مطلبی کوتاه در مورد سید رضابیگ به قلم آسی میلاد
مطلبی کوتاه در مورد سید رضابیگ-------------
آقا سید رضا بیگ (آسی رضاوه) نواده میره بیگ پادشاه در دوره نادر شاه افشار در منطقه گوران می زیست، زمانی که نادر دو بار به عثمانی حمله کرد و شکست خورد پیرزنی خوابی می بیند و به نادر می گوید که اگر می خواهی عثمانی را شکست دهی در فلان منطقه سیدی هست که باید او سرداری سپاهت را بر عهده داشته باشد که این است که نادر به گوران سفر می کند و به خدمت سید می رسد و به ایشان می گوید شما باید در جنگ ما را همراهی کنید، سید در ابتدا پاسخ منفی می دهد و می گوید که من و هیچ گاه نجنگیده ام و ... اما نادر او را راضی می کند که به این جنگ برود. بار اول که سپاه با دشمن صف آرایی می کند سید رضا بیگ بر روی شانه کوپال پهلوان عثمانی ذات داوود را می بیند و تعظیم کرده عقب نشینی می کند و شب تا صبح راز و نیازمی کند روز دوم نیز به همین منوال می گذرد، سرانجام در روز سوم این ذات را مشاهده نمی کند و ولگ (چوبی که در دستش هست) را به سمت کوپال پرتاب می کند که چوب ازساج پولاد او رد شده او را می کشد بعد از پیروزی ایران بر عثمانی نادر از سید رضابیگ می خواهد که سلاحش را به او بدهد که هر چه سید اصرار می کند که سلاحش چوبی بیش نیست نادر قبول نمی گند تا اینکه ساج پولاد می گزارند و سید رضاوه باز چوب را پرتاب کرده از ساج پولاد عبور می کند و نادر قانع می شود . نادر شاه افشار تمام منطقه گوران را به سید رضا بیگ می بخشد که تمام حدود آن بر روی سنگی نوشته شده و مهر نادری نیز بر روی آن حک شده است و اینک در روستای بیامه و در جمخانه سید رضا بیگ نگهداری می شود و مردم همواره به زیارت آن می روند. سید رضا بیگ نیز اکثر مناطق را به مریدانش که کمابیش مردم سنی بوده اند و در زمان ایشان و بخاطر کرامات ایشان به دین یاری گرویده اند می بخشد. در اواخر حکومت نادر که خبر کشته شدن سرداران سپاه توسط او به همه می رسد سید رضا بیگ گاوی برای نذر به منزل سید نقدی فرزند سید درویش که سرسپرده سید رضا بیگ بوده است می برند (دقیقا در این روز روستای کنه هر به این نام نام گذاری شده است) و پس از آماده کردن نذر می گویند تا خبر مرگ نادر به ما نرسد نذری را دعا نمی دهیم، هنگام عصر که یکی از مردم قلخانی خبر مرگ نادر را می آورد قربانی را دعا می دهند.
آسی رضاوه هفت فرزند داشته که بزرگ ایشان سید شمسعالی بگ بوده که در گوراجوب قشلاق می زیسته است (هر کدام از فرزاندن ایشان به یک منطقه می روند) و تمام سادات کرند، سیمانی، جاماسب، و ... نواده ایشان هستند.
این محل قدمگای سید رضابیگ بزرگ فرزند سید جعفرخان هوکانی مسند نشین سادات شاه ابراهیمی درعصر خود بوده است |
کرند- روستای «حریر»- سراو حریر(سراو سی ره زا وه)! |
سی شمسعالی بگله آبادی قشلاخ یکیک له مکانیل مقدس یارسان له دامنه کوه بزهو. |
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen