Samstag, 11. Oktober 2014

جناب آقای دکتر حسن روحانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران؛ سلام علیکم.

به نام خدا
جناب آقای دکتر حسن روحانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران؛ سلام علیکم.
احتراماً؛ همچنانکه مستحضرید کردهای سوریه که دهه ها زیر سلطه ی استعمار نزدیک و چسبیده- یعنی حکومتهای مرکزی که پایمال کننده ی حقوق آنها بودند- در زندگی شبه بردگی به سر می بردند و از حقوق انسانی بی بهره بودند. با آغاز روند منجر به وضعیت کنونی، کردها در اقدامی درست، بایسته و دموکراتیک مدیریت مناطق خود را در دست گرفتند و از کردها و مردم دیگر حفاظت نمودند. برای فهم دقیق این تحول بایستی وضعیتی را که می توانست در فقدان این مدیریتهای کردی حاکم باشد تصور کنیم که یقیناً چیزی جز ویرانی و کشتار نمی بود.
متأسفانه گروه هایی وحشی، آلت دست و نادان با کردها با مخالفت برخاستند و در چند سال اخیر با آنها به ستیز پرداختند که داعش را می توان به عنوان مصداق بارزی از این گروه های وحشی ذکر نمود. داعش و گروه های مشابه آن چندین سال است با کردها به منظور تحت سلطه درآوردن آنها و سلب آزادی و حقوق انسانیشان می جنگند که تهاجم وحشیانه ی داعش به کوبانی را می توان یکی از مهمترین مسائل جهانی دانست.




داعش که اکنون با تمام قوا و با حمایت افشاشده ی برخی کشورها بویژه ترکیه به محاصره ی کوبانی پرداخته و به این شهر که نماد مقاومت، آزادیخواهی و نبرد با جهل سازمان یافته و اندیشه ی ضدانسانی و اهریمنی در جهان است تهاجمی گسترده انجام داده است و مردم ار در معرض ژنوساید قرار داده است.
تهاجم وحوش داعش به کوبانی یقیناً یکی از اعمال وحشیانه در تاریخ بشریت به شمار می رود که علیه مردمی مظلوم صورت می گیرد. از آنجا که پلیدی و اهریمنی بودن داعش با اعمال غیرانسانی که با کمال افتخار از سوی خودشان در پیش دیدگان جهانیان نهاده شده آشکار گشته و مردم کوبانی نیز از جمله ی مظلومان و کسانی که حق برخورداری از حکومت حق و عدل را دارند به شمار می روند لذا درخواست می شود حضرتعالی موضوع را با حساسیت و دقت بیشتری پیگیری فرمایید و آنچه را که واقعاً امکانپذیر است دستور فرمایید انجام گیرد. یقیناً این درخواست خواسته ی قلبی میلیونها کرد و انساندوستان دیگر در ایران است. ما کردها به اقتضای انساندوستی و نیز خویشاوندی خونی با مردم کوبانی به خاطر مصائب آنها نگران هستیم البته اگر روح انسانیت وجود داشته باشد تمام انسانها همخون و پیوسته هستند تا جایی که دیدیم چریکهای مبارز شرق آسیا نیز از کردهای سوریه حمایت نمودند و شماری از انسانهای شریف از آمریکا و برخی کشورهای غربی با رفتن به کردستان سوریه و پیوستن به نیروی مبارز عملاً در مبارزه با جهل و ستم شریک شدند. ما امیدواریم که فاجعه ی شنگال در کوبانی تکرار نشود. انساندوستان دیگر نیز با اشراف به موضوع به سائقه ی انسانیت نگران هستنند و مؤید این امر صدور بیانیه ها و ابراز نگرنی ها، تشکیل کمپین ها و درخواست کمک های فراوانی است که از سوی مردم منتشر و اعلام شده است.
یقیناً آنچه در دلها و خاطره ها و در حافظه ی تاریخ می ماند عملکرد مطابق با معیارهای عدالت است و امروزه کمک به کوبانی معیار شناخت انسانها در هر جایگاهی است. کوبانی یک شهر در سوریه نیست کوبانی در دل انسانهای آزادیخواه و مبارز و در دل ملت کرد قرار دارد و نمادی است از مقاومت حق در برابر باطل. کوبانی عصیان، آتشفشان، نور و گرمایی است در شب تاریک و سرد مطلوب داعش و حامیان آن. ملت کرد که حافظه ای درازمدت و قوی دارد امروزه با دقت و حساسیت تمام عملکردها درباره ی کوبانی را می نگرد و بی گمان در آینده معیار قضاوت و ارتباط خود قرار می دهد. راهپیمایی های انجام شده در اکثریت مناطق کردنشین ایران، اقلیم کردستان، کردستان مستعمره ی ترکیه و بسیاری از کشورهای جهان نشانی واضح از اهمیت کوبانی است.
البته با توجه به بند 16 اصل سوم، اصل یکصد و پنجاه و دوم و یکصد و پنجاه و چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی دولت ایران و ریاست جمهوری دارای وظایفی هستند که نباید فراموش شود.عملکرد دولت درباره ی کوبانی در این مقطع معیار قضاوت بسیاری از مردم شریف ایران بویژه کردها و بسیاری از مردم جهان خواهد بود به علاوه رئیس جمهور به عنوان وظیفه ی اجرای قانون اساسی نباید موضوع کوبانی را نادیده گیرد. لذا درخواست می کنم:
1-موضوع کوبانی و تهاجم درندگان داعش را مورد توجه ویژه قرار دهید و آنچه را که واقعاً امکانپذیر است برای کمک به مردم کوبانی و جلوگیری از وقوع فاجعه ای انسانی انجام دهید. بویژه با طرح موضوع در سازمان ملل و استفاده از مقررات کارکردی سازمان مذکور به منظور انجام اقدامی فوری، کارآمد، سودمند و ضروری به یاری کوبانی بشتابید.
2-دولت ایران سیاست خارجی خود را مورد بازبینی قرار داده و استراتژی خود را به گونه ای طراحی نماید که با مظلومان واقعی یعنی کردها همراه شود. زیرا به دلایل فراوان ایران در موضوع کردها نباید دیدگاهی همچون ترکیه- که دشمن تمام کردهای جهان و سیستمی نژادپرست که حتی نام آن کشور نیز نژادپرستانه بوده و تروریستی سیستماتیک و دولتی است - داشته باشد.
3-از آنجا که دولت ترکیه از حامیان اصلی گروه درنده ی داعش و پشت جبهه ی جنگ با کردها بویژه در کوبانی است بازنگری در روابط ایران و ترکیه از ضرورتهاست. من به عنوان یکی از شهروندان این کشور خواستار دوری ایران از ترکیه هستم.
4-امکان اعزام افرادی که تمایل به جنگ با داعش بویژه در کوبانی دارند فراهم شود و این نگرانی که ممکن است کسانی که به جنگ داعش بروند و پس از برگشتن به ایران مورد بازخواست قرار گیرند پیشاپیش برطرف شود. یقیناً بسیاری از شیرزنان و شیرمردان خواستار اعزام به جنگ داعش و دفاع از کوبانی هستند که نباید از واکنش بعدی حکومت نگران باشند.

به قلم  سید محمد اکبری 

جناب آقاي رجب اردوغان رئيس جمهور محترم تركيه!



جناب آقاي رجب اردوغان رئيس جمهور محترم تركيه!




از آغاز هجوم نيروهاي دولت اسلامي شام و بغداد(داعش) و اشغال روستاهاي نواحي كوباني بطور عموم و شهركورنشين كوباني بطور اخص زير آتش توپ وخمپاره قرار دارد.

از آغاز قتل عام شهروندان سوريه بدستور رئيس جمهور شريف آن كشور آقاي بشار السد سه سال قبل تا بحال مردمان آن ديار با بي آبي آب و برق در بد ترين شرايط با مرگ و زندگي مواجه هستند.

اما يكماه قبل داعش بادامنه حملهات خويش با استفاده از سلاحهاي كشور هاي پشتيبانش درمنطقه بي اعتناء به شئونات انساني صده ها بلكه بيشتر از ساكنان بي گناه و بي دفاع شهر كوباني را بخاك خون كشانده است.ولي ارتش تركيه تحت فرماندهي شما با صف آرايي تانك. توپ در فاصله كمي مستقر گرديده و نظاره گر وضعيت رغتبار مردم مظلوم كوباني مي باشد كه بشيوه وحشيانه در خاك و خون مي غلطند. اما جناب اردوغان اسلام پناه ! شما در حال معامله سياسي و امتياز گير هستيد. شايد بدانيد مردم كوباني و نواحي تابعه قبل ازمسلمان بودنشان انسان هستند ، براي مثال از گلو له ي هاي بر سر اين مردم مي ريزد حاصل مرگ حاجياني مي شود ، ساليان سال است مالشان در راه صدقات زيارت خانه خدا وقف كرده اند.

جاي تعجب است چكونه مردمان كورد مسلمان در رديف كفار ومجوسين محسوب مي گردند ، و ريختن خون بخشي از ملت پنجاه ميليوني كورد را بوسيله مشتي قاتل و خون ريز شناخته و نشناخته از سراسر دنيا جمع شده اند، حلال مي باشد ، آنگهي جناب ار دوغان خودتان همه روزه تكليفات شرعي و دينيتان را بجاي مي آوريد، آيا اين عبادت شما از روي نيرنگ فيريب نمي باشد.بي شك به وجدان خودتان قاضي كنيد نتيجه معلوم است.

