Samstag, 22. August 2015

شعر ازکاکی سهام الدین منصوری بیوه نیجی"وجدان"



هو اول و آخر یار




وای هور سیه هات بان خور پوشا

زیوخ دلتنگی له درون جوشا




جم یارسان باده ی خم نوشان

مریدیل تمام آذیتی پوشان




هاوارو رو رو گوش فلک کر کرد

اسرین چوین دریاله زوی ری گرد




یا سلطان یه چوی خمینم کردی

یه چوی بیچاره زمینم کردی




چوی وه دام خم اسیرم کردی

یه چوی امید یارسان بردی




یه چوی شم جم یارسان بردی

کپویل دوری سرگردان کردی




شان یارسان له هجری لنگ بی

دل عارفیل زمانه تنگ بی




یاسلطان تو خود وه دادمان برس

پیرمان بارکرد غصه مان فرس




لی ظلماتو لی گنی وقته

سید پیر مردن ارامان سخته




یاران دلگیریم دل عزاداره

دل وه فراق یار گرفتاره




آمان له دس ظلم روزگار

چوی وه مصیبت بیمن گرفتار




پیر جمخانه له لامان بار کرد

وه بار کردار روی وه مزار کرد




"وجدان"له هجری خوین تی

له چوی دادو فغانه له صو تا شوی




نابغی دوران آسید قاسم

و ارشاد تو رای حق شناسم




خاس کرده ی درگای ابراهیم سویر

سرچشمه ی عرفان. منزلگای نویر




تفسیر کر دین . کلامو دفتر

روشنی طریق سلطان سرور




پیر پایه برز راگه ی حقیقت

فرزانه ی عاقل شیوه ی دیانت




آسید قاسم ستوین یارسان

دانشمند دین جنت المکان




راهنماو راهبر پیر حق پرس

له شونت دی کی بوده فریادرس




مایه ی افتخار یارسان خود بید

دلخوشی ایمه له جهان خود بید




بیجگه رای یاری مرامد نوی

بیجگه حقیقت کلامد نوی




ارا یاراند تو کیشای جفا

جم یارسان کردی باصفا




و ضد تفرقه یاران جم کردی

نفاق و کینه ی بینیان کم کردی




له دشمنیلد نیاشتی هراس

کلامد حق بی وه صدق و اخلاص




ری خاص و گن مشخص کردی

وه دنگ پرسوزت گشتی مس کردی




مردم آشنا وه یاری کردی

یاریل دلخوش وه دینداری کردی




بارگای ایمامیل تازه ساز کردی

ری عبادت مردم واز کردی




وه شون زحمتیل چندینو چن سال

زمانه ی فانی تو کردی بتال




سید وه نور بان شاند قسم

سید وه روحو رواند قسم




وه نجابتو احترامد قسم

پیر وه تمویره و کلامد قسم




وه قدرو مقام پیرانه د قسم

وه مناجات شوانه د قسم




وه رمز سینه و دل پاکد قسم

سید وه قورو وه خاکد قسم




وه پایه و مقام برز جدد قسم

وه کرداریل بی حدد قسم




قسم وه عشق و موری سیولد

وه خاک ایمامه یل له روی تیولد




ای دلباخته ده له شوند ویله

دی وه زندگی دنیا بی میله




تا روژیگ "وجدان"بکیشی نفس

عشق تو دایم له ناو سینه ی هس




شعر ازکاکی سهام الدین منصوری بیوه نیجی"وجدان"

Mittwoch, 19. August 2015

نوشته سید فریدون حسینی ...دو تصمیم متفاوت برسر یک موضوع واحد ازطرف جمهوری اسلامی در دو روستای یارسانی نشین « سیاهبید » و روستای « بان زره »

دو تصمیم متفاوت برسر یک موضوع واحد ازطرف جمهوری اسلامی در دو روستای یارسانی نشین « سیاهبید » و روستای « بان زره » 





درحدود ده سال پیش دریکی از روستاهای یارسانی نشین به نام « سیاهبید » در پانزده کیلومتری شهر کرمانشاه به سمت فرودگاه ، مردم یارسانی روستا تصمیم گرفتند قطعه زمینی را به احداث جمخانه اختصاص بدهند وبلافاصله بدون هیچ کمک دولتی وفقط با همیاری وکمک یارسانی های روستا، عملیات ساختمانی جمخانه را آغاز کردند. به محض اینکه جمخانه سیاهبید به مرحله ی تیر ریزی رسید ، عملیات ساختمانی توسط استانداری ووزارت اطلاعات متوقف و چندین نفراز یارسانی ها مورد بازخواست وبازجویی قرارگرفتند وبه آنها اخطار داده شد که ادامه ی عملیات ساختمانی جمخانه، منوط به آن است که نام آن به حسینیه تغییر داده شود، لیکن اهالی غیور وغیرتمند سیاهبید زیرباراین خفت وخواری نرفتند وبه مسئولین اعتراض کردند وگفتند که : « این حق ما است که با هزینه شخصی خودمان وبدون کمک های حکومتی جمخانه ای احداث کنیم » . مسئولین نیزاعلام کردند که : « در صورتیکه نام جمخانه را به حسینیه یا مسجد تغییر دهید از کمک ها وامتیازات بسیار زیاد واجرای طرح های عمرانی دیگری درروستا برخوردار خواهید شد . بالاخره مردم زیر بار نرفتند ونه تنها مسئولین اجازه ی ادامه عملیات ساخت جمخانه را ندادند بلکه چندین باریارسانی هارا مورد بازخواست قرارداده اند. از آن زمان تا کنون نه تنها ساختمان جمخانه ی سیاهبید نیمه کاره رها شده بلکه دقیقأ به همین دلیل انها از اجرای سایر طرح های عمرانی در روستایشان محروم شده اند.

واما درروستای « بان زرده » در منطقه دالهو که درواقع یکی ازمراکز مهم یارسان است ، دولت جمهوری اسلامی به وسیله « بنیاد برکت »(وابسته به کمیته ی فرمان هشت ماده ای رهبرجمهوری اسلامی ) اقدام به احداث یک حسینیه در روستای زرده نموده است. عملیات ساختمانی حسینیه ی « بان زرده » با بودجه ای بالغ بر سیصد میلیون تومان وتمامأ با هزینه ی دولت در دردوطبقه همراه با یک واحد سرایداری احداث شده است . قرار است یک نفرنیز در قسمت سرایداری این بنا به عنوان متولی حسینیه اسکان داده شود. احداث این حسینیه درحالی انجام شده که عملیات ساختمانی جمخانه ی « حساوزنگی » داوود که تمامأ با هزینه ی مردم یارسان آغازشده، به علت کمبود منابع مالی به کندی پیش می رود ودولت حاضر به هیچ مساعدت وهمکاری دراین زمینه نیست. اما از طرفی دیگر به میمنت وخجستگی اجازه ی احداث این حسینیه درروستای زرده ، چندین طرح عمرانی دیگرنیزاز طرف بنیاد برکت در این روستا انجام گرفته است که از جمله میتوان از سنگچینی کوچه های « زرده ی وار» نام برد.

درواقع پیغام اصلی این عملیات وبرنامه ها این است که ، جمهوری اسلامی حاضر است در ازای پذیرش « آسیمیلاسیون» یا یکسان سازی واسلامیزه وشیعه ییزه کردن مناطق یارسانی ،، طرح های عمرانی را در این مناطق به اجراء در بیاورد.درغیراینصورت این مناطق همچنان باید محروم بمانند. واین مصداق بارز بی عدالتی، ظلم ، نژاد پرستی وستم به اقلیت های ملی ، قومی و دینی است.

اهل تسنن نیز ازچنین ستم هایی بی نصیب نبوده اند .به عنوان مثال، درحدود دوازده سال پیش عده ای متخصصین ومهندسین کورد ، کوردستانی ،ساکن تهران باخرید یک زمین بسیار بزرگ در تهران تصمیم به احداث مسجدی با هزینه ی شخصی خودشان برای مردم کورد اهل تسنن مقیم تهران گرفتند، اما متأسفانه نه تنها هیچگاه موفق به اخذ مجوزساخت نشدند ، بلکه مورد تهدید وارعاب نیز قرار گرفتند. دقیقأ مشابه همین برخورد با مردم اهل تسنن بلوچستان مقیم تهران صورت پذیرفت وحتی درسال جاری تنها نمازخانه ی آنها در تهران بوسیله وزارت اطلاعات بسته وپلمب شد .

محرومیت مضاعف مناطقی از ایران که اهل تشیع ویا اساسأ مسلمان نیستند برکسی پوشیده وپنهان نیست. برای اثبات این ادعا کافیست سفری به بلوچستان، کوردستان، ومناطق یارسان نشین در منطقه ی استان های غربی کشور داشته باشید تا به وضوح این ستم وبی عدالتی را ازنزدیک تجربه کنید.

احداث « حسینیه » در یک روستا که صدرصد جمعیت آن یارسانی وپیرو یک دین مستقل به نام « دین یاری » هستند، اهدافی فراتراز تصور ما دارد . نظام حاکم ، احساس می کند که آرام آرام بااینکار شکافی هرچند کوچک را در دژ ودیوار منطقه ی جغرافیایی یارسان ایجاد کرده است وروزبروز در جهت توسعه ی آن خواهد کوشید.

آنچه که واضح ومبرهن است این است که ساختن حسینیه در روستای « بان زرده » اولین خاکریز ویااولین سنگر یارسان نیست که فتح شده باشد .نظام حاکم بلافاصله بعد از انقلاب همزمان با سرکوب مردم کوردستان ، به مناطق یارسان نشین نیزحمله ی نظامی وفرهنگی کرد وبه عرصه ی خصوصی یارسان وچارچوب مکان های مقدس یارسان نفوذ کرد و بردرو دیوارهای، آیات قرآن وشعارهای اسلامی نوشت وبرسرهرکدام از مکان های مقدس مان یک کتاب قرآن قرارداد تا بدینوسیله پروژه ی اسلامی کردن و مسلمان سازی مناطق یارسانی را پیش ببرد. این موضوع دقیقأ مصداق تجاوز به حریم خصوصی یارسان بوده ومثل این است که قلدر وزورگوی یک محله از دیوار خانه ی شما بالا بیاید ودر حیاط شما عربده کشی بکند وشعارهای مورد نظر خود را بنویسد وعکس آبا واجداد خود را بر دیوار حیاط منزلتان بچسباند وکتاب هایی را که خودش به آن اعتقاد دارد در کتابخانه وطاقچه ی شما قرار دهد لیکن مورد اعتراض قرار نگیرد، پس این همسایه ی قلدر، در مرحله ی بعدی اقدام به ساخت وساز در داخل حریم خانه شما خواهدکرد. اگربه قول معروف بخواهیم علت وزمینه های حرکت های نفوذی حاکمیت را در مناطق یارسان نشین بررسی وآسیب شناسی کنیم ، جدا از خصلت وماهیّت سیاست های تبعیض آمیز حکام کشور، باید ابتدا شجاعانه وصادقانه به مشکلات وبسترسازی وآسان سازی هایی که ازطرف خودمان دانسته ونادانسته انجام شده اشاره کنیم وعملکرد خودمان را مورد تحلیل و بررسی وانتقاد قراردهیم . زیرا همواره انتقاد وانتقاد از خود باعث پیدا شدن راه چاره واصلاح روش ها وتاکتیک های اشتباه خواهد شد . این مقاله تصمیم ندارد که به طور کامل به توضیح وتفسیر مشکلات وانتقادات بپردازد بلکه تنها به مواردی که به موضوع بحث مرتبط باشد اشاره می شود.

یکی از واقعیات تلخی که درمیان ما یارسانی ها وجود دارد این است که متأسفانه برسرچهار موضوع بسیار مهم متفق القول ویکصدا نیستیم :
1. هرچند که عدم وابستگی به سایر ادیان و مستقل بودن به معنای ضدیت ودشمنی با این ادیان ویا قدرت حاکم نمی باشد، اما تمایل وتجمیع جمعی رأی همگانی در اعلام مستقل بودن « دین یاری»ودرنتیجه به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک دین مستقل در قانون اساسی وجود ندارد.

.2.تجمیع وتوافق فکری درباره ی نحوه وچگونگی تلاش برای رسیدن به اهداف و تحقق حقوق ازدست رفته یارسان وجود ندارد. درواقع برسر چگونگی ونحوه ی فعالیت وتلاش برای دستیابی به اهداف مشترکمان نیز همفکر ومتحد نیستیم.

3. هنوز اعتقادی درمیان یارسان وجود دارد که اساسأ آشکارشدن دین و بحث برسر فلسفه ی اصلی « دین یاری» و انتشار وتکثیر متون دین یاری را خلاف دستورات دین یاری می داند ، هرچند که این اعتقاد قبول دارد که به یارسان ظلم شده ومی شود ، قبول دارد که مردم یارسان پیرو یک دین مستقل هستند، اما از لحاظ عقیدتی معتقدند که « دین یاری » جزء اسرار حق» است و سرّ حق مطلقأ نباید آشکار وبرملا گردد ،اینان مطلقأ به بحث درباره ی یارسان درخارج از مراسم دینی « جم »اعتقادی ندارند.به باور ایشان درزندگی روزمره باید « تقیّه » وتظاهر به مسلمانی کرد وعقاید واقعی خود را مخفی کرد. درحالیکه اولأ در دین یاری موضوع « تقیه » یا دروغ مصلحتی کاملأ مردود است ودروغ مصلحت آمیزهیج جایی دردین یاری ندارد.، دومأ در متون دینی یارسان(در دفتر پردیوری قسمت « بارگه بارکه» ) به صراحت اعلام شده که در دوره ی پردیور سرّ حق آشکار واین « سرّ »در قالب « دفتر پردیوری یا دیوان گوره» مکتوب شده است.کلام پردیوری دراینباره چنین می گوید:
رمزبار مرمو:

 وست او پردیور
 بارگای شام آما وست او پردیور
 آنه وست اره جه مانگ اخضر
 چوین بازرگانان کالاش وست اوبر
 بازرگانی بی بر آما نه چین
 سکش درست بی چمش نر گسین
 وست او پردیور آشکارش کرد دین .
 دراین کلام به صراحت توضیح می دهد که سلطان سهاک ویارانش در دوره ی پردیور همچون بازرگانان « کالای » یاری و گوهر اصلی یاری را(که تا قبل از آن در قالب ادیان دیگر وبا نام های دیگر عرضه می شد ، این بار بانام یاری ) به مردم عرضه شد ودین یاری که تا زمان پردیور در حالت سرّ بود عاقبت آشکار گردید ودر دفتر پردیوری مکتوب شد. پس سرّی که از سینه ی پر ازاسرارسلطان سهاک وسایر ذات داران حق ، جاری و در دفتر پردیوری نوشته شده است از حالت سرّ خارج شده است. البته باید یادآوری شود که دلائل ادامه ی فرهنگ مخفی کاری وپنهانکاری وبه اصطلاح «سرّمگویی» در میان یارسان دربعد از پردیوراین بوده است که دردوره های مختلف همواره یارسان مورد یورش وحمله ی ناجوانمردانه وقتل عام وغارت قرار گرفته است و به همین دلیل این فرهنگ در ما یارسانی ها به صورت نسل به نسل ، عادت و نهادینه شده است.

