو
وینه گر آزاد مقصودی |
Samstag, 7. Dezember 2013
شعر له شاعر عزیزمان کاک علی کرمی پیشکش و ولاتم قورچی واشی
وینه گر عکس کاک کیخسرو بابائی |
ایه چند بیت شعره تقدیم وه کاکی علی در مورد قورچی باشی
شعر استاد کاک علی کرمی
پیشکش و ولاتم قورچی واشی
دست کاک کیخسرو خوش بودکه ئه ی وینه
قشنگه که له قورچی واشی گردیه
پاتاق وره خوار کمی دس راس
یه دیشتی دوینی بهشت خوداس
پیران و کانی عزیز هانه دو شانی
قورچی واشیه ناویه توای بزانی
یارسان دینن مردمی پاکن
امیدیان وه ذات سلطان سحاکن
له نوا کیوه رنگین دیاره
یوسفی ارای لیوه و هژاره
چائی کیوه ی فره وه تامه
له باوه مقصو دنیات و کامه
سلامی عرض کم و دیده و گیان
وه خاطر ماوای جد و نیاکان
پویش داره کانی بالشت خووه م
خاکی سرمه کم و بکیشمه چووه م
البت یه بویشم من دویرم له لی
هجرانی وخته گیانم بسه نی
توز ظلم و جور ها بان کولم
مردم بانه دیار مالگه چولم
امیدم وذات یکتای یگانه
نیشتمانه گه م نو ته ویرانه
یه روژی بایتن دواره بچیم وه
بسات زندگی له اوره بنیم وه
بنام ذات حضرت سلطان اسحاق
عکس کیخسرو بابائی |
عکس از کاکی علی |
عکس جوانه مرگ کاکی سی مرای |
عکس از سهراب یوسفی |
عکس از فرهاد فتاحی |
بنام ذات حضرت سلطان اسحاق
مورد اول در مورد سراب مقصود
سراب مقصود چشمه ای نیست که کلام داشته باشد ولی بابا مقصود از اولاد یوسف
شاه می باشد از نوادگان 72 پیره می باشد ولی چونکه چشمه مذکور در ملک
بابا مقصود فرزند( بابا گورا) می باشد چشمه شفا بخش و تقریبا مقدس می باشد
مورد دوم قوشی باشی یا قوچی باشی
بر میگردد به زمان نادر شاه افشار و سلطان سلیم.
تعدادی مردم قوچی اغلی آذربایجان برای سرکوب سلطان سلیم پادشاه دست
نشاندهدر عراق در منطقه غرب لشکر کشی کرده و در آنجا به زیارت حضرت شاه
ابراهیم میرون و مشکلات حل مشود. و تعدادی از آنها در عراق در روستای توابع
بغداد هنوز هم بنام اوچی اوغلی ساکن هستند و تعدادی هم به دالاهو و محل
فعلی قوچی باشی ساکن هستند
کیومرث بلده از شعرای کرد زبان استان کرمانشاه
هه ڵهبجه
هــهێ مـناڵ بهســـهزووان
بـۊچــگ گـهورا نـهوجــهوان
هــــهڵــهبجــه شــــاردانه؟
هـــــهم مـــاوا مــاڵــــــدانه
زهخـــمْ ت بـــێژمـــــــــاره
شــــههــیـد بــۊن و ئــاواره
دارو نــــــــهدارد بـــــــردن
چــهن دهف بم واران کـردن
مـــاڵ و مـــاوا وه کــوڵــــێ
بــێ دارای و بــێ پـۆڵــــێ
چــۊ واران ســــام رشـــانن
پـوس و ســــقان بــرشـانن
کور کردیه ههرچــێ چــهوه
رووژ ئــهراێـان چــۊ شـــهوه
ههڵهبجه بانه سهردهیشت
شههیداند ها بههــهیشت
هــهڵــهبجــه قـارهمـانــیــد
ئـــهزیــز گـشــتـیـمــانـیـــد
........................ بهڵهده
هــهێ مـناڵ بهســـهزووان
بـۊچــگ گـهورا نـهوجــهوان
هــــهڵــهبجــه شــــاردانه؟
هـــــهم مـــاوا مــاڵــــــدانه
زهخـــمْ ت بـــێژمـــــــــاره
شــــههــیـد بــۊن و ئــاواره
دارو نــــــــهدارد بـــــــردن
چــهن دهف بم واران کـردن
مـــاڵ و مـــاوا وه کــوڵــــێ
بــێ دارای و بــێ پـۆڵــــێ
چــۊ واران ســــام رشـــانن
پـوس و ســــقان بــرشـانن
کور کردیه ههرچــێ چــهوه
رووژ ئــهراێـان چــۊ شـــهوه
ههڵهبجه بانه سهردهیشت
شههیداند ها بههــهیشت
هــهڵــهبجــه قـارهمـانــیــد
ئـــهزیــز گـشــتـیـمــانـیـــد
........................ بهڵهده
عکس سر دشت |
عکس مندالان حلبچه |
این هنرمند جهانشاه کریمی نام دارد و اهل روستای رشی آواز و از یاران کورد یارسان می باشد
یکی از هنرمندان کورد یارسان از شهر سرپل ذهاب در رشی آواز (رشید عباس )
این هنرمند جهانشاه کریمی نام دارد و اهل روستای رشی آواز و از یاران کورد یارسان می باشد و در حاشیه روستا در
گوشه ای از زمین زراعی خویش مشغول مجسمه سازی از تراشیدن سنگ می باشد که کاری بس
سخت و وقت بر می باشد ما که رفتیم او را او در حال کار کردن روی مجسمه کاوه اهنگر
بود که نماد انقلاب علیه ظلم می باشد. هر از چند گاهی مسافران و رهگذران به دیدار
اثارش می آمدند و به او خدا قوت می گفتند .
پس از سلام و احوالپرسی از کارش
پرسیدم گفت خودم به شخصه علاقه دارم و هر
روز مشغول مطالعه هستم و این سنگها را با هزینه خودم به اینجا می آورم و بعد از
اتمام کار آنها را می فروشم که به چند اثر خود در شهر سرپل ذهاب اشاره نمود: شیر
سنگی در پارک بزرگ شهر و مجسمه میدان
بسیج(میدانچه)
در ادامه کار وی را با هادی ضیاالدینی
شهر سنندج مقایسه نمودیم که به نکته جالبی اشاره نمود که کار او افزاینده و کار من
کاهنده است یعنی او می تواند به اثرش بیفزاید و می تواند به راحتی رفع اشکال نماید
ولی کار کاهنده راهی برای اشتباه کردن
ندارد.
در حال حاضر مشغول کنده کاری و ساختن
کاوه آهنگر و بزرگمهر وزیر انوشیروان و پوران دخت* می باشد. در ضمن مجسمه فردوسی نیز
ساخته دست این هنرمند آماده بود.
در ضمن چند عکس از کارهاش گرفته ام
که در پایین مطلب گذاشته ام.
پنجه های تو فرهادیند
تخته سنگها در آرزوی عشق بازیند
کاوه آهنگر میزبان است اینجا ،
فردوسی و بزرگمهر مهمانند اینجا
تمدنهای ایران زمین سرکارند اینجا
Abonnieren
Posts (Atom)