آقاي رئيس جمهور با توجه به مدرنيت امروز نه شما مي توانيد امپراطوري عثمانلري احياكنيد و نه خلافت شام و بغداد سقام گير مي شود ،جناب اردوغان لااقل احترام براي ميليونها كورد در سر زمين ابا و اجداديشان تحت حكومت شما زندگي مي كنندقائل باشيد.


فعال حقوق بشر
علي خسروي
استكهلم 
١١/١٠/٢٠١٤

Freitag, 10. Oktober 2014

نوای تنبور و هاوار مردم کرماشان در حمایت از کوبانی

نوای تنبور و هاوار مردم کرماشان در حمایت از کوبانی

به‌ گزارش سرویس خبری تاق‌وه‌سان: امروز جمعی از مردم کرماشان گردهم آمدند که حمایت خود را از مردم مظلوم کوبانی اعلام بدارند. کوبانیی که توسط نیروهای داعش و رژیم فاشیست ترکیه در محاصره و مورد هجوم قرار گرفته ا‌ند .
این مراسم با نوای حزن انگیز چمری آغاز و با قرائت قطعنامه پایانی به کار خود پایان داد.
مردم کرماشان پیام همبستگی و پشتیبانی در حمایت از خواهران و برادران خود در کوبانی سر داداند. سید مهرداد مشعشعی نیز در میانه مراسم با نوای تنبور و صدای گرمش چند آهنگ حماسی تقدیم حضار نمودند.














Donnerstag, 9. Oktober 2014

اول آخر یار_____ قبل از اینکه به مبحث اصلی یعنی استقلال آئین یاری به عنوان آئینی مجزا بپردازم



اول آخر یار
قبل از اینکه به مبحث اصلی یعنی استقلال آئین یاری به عنوان آئینی مجزا بپردازم
،





 تعریفی اجمالی از این آئین را به عرض می‌رسانم ، تا با توجه به این تعریف و گسترش آن بتوانیم به آئینی مستقل به نام آئین یاری اشراف پیدا نمائیم .
یارسان یا طایفه‌سان ، یک جریان فکری ، فلسفی و آئینی بسیار غنی می باشد ، که خود را مرتبط به پیمان و شرط و شون ازلی میداند و بر این باور است که فلسفه و عرفان دیگر ادیان ، آئین ها و مذاهب کهن ایران باستان بگونه‌ای ریشه در این آئین دارد ، که با فرهنگی دیرینه و غنی آمیخته است ، و در برهه‌ای از زمان با توجه به مبانی اعتقادی « دونای دون » و زیستگاه پیروان این آئین توانسته است ، روابط اجتماعی خود را با پیروان دیگر ادیان و آئین‌ها و مذاهب سازگار نماید ، و نیز تا حدودی عقاید و افکار آن جریانات در این آئین تأثیر گزار بوده است . اما در باطن به شرط و شون یاری که آئینی ازلی و اهورایی است پایبند بوده و به فرامین آن عمل می‌نموده است . این گونه افکار می تواند در بر گیرنده یک مکتب فلسفی شناخته شده به نام « آگوسیسم یا گنوسیسم »1 باشد . باید به عرض برسانم یارسان ضمن اینکه افکاری توحیدی و مترقی مختص به خود را داشته و دارد ، اما می‌توان گفت که همین افکار گنوسیستی مخصوصاًگنوسیسم‌های کرد درغرب کشور نقش بسزایی در بازیابی قدرت توسط ایرانیان در مقابل اعراب را داشته است و اگر بسیاری از مناطق غر بی ایران تا حدودی توانسته‌اند ، تمامیت ارضی ، فرهنگ ، زبان و آداب و رسوم کهن و قبل از اسلام خود را حفظ نمایند شاید به دلیل همین افکار گنوسیسمی بوده است .
زیرا با تسلط اعراب بر ایران وانحلال کامل امپراتوری بزرگ ایران ( ساسانیان ) این کردها و از
1 –گنوس ( معرفت ) واژه یونانی از ریشه هند و اروپایی است ، این اصطلاح از زمان‌های پیش در دین‌شناسی تطبیقی به کار گرفته شده است و نشان دهنده جریان فکری کهنی بود که بر آگاهی از رازهای ایزدی تأکید می‌ورزید که از هنگام برپایی گنگره مسینا در ایتالیا که در سال 1966 میلادی در باره سرچشمه‌های آئین گنوسی برگزار شد ، پژوهندگان میان گنوس و آئین گنوسی (گنوستی‌سیزم ) تمایز قایل شوند ،( نقل از کتاب آئین گنوسی و مانوی ویراسته میرچاد الیاد ترجمه دکتر ابوالقاسم اسماعیل‌پور )
آن جمله مردم یارسان بودند که در قالب حکومت‌های محلی و منطقه‌ای و نهضت‌های جداگانه علیه اعراب به پا خواستند ، آنها بودند که در راه بازسازی و بازیابی دوباره‌ی قدرت توسط ایرانیان و حکومت بر این سرزمین تلاش کردند . که در این راستا می توان به دوره‌های مختلف یاری از بهلول تا پردیور اشاره نمود .
سلطان سهاک و یارانش در پردیور قوامی دوباره به آئین یاری بخشیدند ، آئینی که حمله اعراب در صدر اسلام شیرازه آنرا از هم گسیخته بود و می رفت تا به دست فراموشی سپرده شود که اشارات بهلول در قرن دوم موید این ادعا می‌باشد .
او وانه یاران ، او وانه یاران
 ایمی دیوانین او وانه یاران
هنی مگیلین یکیک شاران
 تا زنده کَـریم آئین یاران
مفهوم کلام فوق می‌رساند که آئینی به نام آئین یاری یا « آئین یاران » در میان مردم خصوصاً گستره‌ی پهناوری از غرب ایران رایج بوده است و بهلول می فرماید ما آمده‌ایم تا این آئین را دوباره زنده کنیم ، شواهد و قراین زیادی در کلام وجود دارد که حاکی از وجود آئینی به نام آئین یاری قبل از اسلام بوده است .
اما می پردازیم به توضیح و تفسیر مفاهیمی که در تعریف یارسان در مقدمه همین مقوله آمده است .
الف : بارزترین مبانی اعتقادی یارسان « دونای دون » می‌باشد ، و با توجه به همین مبانی مردم یارسان برای تمام ادیان ، مذاهب ، اقلیتها ، قومیتها و بطور کلی عموم انسانها احترام و عزت قائلند و توهین به آنها را طبق قوانین و شرط و شون آئینی خود گناه می‌دانند ، بگونه‌ای که روابط اجتماعی این مردم در هر زیستگاه و در میان هر مذهب و قومیتی ، رابطه ای حسنه و شایسته و محترمانه بوده و می‌باشد ، نمونه‌ای از این رابطه‌ها را می‌توان در غرب و شرق و شمال و جنوب و مرکز کشور پهناور ایران ونیز سایر کشورها به خوبی مشاهده نمود .
ب : همین مبانی اعتقادی یعنی دونای دون موجب شده است که در کلام یاری ، نامی از بزرگان این آئین و ارتباط دونی آنها با پیامبران و بزرگان ادیان و مذاهب دیگر و حتی فلاسفه ، پادشاهان ، ادبا و ......... آورده شود ، و تجلی بزرگان یارسان را در کالبدهای معرفی نماید ، این مسئله بدین معنا نیست که آئین یاری زیر مجموعه ای از ادیان و مذاهبی است که نامی از بزرگانشان در کلام آمده است ، بلکه یک ارتباط دونی است و لاغیر . زیرا هنگامی که مردم یارسان خصوصاً بزرگان این آئین روزگار را بر خود تنگ می ‌دیدند و اختناق آنها را به خود می‌پیچاند ، راهی به ‌جز ترفند ارتباط دونی با مقدسات اکثریت حاکم براختناق نداشتند بگونه‌ای که در پاره‌ای موارد به عبارات و مطالب به ظاهر بی معنای که « شطح»1 و « طامات »2 گفته می‌شد متوسل می شدند ، اما در باطن آنان شوری عظیم وجود داشت که عشق را بر عقل غالب می‌نمود . زیرا مقاومت مردم یارسان در مقابل بیگانگان و دشمنان مملکت مقاومت فکری و غیر مسلحانه بود ، و لیکن در هر حال مقاومت بود ، اسلحه این مردم اسرار آنان بود و در پاره‌ای مواقع افشاء این رازها به بهای جان آنها تمام می‌شد.
«تیمور سرّ فاش کرد سر ویش دانا »
یعنی تیمور اسرار را فاش نمود و در این راه جان خود را از دست داد .
ادبیات کلامی مردم یارسان در رابطه با حفظ تمامیت آئینی خود ، و احترام به کلیه ادیان و مذاهب و قومیتها مایه مباهات و روسفیدی ما می‌باشد . پس آنچه پس از دونای دون در آئین یاری قابل بررسی و حائز اهمیت بوده است ، مسئله اسرار و رمز و راز می باشد . آموزه‌ی رازوری اساساً مسئله‌ای متافیزیکی ، نه به مفهوم فلسفی بلکه به معنای مابعدطبیعی است . تجربه رازورانه
1 ـ شطح در لغت به معنی لب پر آب است که در اثر حرکت غیر ارادی از جام بیرون جهد ، و در اصطلاح سخنانی را گویند بدون آگاهی از زبان عارفان پرشور و بیخود شده بیرون می آید .
2 ـ طامات جمع طامه به معنی حادثه عظیم و بلای سخت . در فارسی به تخفیف میم به معنی اوراد و کرامات سالکان است .
هم به دیرینگی خود انسان بستگی دارد ، شخصی بخواهد با آئین یاری آشنا شود باید آگاهی کامل به دستورات آئینی داشته باشد و با همین آگاهی در میدان یاری گام نهد تا شمه‌ای از رمز و راز این آئین را لمس نماید . در این رابطه شاهدی از یک تک بیت از غزل حافظ را بر می گزینیم :
تا نگردی آشنا زین پرده رازی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیام سروش
پس دو مسئله مهم دونای‌دون و رمزوراز موجب ارتباط تنگاتنگ مردمان این آئین با جوامع خصوصاً با مذاهب دیگر شده است ، یکی از این ارتباطات وجه مشترکی است که مردم یارسان با مسلمانان خصوصاً اهل تشیع و با علی دارند ، مردم یارسان همانگونه که حضرت آدم ، حضرت ابراهیم ، حضرت عیسی ، حضرت موسی ، حضرت نوح ، حضرت زردتشت و دیگر بزرگان را تجلی ذات حق می‌دانند ، حضرت علی را همین طور .
اما بهلول ، شاه خوشین ، باباناوس ، ..... و سلطان سهاک را رهبران آئین یاری می‌دانند ، و اکمل ترین ذات را سلطان سهاک دانسته و بر این باورند که سلطان سهاک و یارانش به احیا و ترویج آئین کهن یاری پرداخته اند ، و ضمن احترام به دیگر ادیان و مذاهب پیروانش را به اجرا فرامین و دستورات یار دعوت نموده است و فرموده است :
من باوام شیخ عیسی1
بُی دورم کرد پرچینا
تا جـــه پردیــور رواج بو ای دینا
یعنی من پدرم شیخ عیسی بود ، ولی دور مسلک و آئین اورا پرچین کشیدم تا دین یاری را رواج دهم ، خوب هنگامی که سلطان سهاک در رابطه با یارسان و مراسم دینی برای نزدیکترین شخص به خودش یعنی پدرش را حدو مرز قائل می‌باشد و پیروانش را به انجام مراسم یاری دعوت می‌نماید و آنرا هم یک دین می‌نامد . چگونه می‌تواند آئین یاری شاخه‌ای از یک دین یا مذهب دیگر باشد،اگر هم چنین بود باید فرامین و فرایض آن دین یا مذهب رابه جای می‌آورد،در صورتی
1 ـ شیخ عیسی پدر ظاهری سلطان سهاک که مسلمان بوده است
که مردم یارسان تنها به اعتقادات و فرامین وفرایض آئینی خود پایبند می‌باشد و همانگونه که عرض شد به هیچ دین ، آئین ، مسلک ، مذهب و قومیتی هم توهین روا نمی‌دارد ، بلکه آنها را محترم می شمارد ، به همین دلیل است که مردم یارسان بر خود می بالند که آئینی مترقی را پیروی می‌نمایند ، آئینی که اساسی‌ترین عنصر عقیدتیش « دونای‌دون» می‌باشد و همین «دونای‌دون» نه تنها توهین به انسانها بلکه توهین و آزار به هر جانداری را منع کرده و گناه محسوب نموده است ، و کلام بزرگان نیز در این راستا موید این مطلب است ، شاه تیمور در این مورد می‌فرمایند :
یاران مـر اوسا تیمــور دلشاد بود
آزادی مخلوق دادرسی داد بود
شاه تیمور این رهبر آئینی ، آزادی و عدالت را برای تمام موجودات و در تمام زمینه‌ها خواستار شده است . دیدگاه مردم یارسان یک دیدگاه فرا دینی می‌باشد .
پس همین « دونای‌دون» است که می توان با بررسی‌های علمی و فلسفی جواب بسیاری از سئوالات را که مذاهب دیگر از آن عاجز هستند به خوبی ارائه دهد . جهت اینکه ثابت نمائیم که یارسان یک آئین مستقل و کهن بوده و ذکر اسامی پیامبران و یا امامان و حتی فلاسفه و ادیبان مشهور دالی بر زیر مجموعه بودن این آئین در ادیان دیگر نمی‌باشد و باز هم برای اینکه این شک برای افرادی که آئین یاری را شاخه‌ای از ادیان دیگر می‌دانند به یقین تبدیل شود که یارسان شاخه‌ای از هیچ دین و مذهبی نیست ، بلکه خود آئینی است مجزا ، که دارای کلیه قوانین فرهنگی ، آئینی ، اجتماعی ، حقوقی و فلسفی مربوط به خود می‌باشد ، به ذکر نمونه‌های از کلام در این رابطه می‌پردازیم ، و در آخر نیز تفاوت‌های آن را با ادیان دیگر خصوصاً دین اسلام و مذهب شیعه که با توجه به عامل زیستگاهی و روابط اجتماعی تأثیرات بیشتری در میان مردم یارسان داشته باشد ذکر نمائیم :
سلطان مرمو :
داوو درســــا ، داوو درســـا
راگــه حقیقــت داوو درســا
حقیقت بَنیــوَن بنیامین بسـا
میردان و قانون بنیام حق ناسا
بنیامین عیسی عیسی بنیامن
قــانونش طیــار طرش تمامن
درکلام فوق که از فرموده‌های خود سلطان سهاک است پیربنیامین را جلوه یا دونی از حضرت عیسی مسیح معرفی نموده است و فرموده است که آئین حقیقت ( یارسان ) آبند یا سدی است محکم مستقل (بَن= سد) که دیوار مستحکم این سد را پیر بنیامین بنا نهاده است ، حالا اگر ما این استدلال را داشته باشیم که چون در این کلام نامی از عیسی آمده است ، پیروان آئین یاری شاخه‌ای از مسیحیت می باشد ، و طبیعتاً می‌بایست مراسم آئینی مسیحیت را هم به جای آورند دچار اشتباه شده‌ایم و چنین چیزی نیست ، البته ممکن است طبق تعریفی که از یارسان شد در یک زیستگاه مسیحی نشین و یا زیستگاهی که تقویم سالی و رسمی آن بر مبنای میلادی است ، تأثیری بر زمان فرارسیدن اعیاد آئینی آنها داشته باشد ، ولی در اصل ایدیولوژی یاری ، هیچ تأثیری نداشته است . بیشتر کاکه‌ای‌های عراق( یارسانی‌های عراق) تاریخ شروع خاوندکار ( روزه خاوندکاری یا مرنو) را برمبنای دوازدهم از ماهای میلادی محاسبه کرده و انجام می‌دهند ولی نذر و نیاز و قربانی را طبق دستورات پردیوری و سلطانی انجام می‌دهند و همچنین یارسانیهای مقیم شهرهایی چون تهران ، تبریز ، همدان ، قزوین ، ارومیه و شیراز و .... چون اطلاعات کمتری از حساب و کتاب سلطانی و پردیوری داشته اند بر مبنای ماههای شمسی اعیاد خاوندکاری و قولطاسی را انجام می‌دهند ، اما شرط و شون اصلی همانی است که سلطان سهاک گفته است .
خوشبختانه در سالهای اخیر با توجه به چاپ و نشر کتابهای یاری ، اطلاع رسانی ، ارتباطات و رسانه‌های پیشرفته ، مردم یارسان در هر نقطه کشوری باشند سعی می‌کنند تاریخ اعیاد خود را بر مبنای پردیور انجام دهند ، اگر چه کار بسیار سختی است اما تلاشهای محققین و نویسندگان یارسانی توانسته است تأثیر بسزایی در انسجام و وحدت میان کلیه یارسانیها در عموم کشورها خصوصاً در گستره ایران داشته باشند ولی باز هم زمان بیشتری لازم است که با آگاهی فرهنگی و کلامی در میان توده‌ها به یک تاریخ واحد و کلامی برسیم .
اما نمونه کلامهای دیگر و ذکر نام بزرگانی از مذاهب و ادیان و اسطوره‌هاکه به صِرف آمدن نام آنها در کلام نمی‌توان یارسان را زیر مجموعه نامیدبلکه رویه « دونای‌دونی» چنین است :
بنیامین مرمو :
مکانم چولن ، مکانم چولن
ویم قیس چول گرد مکانم چولن
لالم نه بالن پوسم نه کولن
لالم خـواجامن یاران چه حـولن