3. تأکید و اصرار وبزرگ جلوه دادن یکجانبه نام ها و روایات وداستان هایی از متون دینی یارسان که در آن نامی از بزرگان دین اسلام آورده شده است، بدون درنظر گرفتن هدف متون دینی از ذکر نام این بزرگان. همانطور که میدانیم دین یاری دارای دوتاریخچه است یک تاریخچه پنهانی (مربوط به قبل از دوره ی پردیور) وتاریخچه ی غیرپنهانی وآشکار (ازدوره ی پردیور به بعد).
براساس اعتقاد دین یاری در پروسه « دونای دون» وحلول روح ، به دلیل آماده نبودن زمینه آشکار شدن دین یاری، تاقبل از پردیوراین دین در قالب سایر ادیان به اشکال مختلف ازبت پرستی تا یکتا پرستی درادیان ابراهیمی ،دریک پروسه ی تکاملی حضور پیدا کرده تا بتواندبعد ازطی دوره ی تکامل معنوی وبستر سازی وزمینه سازی کامل ، زمینه را برای آشکارشدن دین یاری وعرضه ی گوهر اصیل واصلی وواقعی دین آماده نماید. دردفتر پردیوری در کلام های « بارگه بارگه » به ترتیب به دوره ها و مأموریت ها ووظایف پیامبران وبزرگان همه ی ادیان اشاره می کند. درواقع این قسمت از دفتر پردیوری یکی از مستندات مهم تاریخی دین یاری است که وضعیت ادیان دوره های قبلی ، راتوضیح می دهد. به نمونه هایی دراین رابطه به شرح زیرتوجه کنید :

بنیامین مرمو:
 بنیامین نی دم
 ایوب بیانی بنیامین نی دم
 چنی باش تجار گنام اوستم
 عیسی بیانی عیسای مریم

داوو ، مرمو:
اوعمر شب دیز
 بار گای شام وستن اوعمر شب دیز
 نیرگله ی بیان بنیام برد اومز
 موسی بیانی موسی بن نرگز(نرگس)

مصطفی مرمو: اوکلیسایی
 بارگای شام وستن اوکلیسایی
 بت وبتخانه خواجام نیایی
 پوسه مواچان پنش خدایی

البته درج همه ی کلام ها ودوره ها در ظرفیت این مقاله نمی گنجد لیکن منظور اینست که به استناد این کلام پردیوری ، در دین یاری نه تنها از بزرگان دین اسلام (مانند حضرت علی ،حضرت محمدو امام حسین)بلکه از حضرت ایوب ، حضرت موسی، حضرت عیسی وتاریخچه ی همه ی ادیان سخن به میان آمده وحتی بت وبت پرستی وبتخانه را نیز درچارچوب همین پروسه مورد احترام وتفقد قرار می دهد ومزمت نمی کند. بنابراین همه ی دوره ها وادیان واعتقادات مورد عزت واحترام هستند واین اعتقدات مخصوص ، مناسب و مقبول دوره خاص زمانی خویش وبخشی از سیر تکامل معنوی درقالب « دونای دون» بوده اند ونمی توان به صرف ذکر نام این بزرگان درمتون دینی یارسان ، دین یاری را شاخه ای از دین اسلام یا سایر ادیان دانست. از طرفی دیگر اگر قرار است به دلیل ذکر نام بعضی از شخصیت های دینی اسلام ، خودمان اقدام به ابداع وساختن کلام ومقام های تنبورغیرپردیوری کنیم ، چرا برای حضرت عیسی ، موسی وایوب وسایر پیامبران وبزرگان نیز که نامشان درمتون دینی یارسان ذکر شده این کار را نکنیم؟ البته پاسخ بسیار روشن است: چون ما در یک کشور با اکثریت جمعیتی مسلمان زندگی می کنیم و اسلام شیعه نیز به عنوان دین ومذهب حاکم در قوانین کشور جاری است،وحداقل مجازات مسلمان نبودن ، محرومیت از بسیاری از حق وحقوق خواهد شد. بنابراین بخشی از متون دینی یارسان که به بحث تاریخی در باره ی اسلام می پردازد مورد توجه وتأکید زیاد درجامعه ی یارسان قرار گرفته است ومردم یارسان نیز سالهای سال از ترس کافرخوانده شدن وقتل عام شدن خود را زیر اسلام شیعی استتار کرده اندوسالهاست که فرصت نیافته اند با هویت واقعی خویش زندگی کنند. زیرا زندگی کردن با هویت واقعی محرومیت ها وخطرات بسیار زیادی داشته ودارد. برای روشن شدن موضوع به ذکر یک مثال می پردازیم . اگر بر فرض مثال ، مردم یارسان در یک کشور کاملأ مسیحی که دین مسیحیت حاکم بود، زندگی می کردند ، بازهم به صورت دیگری تحت ستم بود وبرای رهایی از ستم ،تهمت ، بهتان وجلوگیری از کافر نامیده شدن، مجبور می شد آن قسمت از کلام پردیوری که در باره ی حضرت عیسی توضیح داده شده را مورد استناد وبهانه قرار دهد و صدها مقام وکلام تنبور در وصف حضرت عیسی می سرودند وعکس هایی از حضرت مریم مقدس وعیسی را بردر ودیوار خانه ها ،جمخانه ها و مکان های مقدسمان می زدند وشاید هم مجبور می شدند صلیب مقدس مسیح را برسردر جمخانه ها ومکان های مقدسمان نصب کنند.