داوو مرمو :
سلیمان پری ، سلیمان پری
سلیمـان نان شای دیو پـری
نگینـم بنیـام یاوام خبــری
مجنونم موسی تاجم حیدری

پیر موسی مرمو :
هر و خور هلات تا و خور آوا
رجـوشن و ذات تای بی همتا
بی همتـا علین ، علین الله
دلش دلــدلن ، الله و ایــوالله

سلطان مرمو :
تا سکه نبو جوز نین قبول
هر له باوا آیم تا آخــر رسول
دون و دون امایم اصول و اصول
راه یاری حقن پی یاران قبول

پیر مکائیل مرمو :
نوذر شای کیان ، نوذر شای کیان
شام بی نودم نوذر شای کیان
شام بنیامین بی چوگا نو زمان
وینه کُرد گرد شی نه میدان
در کلامهای بالا از قیس اسطوره داستان لیلی مجنون ، حضرت سلیمان پیامبر قوم یهود ، حضرت علی امام اول شیعیان ، حضرت آدم و نوذر شاه پادشاه کیانی صحبت شده است . پس با توجه به کلامهای فوق به همان تعریفی می رسیم که در مقدمه این مقال برای تعریف یاری آمده بود یعنی تمام آئینها و مذاهب کهن ایران باستان بگونه‌ای ریشه در آئین یاری دارند و با توجه به مبانی اعتقادی « دونا‌ی‌دون » و زیستگاه پیروان یارسان توانسته‌اند روابط اجتماعی خود را با پیروان دیگر ادیان و آئین‌ها و مذاهب سازگار نمایند .اما به شرط و شون خود پابندی کامل داشته‌اند و فرامین و فرایض آئینی جداگانه و مستقل به جای می‌آورند که در هیچکدام از مذاهب و ادیان دیگر وجود ندارد . از قبیل مرنو ، قولطاس ، انجام نذر و نیاز با مراسمی ویژه ، نامگذاری نوزاد و .... که پارامترهای ویژه آئین یاری می‌باشند .
اما چون موسسه محترم لاند اینفو مارا زیر شاخه‌ای از مذهب تشیع به حساب آورده است ، باید بعرض مسئولین محترم آن موسسه برسانم ضمن اینکه هیچگونه توهین و اهانتی نه تنها به مذهب شیعه بلکه به هیچ مذهبی روا نمی‌داریم حتی یک مورد از قوانین دین یاری با قوانین اسلامی به ویژه شیعه مذهب شباهت و همخوانی ندارد . در اینجا به بعضی از تفاوتهای عمده می پردازم :

1 ـ در ادیان دیگر اعتقاد بر این است که پیامبران از طرف خداوند به پیامبری مبعوث شده‌اند و تمام مطالب کتابهایشان که مجموعه قوانین مربوط به آنها را بیان میکند توسط جبرئیل دریافت و بسمع مردم رسانده است .
اما ما پیروان دین یاری براین باوریم که ذات حق در جامه بشری در دورهای مختلف که آخرین آن سلطان سهاک است به میان ما آمده است ، و تمام قوانین یاری در جم‌های مختلفی که در پردیور توسط شخص ایشان تشکیل می‌شد ، به تصویب اعضاء رسیده است ، در اصل سلطان سهاک اولین کسی بود که مجلس قانونگذاری را تأسیس نمود .

2 ـ کتاب مقدس هر کدام از ادیان به زبان آن پیامبر آمده است ، قرآن عربی ، تورات عبری و .... .
در صورتیکه کتاب مقدس و دینی مردم یارسان هم دیوان‌گوره بوده و به زبان کردی می‌باشد در اینمورد سلطان سهاک می‌فرماید : « دیوان گوره‌م نام دفترا بیزار چا آ کسه بی جوز و سرا »

3 ـ مردم یارسانی معتقدند چهار ملکه در ازل وجود داشته و در هر دوره‌ی ذاتی در جامه انسانی جلوه نموده اند که در آخرین دوره‌ی ذاتی یعنی زمان ظهور سلطان سهاک در 733 سال پیش در پردیور در غالب بشر به اسمهای ( پیربنیامین، داود کوسوار ، پیرموسی ومصطفی داوان ) آمده‌اند .

4 ـ اصول دین در آئین یاری شامل راستی و پاکی و نیستی ردایی میباشد ، که مانند چهار ستون 72 شرط(قانون) را در بر گرفته است « یاری چوار چیون باوری وجا راستی ، پاکی ، نیستی و رداء) .

5 ـ همانگونه که همه ادیان و آئین‌ها ،عبادات و نماز خود را به صورهای متفاوت بجا می‌آورند در دین یاری پیروانش را ازخواندن نماز به شکلی که دیگر ادیان بجا می‌آورند معاف نموده است و مارا به انجام دادن نذر و نیاز که عبادت ویژه یارسانی است موظف نموده است در این مورد بابا ناوس می‌فرماید :

ناوز مرمو :
صوفیان بدساز ، صوفیان بدساز
هیها بو هشتای صوفیان بدساز
یارم نکـــرو ای ذکــر نمـاز
شــــرطم هــانه رای جمو نیاز
پی خــار نیانم تفتی پوس پیاز
یاران وش بوان وی شادی و شاباز
دوستــم چا وشیم بکــرو پرواز
چپ دس بکــردی باچدی و آواز

6 ـ روزه در دین یاری در دو نوبت در آبانماه ( نوامبر ) و دیماه (ژانویه ) برگزار می‌گردد که در هر نوبت مردم یارسان 3 روز در روزه هستند . و با مراسمی ویژه که فقط خاص آئینی است انجام می‌گیرد در صورتی که ادیان دیگر چنین نیست .

7 ـ مردمان پیرو دین یاری بنا به آموزه دینی مبانی اعتقادی (دونای‌دونی ) را قبول دارند و بر این عقیده هستند که روح انسان هزار ویکبار به دنیای فانی برای صیقل و جلا دادن رجعت میکند تا در هزار ویکمین به ذات حق ملحق شود در اصل خود روح جزئی از ذات حق شود ( انسان خدائی) و به همان لقایی که حافظ اشاره نموده است «ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است بردار نقاب که محتاج لقاییم »

پیربنیامین مرمو :
چه هزار و یک دون بونیش نجاتی
قلــم زر روحش بزیــو پی ذاتی
نشان یاری بون چه حضــوری
هم پری قاپی جم بدان دستوری
خـواجـام بدروش خــلات نوری

8 ـ کلام یاری در رابطه با جهان بینی یاری ایچنین می‌فرماید ،
سید باویسی مرمو :
پادشاه موجود ، پادشاه موجود
صاحب کار و دین پادشاه موجود
چه امـر ویتـن ای بود و نبـود
دودش چه شمعا شمعشا چه دود
خـارت نه گُلن گُلت نه خـارن
فصـلی خــزانن فصـلی وهـارن
قــدرت کامــل پیشان نمانای
هـرکس و نـوعی اسمشان وانای
پی چیش نتاوای یکرنگ بکری
دنگ دنگ داران بی دنگ بکری
آمانن آمان سّـــرپـوش ستــار
هــر چـه صــلاتن نداریم انکار
در این کلام جهانبینی آئین یاری را برای ما مشخص می نماید ، و مردم یارسان خلقت جهان را به این صورت با تنوع نژادی ، دینی ، فرهنگی ، قومی ..... بنا به مصلحت آفریدگار می‌دانند ، و به حقوق تمام موجودات عالم به دیده احترام می‌نگرند .

9 ـ محل عبادت مسلمانان مسجد ، یهودیان کنیسه ، مسیحیان کلیسا ،و به همین ترتیب هر دینی محلی جداگانه برای عبادت دارد .
محل عبادت مردم یارسان جمخانه است ، که روش عبادت هیچگونه شباهتی با دیگر ادیان ندارد ، «مِردان» مردمان یارسان درجم(جمع) با کلاه و کمربسته به صورت دایره‌وار می‌نشنینند ، با خواندن کلام و دعاهای کردی و چپ دست ، به شکرگزاری می‌پردازند . که هیچگونه شباهتی با عبادت دیگر ادیان ندارد .

10 ـ قبله مردم یارسان پردیور ( محلی در شهرستان پاوه استان کرمانشاه ) و همچنین جم می‌باشد ، اما ادیان دیگر قبله‌های مربوط به خود دارند.
پیر منصور شوشتری از هفتاد و دو پیر می فرماید :

کابه‌م پردیور سلطان سرجــم
یاران نه جمدا دل باران و هم
یکرنگ بنیشان هیچ نکران ذم
مامور سلطان حاضرن نه جم

11 ـ دین یاری براین عقیده اند که یار بودن یک موهبت است که خداوند نصیب هر کسی نخواهد کرد ، و پیمودن این راه عشق بالای می‌خواهد ، که با زور و اجبارنمیشود قدم در این راه گذاشت .
پیر احمد بره‌شاهی از هفتاد و دو پیر :

یاران نکران یاری و زوری
خاصه غلامان رژیان جه نوری
میردیگم گرگن ویل نبو سرسام
چنی گمراهان نپیچو نه دام
یاری بویژو و کوچ و کلام
کلام اکثیرن پری جسه خام
یاری مکرو و طلای زرفام

12 ـ مردم یارسان با پیروی از پیام کلامهای دین یاری طرفدار صلح و آرامش و دوستی در بین تمام مردم جهان هستند .

سلطان مرمو :
بو راست له صلح به ، دور به له آشو
میردانه دارت هل وشن نه کو

پیرالی مرمو :
هی یار گیانی ، هی یار گیانی
از و فدات بام هی دوس گیانی
یاری و مــروتا و مهــــربانی
و صیقه و قروان و گیانای گیانی

13 ـ در آئین یاری مرد و زن از لحاظ شعور اجتماعی و عقلی با مرد برابر است ، ودر کلامهای یاری هردو جنس را برابر و با اسم میرد نام برده است . امادر بعضی ادیان دیگر چنین نیست .