4. استفاده از معیار ها، ارزش ها ونشانه های اسلامی شیعی در معرفی مکان های مقدس ومقایسه وشبیه سازی مناسبت های دینی ورسم ورسوم مردم یارسان به سبک وروش اسلامی . متأسفانه در سالهای بعد از انقلاب ، روند اسلامیزه شدن سرعت بیشتری یافت و عملأ به طوری کانالیزه شد که در بعضی اوقات حتی بدون فشارمستقیم از طرف مقامات دولتی، به طور اتوماتیک اقداماتی درمناطق یارسانی درراستای همین « اسیمیلاسیون یا یکسان سازی» انجام شد که به چند نمونه ی آن اشاره می شود. همانطور که همه ی میدانیم به استناد متون دینی ، فلسفه وبینش یارسان در باره ی زیارتگاه ،بزرگداشت بزرگان دین، مناسبت های دینی ومناسک ومراسم دینی کاملأ متفاوت با سایرادیان است . به عنوان مثال از نظر دین یاری کعبه وقبله ی مردم یارسان « جم » ( یعنی همان مراسم دینی نذر ونیاز وتنبورنوازی وکلام یارسان )
 می باشد .
 دفترپردیوری دراین باره چنین می گوید :
 ویل نوانی ویل
 باچه غلامان ویل نوانی ویل
 ساتی صد منزل نگیلیان چوین خیل
 ومیل بنیام هاشیام او ذیل
 معنی کلام : راه را گم نکنید( وبه دنبال حضرت حق سرگردان و ول نباشید) هرساعت هروقت صدها منزل را مانند ایلیاتی ها ( به دنبال او)نگردید که من در قلب های شما جای دارم . پس در اینجا کاملأ واضح گفته شده که خدای را در مرقد وبارگاه وحصار سنگی خاکی مجویید.
در دفتر پردیوری در قسمت کلام « بارگه بارگه » به صراحت میتوانیم هم به تاریخچه ی دین یاری دردوره های مختلف پی ببریم وهم با تفاوت های بارز وماهیتی اعتقادات مردم یارسان با سایرادیان آشنا شویم . برخلاف متون دینی سایر ادیان که کلی گویی ودربعضی موارد مبهم نوشته شده اند ، کلام های متون دینی یارسان بسیار واضح وروشن نوشته شده است وبرای درک آن نیاز چندانی به تعبیر وتفسیر نیست وکافیست که به زبان کوردی گورانی « دفتری » هم از نظر دستور زبان واصطلاحات وهم زبان نوشتاری مسلط باشیم .
درباره نظر یارسان درمورد زیارت کعبه مجددأ به کلام پردیوری باز می گردیم :