14 ـ ولی در آئین یاری بنا به سند کلامی زن و مرد از لحاظ حقوق اجتماعی ، ارث و.... برابر می‌باشند .
سلطان مرمو :
کناچه و کُری ، کناچه و کُری
توفیــرشان نین کنـاچه و کُـری
بـــش باطنـــن ازل هــــوِری
خـــاتون دایراک اِی بشش خری
بیا و دایان پوران حُری
هــرکسی باچو کنـــاچه و کُـــری
مَوزِیش و دَم مودای کی بِری

15 ـ پیروان آئین یارسان از داشتن دو همسر همزمان منع شده اند ، و طبق کلام مردان و زنان یارسانی همزمان مجاز به داشتن بیشتر از یک همسر نیستند ، در بیشتر ادیان چنین نیست .
سلطان مرمو :
نِمَــــو دو هامسر کـرو نکـــایی
هــر یار دو هامسر چه یانه یایی
ار روژی صد جار چه آ یانه
جمشان نریایی آ کــردارانه
قَویل نیه چه اِی درگــاهی
سلطان مرمو :
بهره هر دو سر نِمو پی هیچ کس
نِمَو دو هنی گیری و یک دس
دو هوو او یک نِمَبو پیوَس
سازگاریشان نمبو به بس

سلطان مرمو :
خطاب به پیر بنیامین
پیــره و تــوه ، پیــره و تــوه
پیــره وَو ذات َ و شانی توَه
باچــدی و میردان و بام و کوَه
یک بش زیادتـــر یاد نکن بوه

16 ـ در کلام سلطان سهاک ما را از طلاق و ازدواج مجدد منع نموده است مگر در سه مورد زیر که در کلام به آن اشاره شده است : 1 ـ انحرافات اخلاقی 2 ـ غرور و تکبر ویا موت یکی از طرفین 3 ـ وقتی اولادی نداشته باشند .که در مورد سوم رضایت طرفین لازم است و قابل ذکر است که در هرسه مورد زنان یارسانی نیز میتوانند برای طلاق اقدام کنند .
سلطان مرمو :
نِیَنِــم صَـلایی ، نِیَنِــم صَـلایی
طلاق پی یاران نِیَنِم صَلایی
هر کس چه یاران اَر سرِش دایی
اَر بطال کَــرو عقـد و نکایی
مصطفاش مامورن پــری جزایی
مَدروش نه وَر تیــر و بلایی
مگــر وی سه شـرط لازم نیایی
بوانو طــلاق نه جــای نکایی
اول چه هامسر بوینــو خطــایی
و چاو ویش بوینو دُزی و زنایی
دویم همســرش بَودی فنایی
سویم چه هامسرش نبوش اولایی
آدیش پا یقین هامسر نبو زایی
نبو بطال کریش عقد و نکایی
و شرطی هامسرش ار بَودی رضایی

17 ـ در آئین یاری حیواناتی که از نظر کلامی حلال گوشت محسوب می شوند پس از دعا خواندن بر چاقو سر می برند و پس از دور ریختن بعضی از اعضاء ، مانند روده بزرگ و .... بقیه ر کاملاً می‌شویند و با شیوه خاص بدون چشیدن می‌پزند و در جم یاری دعا میدهند و به صورت مساوی بین افراد جم نشین تقسیم می‌کنند .
دیگر مراسمهای این آئین از قبیل سر سپردگی شستن مردگان ، دعای خاکسپاری ، دعای خیر برای مردگان ، دعای استحمام جهت رفتن به جمخانه ، دعای نامگذاری بچه ، دعای برادری ، دعای ازدواج و ..... به زبان کردی هورامی بوده و هیچ شباهتی با ادیان دیگر خصوصاً دین اسلام ندارد ، جای تعجب است مسئولین محترم موسسه‌ی لاند اینفو تنها یک کلمه مشترک « علی » بین دین اسلام و دین یاری را پیدا نموده و این آئین را که قدمت هزارها سال دارد را زیر مجموعه‌ای از دین اسلام میداند ، اگر واقعاً این یک کلمه چنین مدرک معتبری است ، توصیه می‌شود که دین اسلام را نیز زیر مجموعای از دین مسیحیت و یهودیت و مسلمانان را نیز یهودی و مسیحی بنامید زیرا در اکثر سورهای قرآنی مخصوصاً سوره بقره ، سوره مائده ، سوره مریم ، سوره یونس ، سوره یوسف و سوره ابراهیم تماماً از موسی و عیسی و مریم و پیامبران یهود و نصارا صحبت شده است . و برای آگاهی بیشتر به‌ مسئولین محترم لاند اینفو توصیه می‌شود ، کتاب دینی یارسان و بقیه ادیان را مطالعه بنمایند ، قوانین و ارکان را مورد بررسی قراردهند نه اسم کسانی که کتابها آمده است، در آنموقع متوجه خواهند شد که ارکان و عبادات آئین یاری فقط مختص به این آئین است و تشابهی با ارکان دیگر ادیان ندارد .
در پایان باید به عرض برسانم ، نیت از انشاء این مقول تنها بابت استقلال آئین یاری از دیگر آئین‌ها می‌باشد و شواهد و مثالها فقط به دلیل تفهیم مسئله بوده و خدای ناخواسته قصد و قرض خاصی در بین نبوده زیرا همانگونه که در متن هم آمده است آئین یاری توهین و اهانت به ادیان و مذاهب دیگر را گناه محسوب می‌نماید.

 با تشکر فراوان  از جناب   آسید حشمت میره بیگی( آژنگ)

Mittwoch, 8. Oktober 2014

ای برادرانی که مرا تجزیه طلب میخوانید.



چه کسی تجزیه را میطلبد.
ای برادرانی که مرا تجزیه طلب میخوانید؛






ای برادرانی که مرا تجزیه طلب میخوانید؛بله من شما را برادر خطاب میکنم...ای دوستان عرب؛ترک و فارس من؛ روی صحبتم با تک تک شما است؛ میخواهم چند کلامی را دوستانه با شما درد دل کنم و مطمئنم کە این کار من، دیگر اجازه نمیخواهد و برچسب مفسد فی العرض به من زده نمیشود...بیایید نگاهی به گذشته بیأندازیم؛بیایید حوادث گذشته را هرچند گوشه ای از آن را با هم مرور کنیم ؛هیچ اتفاقی نمیافتد فقط یک مرور ساده است...آماده اید؟؟خب شروع میکنیم ...من کوردم و تاریخ ملتم را بارها و بارها خوانده ام دیاکو را خوب میشناسم و همچنین کوروش شما را...حلبچه را لمس کرده ام با چهار هزار انفالش ...سنندج را خوب بخاطر دارم و فرمان جهاد شمارا، وقتی قورچی واشی از روستاهای دالاهو، و تمام سیاه چادرهای مناطق دالاهوو را بمباران و گلولە باران کردید، بیاد دارم، بیاد دارم کە ١٠ تن از هم کیشان من توی نذر بدست رئیس جمهور وقتتان بنی صدر شهید شدند، و چند روز بعدش هم، همین رئیس جمهورتان هیلیکوپترش سقوط کرد ما بجای کشتنش، بنا بە قانونمندی کە به آن ایمان داشتیم تحویل پاسگاه دادیم، نتیجەاش آوارە شدن ١٠٠٠هزاران خانوادەی یارسانی دالاهو نیشن بە رومادیە عراق شد و.بارزانیم را خوب بخاطر دارم و دسیسه های شما را...قاسملوم را شرفکندیم را فواد مصطفی سلطانیم را و خواسته هایشان را...و امروز شنگال و کوبانیم را ...گناه من چیست؟گمان میکنم که کورد بودن بزرگترین جرم دنیاست...اما چه کنم من در سرزمینی به این نام یعنی کوردستان زاده شده ام البته کوردستانی که تا امروز هیچ نام و نشانی از آن در هیچ کجا نبوده اما هنوز کوردستان است...من در دامنه ی قندیل و شاهو و دالاهو برای ملتم مبارزه میکنم(هنوز کامل نیست.


برای تاریخی که  به درازای تاریخ انکار شده است اما در دل تپنده ی مادران و پدران شهیدم به گرمی استقبال میشود...آیا من تجزیه طلبم؟؟؟پس چگونه است که سرزمین من زیرپای مردان سیاست شما له شده است.؟؟؟نخیر من دست درازی به یک وجب از خاک شما نمیکنم اما...اما بدانید که من و ملتم امروز هرکدام یک قاضی؛یک قاسملو؛یک شرفکندی ؛یک فواد هستیم....و چه زیباست روزی که همه با هم با یک نفس در یک خاک چهار بار آزادی را جشن بگیریم و سرود دشمن شکن ای رقیب را سر دهیم...و من آن روز را در همین نزدیکیها احساس میکنم و با خود پیمان بسته ام ک این جشن را در حلبچه ی امروز...کوبانیم بر پا کنم


سوپاس  له  یار  عزیزمان   روله  گوران

علیمراد یوسفی 

Montag, 6. Oktober 2014

آسیدفریدون حسینی____آیا مردم یارسان (اهل حق ،کاکه ای) باید مراسم عید قربان را به جا بیاورند؟



آیا مردم یارسان (اهل حق ،کاکه ای) باید مراسم عید قربان را به جا بیاورند؟

باسلام به یاران گرامی






طی روزهای اخیر درفضای مجازی مقالات ونظرات کوتاه وبلندی درباره ی جایگاه « عید قربان دریارسان» مطرح گردیده است وافراد زیادی مستقیمأ به این موضوع پرداخته اند. اما من تصمیم دارم موضوع مذکور را از زاویه ی ومنظر دیگری مورد بحث قرار دهم، زیرا « عید قربان » یک تابع از موضوعات دیگرویا زیرمجموعه ای از یک مجموعه ی اعتقادی دینی دیگراست. درواقع همکنون عید قربان زیرمجموعه یاتابع « سفر حج » دراسلام است .بنابراین اگر بتوانیم ارتباطی بین این مجموعه بااعتقادات مردم « یارسان» پیدا کنیم آنگاه میتوانیم درباره ارتباط زیرمجموعه (یعنی عید قربان)بایارسان نیز نظربدهیم.

ابتدا لازم است یادآوری کنم که اصل موضوع عید قربان مربوط به دین اسلام نبوده است بلکه در دودین ابراهیمی دیگر (یهودومسیحیت)نیز ازآن نام برده شده است ،ولی ازآنجا که بسیاری از قصص ،دستورات واحکام اسلام با تغییرات جزیی از دین یهود کپی برداری شده است، دین اسلام عیدقربان را با تغییراتی به سود خویش تصاحب کرده است.

همکنون عید قربان یکی از مراسم ومناسک واجب ، حج است که صراحتأ در سوره ی حج در قرآن مجید به آن اشاره شده است. سفر حج برهر مسلمانی که وسع مالی داشته باشد واجب شرعی است، پس اگر به بررسی موضع ونظر « دین یاری» درباره ی سفرحج وزیارت کعبه به استناد متون دینی «یارسان » بپردازیم، میتوانیم نتیجه بگیریم که آیا انجام فریضه ی دینی قربانی کردن گوسفند درعید قربان برای مردم یارسان واجب است یا خیر.

در متون دینی یارسان ، دردفتر پردیوری دررابطه با کعبه وسفرحج کلام هایی به شرح ذیل آمده است :

سلطان مرمو:

 ویل نوانی ویل
 باچه غلامان ویل نوانی ویل
روژی صد مینگه نگیلان چوین خیل
 ومیل بنیام هاشیام اوذیل

بنیامین مرمو:
کعبه ی حج ویل
 غلامان مکردی کعبه ی حج ویل
هنگامم نیا هاشیام اوذیل
 شده رشانم کردن اراگیل

معنی کلام : سلطان سهاک می فرمایند : سرگشته وگم ، و ، ویلان نباشید به یاران بگوید که به راه گمگشتگی نروند، وهمانند ایلیاتی وچادرنشینان ( که درپی یافتن چراگاه ،ازیک محل به محل دیگر کوچ می کنند)هرروز صد محل ومنزل را به دنبال پیدا کردن خدای خوددنبال نکنید)که به درستی من در قلب های شما هستم. بنیامیین می فرماید: کعبه وحج بیهوده نروید به یاران بگویید که این راه را نروند ،من قدمی برداشتم (یعنی دریک پروسه دونای دون )به قلب های شما آمدم وآنان که به گرد چادر سیاه کعبه می گردند گمگشته وسرگردانند.

پس نتیجه می گیریم که متون دینی یارسان ،رفتن به حج وطواف کعبه را، راه گم کردن می داند ، یعنی افرادی که این راه را برای دیدن حضرت حق برگزیده اند آدرس را اشتباهی می روند. اما وقتی که به کسی اعلام می کنیم که آدرس راه مقصد ومقصودش را اشتباه می رود ، اخلاق وعقل حکم می کند که آدرس صحیح را به او بدهیم . بنابراین بازهم مجددأ به کلام پردیوری یارسان مراجعه کنیم ببینیم چه آدرسی به ما می دهد؟ :

یادگار مرمو:
 اوذیل بنیام
 بارگای شام وستن اوذیل بنیام
 غلامان بیان چنی سرانجام
 شه ده رشانم کل وستن نه دام
بنیامین مرمو:
 هنت گروی جه عالم اولایی
 نه چه بابا آدم نه چه حوایی
 خدا باآشان آشان با خدایی

مصطفی مرمو:
 هنت گروی یاری منمانان
باقی وقلم موسی مزانان
 سلطان وخدای برحق مزانان
داوو مرمو:
 هنت گروی
 گروی ناجین
 کعبه شان جمن ویشان حاجین

لوام اوکلام کلامم وانا
 کعبه ی من جمن ای مهربانا
 ورتر نه خواجا پیرش نمانا

معنی وتفسیر: بابایادگار می فرمایند: بارگاه وخانه ی حضرت حق را درقلب یاران قرار دادیم وای یاران با کلام سرانجام می آیند وآنگاه همه آنان که قبلأ دور چادرسیاه کعبه زیارت می چرخیدند وزیارت می کردند را در دام معنوی« دین یاری» می اندازم .(یعنی عاقبت آنان درزندگی هاوجامه های ی بعدی درپروسه ی « دونای دون» به یار، ومقصود خویش خواهند رسید وراه درست را پیدا خواهندکرد)
. بنیامین می فرمایند: عده ای از مردم هستند (منظور مردم یارسان است)که از عالم برتر ووالاتری هستند. اینان نه از نسل بابا آدم ونه از نسل حوا هستند .خدا با آنان هست وآنان با خدا(یعنی خدا همواره درقلبشان است وخودشان بخشی ازاو یند).
داوود می فرمایند : عده ای هستند که نیازی به نجات دهنده وناجی ندارند چرا که خودشان ناجی ونجات دهنده هستند، کعبه ی آنان « جم یاری» است بنابراین خودشان همیشه حاجی هستند(زیرا جم یاری کعبه ما است).

به سوی دفتر وکلام یاری رفتم وآن را خواندم // ودریافتم که کعبه ی من «جم یارسان» است وقبل از هرچیز برای ما رابطه ی پیروپادشاهی را (به جای رابطه ی عابد ومعبود) قرارداد.

وچه زیبا«شمس تبریزی» نیز دراین باره می گوید:

 طواف کعبه دل کن اگر دلی داری
 دلست که معنی تو گل چه پنداری

ای قوم به حج رفته، کجایید؟کجایید؟
 معشوق همین جاست، بیایید! بیایید
معشوق تو همسایه ی دیوار به دیوار
 در بادیه سرگشته شما در چه هوایید؟
گر صورتِ بی صورت معشوق ببینید
 هم حاجی و هم کعبه و هم خانه شمایید

سعدی نیز چنین می گوید:

 طواف خانه ی دل کن که کعبه از سنگ است
 که آن بنای نبی واین بنای خداست



بنابراین باتوجه به فاکت هایی که از متون یارسان نقل شد ، کعبه وحج مردم یارسان ،همان گردهمایی ومراسم مذهبی « جم یارسان» است که یاران هرهفته به صورت دایره ای در جمخانه و« جم » دور هم می نشینند ونذر ونیاز خود را همراه با نوای دلنشین تنبور وسرودها وکلام های مذهبی به جا می آورند. مراسم « جم» در هر جا ومکانی با حضور یارسانی ها صورت بگیرد آنجا کعبه وقبله ی یاران یارسانی است. به همین دلیل مراسم عید قربان که زیر مجموعه ی مناسک حج و زیارت، خانه ی کعبه در عربستان سعودی است ، هیچ پیوند وربطی به پیروان « دین یاری »یعنی مردم یارسان وکاکه ای یا اهل جق ندارد. زیرا دین یاری ، دین انسان خدایی است ، به همین دلیل خدا در دوره های مختلف تاریخی درقالب انسان ظاهر گشته است و نهایتأ در دوره پردیور (درحدود 758سال پیش) درجامه سلطان سهاک در اورامانات کردستان ظاهر شده وبه همراه یارانش دین یاری را از حالت دوره پنهانی وسِرّ به حالت آشکار ومکتوب درآورند.

به هر حال به طور یقین میتوان گفت که عیدقربان به ادیان ابراهیمی تعلق دارد ، البته در متون یارسان به عنوان یک واقعه تاریخی وبا تعبیرونتیجه ی کاملأ متفاوت ازآن یاد می کند. متأسفانه گاهی یادآوری واشاره به بعضی از حوادث تاریخی ودینی در متون دینی مردم یارسان ، به تایید ویا انجام آن مناسک ومراسم تعبیروتفسیر می شود، که این اشتباه محض است . مثلأ دردفترپردیوری از حضرت محمد،موسی وعیسی وسایر انبیا یاد می کندوآنان را یک ضرورت تاریخی درپروسه « دونای دون» و آشکار شدن حقیقت دین یاری می داند. اما آیا مفهوم این موضوع این است که ما باید به مسجد،کلیسا یا کنیسه برویم ومراسم دینی آنهارا به جا بیاوریم ؟ . فلسفه ی دین یاری کثرت گرایی ، تعددوتکثر افکارواندیشه واحترام به همه ی اعتقادات دینی وغیردینی است به همین دلیل در دفتر پردیوری حتی برای بت پرستان ارزش قائل شده وبه آنها احترام می گذارد چرا که همه ی اینها را به عنوان یک ضرورت تاریخی وبراساس میل ورغبت حضرت حق میداند، کلام پردیوری دراینباره چنین می گوید:

بت وبتخانه خواجام نیایی
 پوسه مواچان پنش خدایی
معنی : بت وبتخانه نیز با اراده ومیل سلطان سهاک بناشده ونمادی از حق است به همین دلیل به آن خدا می گویند.
به همین دلیل براساس فلسفه ی یارسان حتی دربرخورد با بت پرستان ، اعتقاد به شکستن بت ها ونابودی شان نداریم زیرا فرهنگ یارسان فرهنگ حذف ، فرهنگ خون ،شمشیر وجهاد نیست.

درسال های پایانی عمر پدر عزیزم آقای سید ولی حسینی ، سئوالات وابهامات بسیاری را درباره موضوعات دینی وتاریخی از ایشان پرسیدم وخوشبختانه جواب بیشترسئوالات خود را دریافت کردم . از جمله اینکه از ایشان پرسیدم بااینکه به استناد متون دینی یارسان عید قربان ربطی به یارسان ندارد پس چرا در مناطق یارسان نشین ، عید قربان نذر وقربانی می کنند؟دراین روز معمولأ با استفاده از رسم وسنت « خوین ریژان » به صورت جمعی نذر به جا می آورند.خوین ریژان به این معنی است که مردم هر محله با مشارکت جمعی اقدام به خرید یک گوسفند یا گاو می کنند وبه رسم ورسوم نذر ونیاز یارسان در« جم »دعا می دهند و«نواله وشوربا» را به صورت مساوی بین خودشان تقسیم می کنند. پدرم جواب سئوال مرا چنین دادند:

« بخش های زیادی از شهرها وروستاهای یارسان نشین در جوار وهمسایگی مردم مسلمان بوده وهستند. درروز عید قربان مردم مسلمان گوسفند وگاو قربانی ونذر می کنند وآن را به صورت خام بین همسایگان تقسیم می کنند،ازطرفی براساس اعتقادات مردم یارسان ، معمولأ گوسفند یا هر حیوانی که اسم « نذر» برآن گذاشته می شود بامراسم خاص ذبح وسپس پخته ودر« جم »دعا داده می شود ، لذا از آنجا که یارسانی ها از خوردن گوشت نذری خام اکراه داشته اند، واز طرف دیگر برای رهایی از طعنه، کنایه ونگاه های تکفیری همسایگان مسلمان، ونیز برای حفظ استقلال وعزت نفس خود وخانواده هایشان وعدم وابستگی به دیگران ، با همدیگر همکاری وهمیاری کرده واقدام به جمع آوری پول وانجام نذر ونیاز به سبک وروش یارسانی در روز عید قربان کرده اند .لذا از دیرباز تا کنون این رسم بدون هیچ پایه واساس مستند دینی وبراساس عَرف به صورت یک سنت باقی مانده است».