لوام او کلام دفترم وانا
 کعبه ی من جمن ای مهربانا
ورتر جه خواجام پیرش نمانا
معنی کلام : به دفتر وکلام مراجعه کردم و در آن خواندم وفهمیدم که کعبه من « جم » است وسلطان رابطه ی خدا وبندگی را در قالب « پیر »ودلیل وطالو قرار داد. / پس از این کلام م نتیجه می گیریم : هر جا که مراسم دینی « جم » یارسان به صورت دایره وار همراه با نذر ونیاز وکلام وتنبور و ظاهر وباطنی پاک برگزار گردد، آنجا کعبه وقبله ی یارسان است ودرواقع یارسان نمی بایست به سبک وسیاق وروش مسلمانان با مکانها ی مقدس خویش رفتار نماید. نوشتن شجرنامه های جعلی ( مانند شجره نامه ای که بر دیوار جمخانه ی سلطان سهاک نقش بسته است) مغایر ومخالف با اعتقادات دینی یارسان می باشد . شیخ عیسی برزنجه ای پدر ظاهری سلطان سهاک بوده اند ، لذا اساسأ شجرنامه ای که اجداد سلطان سهاک وسایر بزرگان دینی یارسان را به امامان شیعه وبزرگان دین اسلام ربط می دهد ، هیچ بنیان واساس مستند ومکتوب دینی در متون دینی یارسان ندارد وکاملأ مردود است. همه می دانیم که براساس دین یاری ، خداوند در قالب جسمانی انسان ظاهر می شود وبه همین دلیل به باور مردم یارسان سلطان سهاک خدا می باشد .بنابراین شجره نامه ی سلطان سهاک هیچ پیوند وربطی به امام موسی کاظم وزین العابدین بیمار و.......ندارد . همانطور که سلطان سهاک مقام ومنزلت خویش را از پدر ظاهری خویش به ارث نبرده است ، سایر مقام ها وبزرگان دینی یارسان نیز به هیچ عنوان مقام ومنزلت معنوی خویش را از پدرانشان به ارث نبرده اند. پس بهتراست حرکت هاوفعالیت های پاکسازی را از داخل خودمان شروع کنیم وآن بخش ازخاک وخاشاکی را که بعد از دوره ی پردیور تا کنون بدست خودمان برروی گوهر زیبای « یاری » نشانده ایم پاک کنیم وسپس به سراغ خاک وخل وخاشاکی که از سایر ادیان برروی گوهر دین یاری نشسته است برویم وآنها را بزداییم.
باید فرهنگ یارسانی را به فرزندانمان آموزش دهیم وبه آنان بیاموزیم که در دین یاری مراسم عزاداری برای بزرگان دین مان نداریم . باید صراحتأ به فرزندانمان بگوییم که مراسم عاشورا وتاسوا ، عید غدیر ، عید قربان وسایر اعیاد ومناسبت های اسلامی مربوط به یارسان نیست وما فقط به آنها احترام می گذاریم . باید به فرزندانمان بیاموزیم که تفاوت بسیار زیادی است بین مقوله ومفهوم واژه ی « احترام گذاشتن» و « قبول داشتن».باید به فرزندانمان بگوییم که : یارسان به کتاب به قرآن احترام می گذارد. اما اگر به فرزندانمان بگوییم که یارسان کتاب قرآن را قبول دارد، آنگاه فرزندانمان حق دارند از ما بپرسند : « پس چرا به دستورات کتاب قرآن عمل نمی کنید؟ چرا نماز نمی خوانید؟چرا در ماه رمضان سی روزه نمی گیرید؟ چرا خمس وزکات پرداخت نمی کنید؟ چرا در ازدواج چهار زن اختیار نمی کنید، چرا سفر حج نمی روید؟ چرا قصاص به نفس نمی کنید؟ وهزاران چرا ی دیگر .

پس بهتر است خودسانسوری نکنیم وبه بهانه ی « سرّمگو» حقیقت را از فرزندانمان پنهان نکنیم وواقعیت « دین یاری » را برای فرزندانمان توضیح بدهیم. بیاییم واز خودمان وفرزندانمان شروع کنیم . چراکه از قدیم گفته اند «ازماست که برماست».

درپایان امید است که مردم عزیز یارسانی روستای « بان زرده » دربرخورد با احداث این حسینه به مانند مردم گهواره رفتار کنند. در سالهای دهه ی شصت که مسجدی بانام مسجد حضرت علی ازطرف دولت در گهواره گوران ساخته شد، هیچکس نه تنها هیچگونه همکاری وهمیاری دراحداث مسجد نکرد بلکه از تردد به داخل این مسجد به مناسبتهای مختلف نیزخودداری نمودند وعاقبت با همکاری وهمت والای خویش جمخانه ی بزرگی در گهواره ساختند وهمکنون از آن برای مراسم ومناسبت های دینی یارسان و مجلس ختم استفاده می کنند. مردم بان زرده نیز میتوانند با همت همکاری وکمک سایر یارسانی ها ، جمخانه ی « حساو زنگی » داوود را به پایان برسانند و اهمیتی به حسینیه ی ساخته شده ندهند واز تردد و قبول سرایداری ومتولی شدن آن خودداری کنند.
سید فریدون حسینی گهواره ای بیست وهشتم مرداد نودوچهار برابر با 19.08.2015


با تشکر از  جناب  آسید  فریدون  حسینی  قلمتان  توانا .

Montag, 17. August 2015

خیزش یارسان برای احیای هویت ملی و مذهبی کرد‌ها.....مقاله وارده / غلامرضا شاهمرادی



خیزش یارسان برای احیای هویت ملی و مذهبی کرد‌ها

«یارسان، اسطوره‌ای که باید از نو شناخت-بخش دوم»

۱۳۹۲ مهر ۲۰

مطلبی که در پی می‌آید، نوشته‌ای برای انتشار در تارنمای کوچه است که از سوی نویسنده در اختیار رادیو کوچه قرار گرفته است. انتشار این نوشته در راستای تعامل و نقد و بررسی دیدگاه‌ها و ایده‌ها است و به الزام، رادیو کوچه آن را تایید و یا رد نمی‌کند. در صورتی که در مورد این نوشته نقد و یا نظری دارید، این رسانه خود را موظف به انتشار پاسخ شما می‌داند. این مطلب بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر می شود.