اینجانب شخصأ نمود وعینیت سخنان پدرم را در روستای « نیلک» از توابع گهواره گوران تجربه کرده ام ، این روستا تقریبأ دارای تقریبأهفتاد خانوار است که از این تعداد شصت درصد مردم مسلمان وچهل درصد یارسانی هستند . یارسانی ها را در این روستا « گوران» ومسلمانان که اهل تسن هستند « جاف » نام دارند. آنها روابط بسیار دوستانه وهمکاری خوبی درزندگی روزمره با همدیگر دارند ،لیکن مردم یارسانی (گوران )روستای نیلک به طور مستقل وبا غرور مراسم عید قربان را به روش نذر ونیازیارسانی انجام می دهند و«جاف ها»نیز به سبک وسیاق خودشان. به یاد دارم درحدود پانزده سال پیش وقتی که با پدرهمسرم مرحوم آ سید حیدرحسینی وپسرانش در باره ی عدم ضرورت انجام نذر وقربانی در روز عید قربان سخن گفتم ، آنها بسیار ناراحت شدند وخطاب به من گفتند ؟« آیا انتظاردارید کاری بکنیم که زن وبچه ما ن دراین روز چشم شان به دستان دیگران باشد وگوشت خام نذری بخورند؟»...... به هر حال من درآن زمان به دلائلی سکوت رابه ادامه ی بحث ترجیح دادم .

به غیراز اجرای مراسم عید قربان، دربعضی مناطق ، بدعت های دیگری بعد از انقلاب، دررسم ورسوم یارسان گذاشته شده که شرکت درمراسم ماه محرم (تاسوعاوعاشورا) ویا شرکت جشن های مذهبی همچون عیدغدیرخم یا جشن ولادت امامان شیعه ازآن جمله اند.متأسفانه بعضی ها معتقدند که نباید دراین رابطه زیاد حساسیت نشان داد آنها می گویند: « خب چه اشکالی دارد حالا ما درروز عاشور، عید قربان یاعید غدیر و....نذر ونیازی بکنیم ویا بادرست کردن یک شربت یا شعله زرد ویا شرکت در مراسم مذهبی عزاداری ماه محرم با تنبورنوازی وکلام خوانی ، با همسایگان مسلمانمان همدلی کنیم ؟» غافل از آنکه این بدعت های خطرناک، آرام آرام زبان ، فرهنگ وآداب ورسوم مردم یارسان را تحت تأثیرقرارخواهدداد. درجواب این عزیزان باید گفت: دین یاری ومردم یارسان به همه ی ادیان وعقاید احترام می گذارد لیکن باید استقلال وهویت خویش را حفظ کند. مفهوم احترام گذاشتن به ادیان ، به معنای شرکت در مراسم مذهبی آنان نمی باشد.همانطور که میدانید عید خاونکار یکی از بزرگترین ومهمترین مناسبت های یارسان است، آیا با وجود چندین میلیون یارسانی درایران ، آیا تا کنون حتی یک بار نامی از این مراسم باشکوه درصدا وسیما وروزنامه ها ی دولتی برده شده است؟ آیا در مناطقی که یارسان اکثریت جمعیتی را دارا است (مانند کرند غرب ،گهواره گوران وقلخانی)، اقدامی ازطرف ادرات دولتی برای تسهیل انجام مراسم خاوندکار همچون تعطیلی روز عید خاونکار صورت گرفته است؟ آیا مسئولین دولتی به خود اجازه داده اند که حتی برای یک بارهم که شده ، این عید بزرگ را به مردم یارسان تبریک بگویند؟چرا سالهاست احترام به مراسم مذهبی فقط یک طرفه از طرف یارسان رعایت می شود؟درماه رمضان سی روزکامل مردم یارسان به احترام مسلمانان در کوچه وخیابان چیزی نمی نوشند ونمی خورند ونهایتأ عید فطر را نیزبه آنان تبریک می گویند.اما آیا این احترام متقابل بوده است؟ آیا نادیده گرفتن رسم ورسوم یارسان تلاشی برای حذف هویت واقعی مردم یارسان نیست؟

درپایان ازاینکه علی رغم قولی که به دوستان عزیز داده بودم ، به دلیل طولانی شدن مقاله نتوانستم به موضوع « تاریخچه نذر و قربانی کردن از دیرباز تا کنون» دراین مقاله بپردازم ، پوزش میخواهم . درآینده نزدیک این موضوع را درقالب مقاله ای جداگانه تقدیم حضورتان خواهدشد.



بااحترام سیدفریدون حسینی . اسلو . نروژ 14.07.1393برابربا ششم اکتبر دوهزاروچهارده میلادی

Sonntag, 5. Oktober 2014

له اشعار مهندس فریدون سهرابی گوران ..شعری در رثای مادری آواره در کوهها و بیابانهای اطراف شنگال و سنجر

له اشعار مهندس فریدون سهرابی گوران
شعری در رثای مادری آواره در کوهها و بیابانهای اطراف شنگال و سنجر
هاوار ،هاوار
ایه چه ترشقه ی بی هاته سراغم
که سوزان ، تمام داریل باغم
آگر چی له گشت بیه گله جار
داریل گیلاس و آلبالو و هنار
کس خور نیری له حال زارم
سوزیا ، له بیخ سیا چنارم
پرچین باغم ودیلی گردن
گل نسترن ونیلوفرم ویغما بردن
گل مخمدیم بردنه تجارت
بیخ و بن چینه م کل دان وغارت
کارم زاریه بیزارم له گیان
جور بایه غش له شون میلکان
صو تا ایواره هر داد بیداد کم
دنگ مظلومیت خوم دیرم فریاد کم
(سهرابی ) گیلانغرب (24/5/1393)

آواره کان شنگال

شاعر ولاتمان مهنس فریدون سهرابی

له اشعار شاعر عه زیزمان کا عه لی کرمی در وصف (یاران بنوره ن وه مردم شنگال )

له اشعار شاعر عه زیزمان کا عه لی کرمی در وصف (یاران بنوره ن وه مردم شنگال )
یاران بنوره ن وه مردم شنگال
ژنان ، منالان گشت بی په رو بال
کوبانی له ای لا گرفتار بیه
منالیان ویلان و مال آوار بیه
ساتی نیه قرار هان له پژاره 
پیاگیان بی دسلات و ژنیان هژاره
هی داد هی بیدادبی میلکان وه خوه م
بی ملک و مکان هه ر ویلان وه خوه م
تا کی بکیشیم ای ظلم و جوره 
ده سم وه داوان ای خوای گوره
ده سم و داوان سلطان سه رجم
ده ر بکی له لامان جنگ و خوسه و خم
دنیا گشت نگران چته و داعشه
داوو آگر بیه ای آلای رشه
مصطفی پر زور ریشگه ت در اری
بکه ی وه دوچارت خم وه خه رواری


علی کرمی



له اشعار کاکی سیامک نجفی

له اشعار کاکی سیامک نجفی
ئەوسا
وەختێ خوەت رەژانی
وەل ماشتەگەد یە کووڵ شەوارە
وە ناو دڵم
پەخشانی
تەفرتووینییم لە ناو کەپەر هەزرەتەم
لەخشانی
قرم،
نەرمەناز نەسرەویانت
لە ناو دڵ نەپەرەژیاگم
چەمانی
وەختێ تووف هاتنت
پاپای وسانیە
لافاو بردنم،
وەردەوەردەی کەنیانیە
ئەوسا
وەختێ چەوت رەژانیای
لار راس وەت
ئەوە راس بی ک چەفت چیا.