مقاله وارده / غلامرضا شاهمرادی

قسمت دوم

۲-هویت ملی

موضوع هویت ملت یارسان بسیار مهم‌تر وفراتراز مساله دین است، یارسان پیام‌آور تمدن، فرهنگ و زبان کردی است که باید از نو شناخته شود. جامعه یارسان را تحت عناوین جعلی علی اللهی، اهل حق و… به حاشیه راندند و آن‌ها را در حد یک دین یا مسلک تنزل دادند و سرزمین کردستان را از وجود آن‌ها محروم کردند. مردمی که ازمهرپرستی نشان دارند و پیشقراولان حق خواهی کرد‌ها هستند شایسته است جایگاه واقعی خویش را لااقل در میان کردهای منطقه بازیابند، بدون یارسان فرهنگ، زبان، موسیقی، ادبیات و تاریخ کردستان اعتبار لازم را نخواهد داشت. وحدت ملی کرد نیازمند بازشناسایی هویت کردی یارسان است.

یارسان نه واکنشی علیه اسلام است و نه در ادامه جنبش‌های ایرانی چون خرمدینان و سیاه جامگان، نه صوفیان سرفروبرده در لاک خویش هستند و نه فرقه‌ای افراطی از تشیع است.

نگاه مردم یارسان به همه کرد‌ها نگاهی بدون تبعیض است و همه را برابر می‌داند و انتظار می‌رود که مردم کرد غیر یارسانی هم به این باور برسند

تقربیا اکثر کلام‌ها به زبان کردی گوران سروده شده و مرکزاصلی فعالیت عالمان یارسان در کردستان جنوبی و شرقی (کردستان ایران و عراق) بوده است ودر تشکیلات سلطان سهاک غیر از کرد‌ها کسان دیگری حضور نداشتند. وجود پیروان فارس و ترک زبان هم تنها زمانی مطرح است که یارسان به مثابه یک دین تلقی شود. در قرن نهم به بعد و با رسمی شدن مذهب تشیع توسط صفویان یارسان به مثابه یک دین درمیان فارس‌ها و ترک‌ها پیروانی پیدا کرد. مجموعه عواملی از جمله ایجاد خاندان‌های متفاوت، نفوذ معنوی سید‌ها، آسمیله شدن توسط سردمداران حکومت شیعی، تحقیقات غیرواقع بینانه پژوهشگران ایرانی، خاطرات سیاحان نا‌آگاه غربی وآثار به جا مانده از سرایندگان کلام در سده‌های اخیر باعث ایجاد تغییر و انحرافاتی در اصل فلسفه پیدایش یارسان شدند.

1-medium-postbit-95456

با وجود همه جفاهایی که در حق یارسان روا شده است نیاز است که همه فعالان کرد یارسانی و غیر یارسانی به دور از تعصب و تنگ نظری گرد و خاک نشسته بر چهره واقعی این تمدن غنی را زدوده و به عنوان تجربه‌ای موفق در راه رسیدن به آرمان‌های خویش به کار برند.

در این راستا لازم دیدم که با نگاهی به مستندات کلامی هدف اصلی خیزش یارسان را به تصویر بکشم که همانا دستیابی ملت کورد به هویت و حقوق واقعی به تاراج رفته است که اندیشمندان یارسانی مردم کرد را مستحق برخورداری از یک حکومت عادل و دادگستر می‌دانستند.

دست مردم را بگیرید و به آن‌ها زندگی بدهید بگذار آن‌ها هم مثل تو زندگی کنند چرا که همه مثل هم هستند

اسامی اساطیری چون کیکاوس، رستم، هوشنگ، گیو، جمشید و… در کلام بزرگان به وفور یافت می‌شود. شاهان اساطیری که نماد عدل و داد بوده‌اند مربوط به دوره‌های پیشدادی و کیانی هستند و بنا به برخی نوشته‌ها این دوره معادل دوره ماد‌ها بوده و اندیشمندان یارسانی خود را از دون شاهان اساطیری می‌دانند که خواهان برقراری حکومتی عادل و دادگس‌تر هستند.

شاه ویسقلی (سال ۸۱۰) عالم یارسانی می‌فرماید:

اصلمن چه کرد

بابوم کردنان اصلمن چه کرد

من آو شیرنان چنی دسته گرد

سلسله سپای ضحاک کردم هرد


ترجمه: من کرد هستم و نژادم کرد است و کرد زاده‌ام، من آن شیرمردی هستم که به همراه دلاوران گرد (کرد) سپاهیان ضحاک را درهم شکستیم.

2

همه ما داستان ضحاک مار به دوش را می‌دانیم که هر روز غذای مار‌ها ازمغز سر دو جوان بوده است تا بالاخره آشپز از هر دو جوان یکی را نجات داده و نجات یافتگان‌‌‌ همان کورد‌ها هستند به قول فردوسی:

کنون کرد از آن تخمه داردn‌نژاد که زآباد ناید به دل برش یاد

و سرانجام با رستاخیزمردی از دیار کرد به نام کاوه آهنگر ضحاک نابود می‌شود و شاه ویسقلی خود را از دون کاوه می‌داند که برای مبارزه با ضحاک زمان به پا خواسته است.

سلطان سهاک می‌فرماید:

اصلمن چه کرد

کردی ونا کرد اصلمن چه کرد

شیر ازلینا، بورم کردن ورد

سرخیل دوستاننان دوستان مکم گرد


ترجمه: اصل و‌نژاد من کرد است و کردی را پایه گذاشتم، شیر ازلی هستم که ببر را از بین بردم، سرکرده دوستان هستم و آن‌ها را گردآوری می‌کنم.