شعر کاکی سیامک نجفی 

خه‌و 12
من جەوز سەر
ئەڕا دەنگ زیڕزیڕەک شکانمە
هه‌مرای خەو شوان خەڵەتنە وە ناو چەم نەڕشیاووی
دەنگ زیڕزیڕەک چییە بن
جەوز لە قەی دار کەفت،
وەرجڵە ئەوەییک
خه‌و له‌ چه‌و که‌سێک بشکیا.
کاکی سیامک نجفی






ریز و سپاس دیرم ئه رای برای عه زیز و خوشه ویستم و شاعر ولاتمان کا ئه مین سهرابی که لایق زانسته

ریز و سپاس دیرم ئه رای برای عه زیز و خوشه ویستم و شاعر ولاتمان کا ئه مین سهرابی که لایق زانسته ....
قلمت توانا من له ئه ی ری دویروه چه و ت ماچ که م نمونت فره بود
علی قربان عقل و فامت بام
قربان غریبی دور ولاتت بام
من له بانیاران تاسه ی توم کردن
بلام زمانه تو لیم دور کردن
چه بکیم له ده س زمانه ی دونه
اینه کارشن ای چرخ کونه
لو روژه من توم ناسیه ن وه ناو
لیم حرام بین هم خورد و هم خاو
امیدم ایدن و شای هورامان
جاریک تر بایته باوش نیشتمان
امینم یانه م هاله بانیاران
تاسه ی توم کردن له ولات آلمان
سهرابی نژاد اصل گورانم
وینه ی سیل میو اسر له چمانم

له اشعار شاعر گرانقدر زنده یاد استاد اسد چراخی

له اشعار شاعر گرانقدر زنده یاد استاد اسد چراخی
بی وفا تا کی دوریدتامل کم
زمزمه دورید تسکین دل کم
مرتو نیزانی درد داران
زمزمه مسی وادی وهاران
کرماشان بی توبی رو نق منن
رنج صبورید ریشه دل کنن
صفای طاقوسان بی شو ق وشوره
سراو سر چشمه سراوان کوره
خیال خیمگای ولان مگه دو
شایدپیدای کی گل غنچی چو ن تو
گل چو تو بیه و گل زارو ه ودیشتو وه
دمن دیشت شاروه عریز و دوید دل پر عزاو ه
جرگم لت لته دلم کواوه
خرمانی خیال خو مه چو سنن
عقل و عشق وسر دو راهی منن
اخر بی وفا درد رنج تا کی
تاکی انتظار نی و می و بی کی

دیده خاصان دور له وفا بو
رحم ومرو تی جور و جفا بو
یسه و هجران دوریگی بالات
شراره لیزراشاره الات
سزام برشیام گردم چیه باد
درو نم گر دره جور کوره حداد
شرط وبی تو ننیشم وشاد
بومه جارو کیش طاق که فرهاد
تا بوده تسکین دله پر دردم
عاشقم دربار عاشقان گردم

له اشعار کا علی عسکر خسروی له وصف زنده یاد استاد اسد چراخی




له اشعار کا علی عسکر خسروی له وصف زنده یاد استاد اسد چراخی

ماموسااسد شهرت چراغي
زوي مال آوايي كردي له دلمان داخي
منزلت خير بو ريگت پر ريويار
اشعارت مرحم دواي درد ه يار
شعر دلنشين له ناخ پر دردت
ناكسان شكانن مينا بي گردت
و نيرنگ ناكس گران بوي دردت
وپيت افتخار كيم پي وفا و شرطت
ماموسااسد دل پر له درد
كورد پاكنژاد بي عيب وبي گرد
اي دنياي فاني محل گذرن
بقاي جاودان تنيا هنرن
اشعارتان هنر ني دنيا ديجور
سرايتان بهشت مكانتان پر نوير
منيچ درد ه يار دل و حوينوه
آماده سفر اسب و زينوه
ورجه نه سفر سوار بووم وزين
اجل صيايه. نيشتگه نه كمين
چاوري راه من نيشتن وقين
سوار مه پي كوه له اريچه زين
اوخت من چم و جم رفتگان
بوم هاودم دوير كفتگان
شاي بوم وديار قديم ياران
نو شار آوا دل. پر خمباران
نيشمه كناريان وسيرصفا
و خيال راحت دوير له رنج وجفا
شاي بوم دوين قوم وخويش
بي باك له فاني دولت من و دوريش
ياران بزانن ايدنيا هويچه
محل گذره پر خم و پيچه
دلخوشي نيريت بي مايه پويچه
چوين كشتي غرق له موج وگيجاه
اي دنياي فاني ميدان جنگن
بري دلشاي بري دلتنگن
بري مه لوان دل و بي مراي
بري منيشو چند روژي و شاي
ار كيخسرو بوي پاد شاي كيان
ار رستم بوي جور بور بيان
عاقبت گذرن و ريگه و سفرن
كوچ دير وزوي قضاو قدرن
ياران شاد بوين لي دنياي فاني
و شاي بژين تاگه تواني

له اشعار کا علی عسکر خسروی

له اشعار کا علی عسکر خسروی
ياران بويشن كي لي دنياخمبار نيه
گرفتار و درد روزگار نيه
كي لي دنيا زمدار نيه
جي زام پلنك گزه مار نيه
زام و گزه مار زوي بوتن ساريژ
درد دل منه دايم ها له ايش
ايش و نيش زام. درد كاريمه
بايد بنوشمه ي له نا چاريمه
مگر نه ژيان له بي عاريمه
بارخم كيشان له ناچاريمه
اكر كسي بوت ارا من بويشي
ويشم دهل كوت شواز ي كيشي
ياران من باختمه لي قماره
ژيان له لام جور ژار ماره
بري شربت نوشي من لي ژاره
حكم طبيعته چارم نا چاره
درد ها دروينم خو ناد ياره.
هر آخ كيشم سو تا ايواه
هاوار بي سوده دل بي قراره.
عجو جنگي كه له ناو اي شاره
دل كويچه نيه دروين شاربويا
كس له درد كس خوردار نيه
زمانه ظالم چنيم زور كردن
چراخان كويچم خاموش كردن
گناه من چه بي خور نيارم
معمار ازلي هاته ناو شارم
وپا ويل بيل. قلنگه و دس
كويچم ويران كيت بي وچان و نفس
توايت جريمه گنام يكجار بسيني
و نيش قلنگه خوي قلام برمني
خريكه رمني قلاي شاركم
له ر يشه كنيت چوار ديواركم
پرسم اي معمار وساي باهنر
قلاجاي خوته بي در وپنجر
قلا برميتن شار بوته ويرانه
خاپوري مكه ، مگر بهانه
ويشي اي مسكين له خوت بي خور
قلاي تو شكياس چند سال نيه ور
كشتي شكياگت مندن له بندر
دايم هانه گيج بگريتن لنگر
ويشي. خومم ناخدا هم ملوانم
له موج دليا خوم كشتي رانم
معمار عالممم باش مله وانم
له هر كس خاستر جاي لنگر زانم
قلا دل منه ، شار دروينمه
گول گل زوخاو هامته خوينمه
هاوار بي فايده ظالم زورداره
زويخاو خوراكمه ليل ونهاره
سور بوته پيشت دل بي انيش
له داخ روزگار كم أخ هل بكيش
روزگار له ازل بويه. بي وفا
منم سوزياگم له جور و جفا
دوسان شاد بوين له اي روزگار
نوين زام پلنگ كاز ونيش گزه مار
منم وتنيا كيشم درد گرانم
زام پلنگ كاز و نيش گزه مار بويسه ميوانم




سیاوش حیاتی: قضیه‌ی ملی، اساسی‌ترین هدف مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان می‌باشد



 مجمع عمومی فعالان مدنی یارسان در کرمانشاه در دومین نشست خود اعضای اصلی و علی‌البدل این مجمع را از میان پیروان این آیین انتخاب کردند.

به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، روز جمعه، یازدهم مهرماه باحضور شمار چشمگیری از فعالان و شهروندان یارسانی در شهر صحنه از توابع استان کرمانشاه، هفت نفر با کسب اکثریت آرا به عنوان اعضای اصلی مجمع عمومی فعالان مدنی یارسان انتخاب شدند.

در این نشست برای حمایت از مردم کوبانی و شنگال چند قطعه شعر از سوی سید قاسم ارژنگ، شاعر لک تقدیم گردید و سپس سید رکن‌الدین شهریاری، سیاوش حیاتی، خیرالله حق‌جویان، امین عباسی، حمیرا طاهری، علی نظری و نوشاد طاهری به عنوان اعضای اصلی مجمع عمومی فعالان مدنی یارسان برگزیده شده‌اند.


سیاوش حیاتی، سخنگوی مجمع عمومی فعالان مدنی یارسان



سیاوش حیاتی

سخنگوی مجمع عمومی فعالان مدنی یارسان درباره فعالیت‌های آینده این نهاد غیرانتفاعی به خبرنگار کُردپا اعلام کرد: "هدف ما احقاق حقوق مدنی جامعه یارسان می‌باشد و درصدد به رسمیت شناختن آیین یارسان به عنوان یک دینی رسمی در قانون اساسی ایران هستیم".

سیاوش حیاتی در پاسخ به سوالی که دیدگاه مجمع نسبت به مسائل ملی چیست؟ گفت: در اولین نشست مجمع عمومی اعلام کردیم که آیین یارسان علی‌رغم اینکه در میان دیگر ملیت‌های هم پیروانی دارد، اما این آیین، آیینی مستقل و ریشه آن کُردی و در کُردستان است و همه متون و نوشته‌های آیین یاری به زبان کُردی می‌باشند، هدف ما این است که بتوانیم آیین، فرهنگ و زبان کُردی را حفظ و صیانت کنیم و مسئله ملی اساسی‌ترین هدف ماست.

این فعال یارسانی، درباره نتیجه دیدارهای سال گذشته با علی لاریجانی و وعده‌های حکومت نسبت به رسیدگی به توهین‌های پی در پی به آیین یاری، افزود: "متاسفانه از زمان روی کارآمدن دولت جدید هیچ‌کدام از خواسته‌های ما عملی نشده‌اند و تنها فشارهای امنیتی و فرهنگی تا حدودی کاهش یافته است.

سیاوش حیاتی نسبت به جمعیت شهروندان کُرد یارسانی در ایران اعلام کرد: تاکنون سرشماری برای تعیین جمعیت شهروندان یارسانی در ایران انجام نشده، اما براساس برآوردهای ما در ایران نزدیک به ١٠ میلیون شهروند یارسانی وجود دارد و حکومت ایران جمعیت شهروندان یارسانی در ایران را تنها یک میلیون نفر برآورد می‌کند.

شهروندان یارسانی در ایران، علی‌رغم اینکه در قانون اساسی این کشور به عنوان اقلیتی مذهبی شناخته نشده‌اند، اما به‌طور مداوم از سوی حکومت به عنوان فرقه نام برده شده‌اند و طی چند سال گذشته چندین بار از سوی نهادهای حکومتی ایران به آنها توهین شده است.