سطان سهاک خود را از دون بنیانگذاران کرد می‌داند و با شهامت خویش مخالفان را از سرراه برداشته است و کسان زیادی از کردان را که دارای هدف واحدی هستند دور هم جمع کرده است، منظور ایشان‌‌‌ همان یارسان است که کرد‌ها جهت حق خواهی و نشر آیین خویش دور هم گرد آمده‌اند.

3

پیرموسی از یری تنان (سه نفر یار نزدیک به سلطان سهاک) و یار نزدیک سلطان سهاک می‌فرماید:

یکسر کرده و، کورد و کوردستان/ هم و معجزات هم و سفره ه وخوان/ غلامان دیشان و معجزاتش/برگ خودرنگی بی‌و خلاتش/تمام کوردستان دا و براتش

در اینجا هم پیر موسی، سلطان سهاک را خطاب قرار می‌دهد که کار کرد و کردستان را به سرانجام رساند و امور را به سامان کرده وآن را به بابا یادگار می‌سپارد. لازم به ذکر است که بابا یادگار توسط شورای هفت نفره به مقام پادشاهی می‌رسد و امور یارسان به آن عالم یارسانی می‌رسد.

ودر جایی دیگر بابا سرهنگ دودانی (سال ۳۲۴هجری) از ذات داران یارسان می‌فرماید:

سرهنگ دودان

 از که ناممن سرهنگ دودان
 چنی ایرمانان مگیلم هردان
 مکوشم پری آیین کوردان

ترجمه: سرهنگ دودان هستم و با همراهانم همه جا را می‌گردم و تلاشم در جهت برقراری آیین کردان است.

مردم یارسان از پیشروان و پیشقراولان دست یابی به حقوق حقه کرد‌ها بوده‌اند و کنار گذاشتن آن‌ها جفا در حق جامعه یارسان و کاستی در تمام کردستان محسوب می‌شود

با نگاهی به کلامهای فوق می‌توان به این باور رسید که کردان یارسان‌‌‌ همان بازمانده‌های مادهای باستان هستند که در تلاشند تا آیین کردان را زنده و برقرار کنند. در اینجا آیین صرفا دین نیست بلکه به باور من مجموعه‌ای از باور‌ها و اصول اجتماعی، مذهبی و سیاسی است آیین در معنای لغوی یعنی آنچه در قبل مرسوم و معمول بوده است که شامل سنت‌ها، اصول و عقاید می‌شود پس مردم یارسان در طول تاریخ خویش به دنبال بازیابی هویت گمشده و به تاراج رفته خود هستند.

پیر بنیامین از راز خود پرده بر می‌دارد و می‌فرماید:

دلیل بو داود، پیر بو بنیامین

جی پردیورا بستنمان آیین

آیینمان نیان پی رو سرزمین


ترجمه: داود دلیل شد و پیر بنیامین در مقام پیر برآمد، در پردیور آیین را مقرر کردیم و آن را بر روی سرزمین بنیان نهادیم.

بالاخره کار و تلاش یارسان به سامان می‌شود و آیین آن‌ها بر روی سرزمین کردستان پایه ریزی می‌شود، لازم به ذکر است که آیین یارسان با مهرپرستی و هندویسم تفاوت ظاهری دارد و دلیل آن هم تدوین قوانین و مقررات جدید از سوی بنیانگزاران یارسان است که طی سال‌ها تلاش و مبارزه و مشورتهای زیاد وبا حضور خاوندگاریعنی سلطان سهاک مدون گردید.

4

اصولا یارسان واژه‌ای کردی است و مرکب از «یار» به معنای دوست و طرفدار است و «سان» دلالت بر مکان دارد مثل کوردسان، قه ور سان و… پس واژه یارسان به معنای مکان یاران است ویاران هم ا ز‌نژاد کرد هستند که می‌توان آن را معادل با کوردسان دانست.

در فلسفه یارسان انسان و خدا در کنار هم هستند و فاصله زمین تا آسمان ادیان دیگر براشته شده است، انسان با نردبان دونادون در حال خاوندگار شدن است انسانی که شایسته بهترین هاست انسان در این بینش نه عذاب اخروی می‌بیند ونه پاداش معنوی می‌گیرد، انسان در یارسان نماد بارز آگاهی و رشداست، لذا در تمدن یارسان انسان کرد شایسته حکومتی کرد و دادگستر است.

کردان یارسان‌‌‌ همان بازمانده‌های مادهای باستان هستند که در تلاشند تا آیین کردان را زنده و برقرار کنند

جا دارد از فعالین و احزاب کردی انتقاد کرد که مردم یارسان از پیشروان و پیشقراولان دست یابی به حقوق حقه کرد‌ها بوده‌اند و کنار گذاشتن آن‌ها جفا در حق جامعه یارسان و کاستی در تمام کردستان محسوب می‌شود و با این کار قطعا بخش عظیمی از فرهنگ و آیین کردان را به دست فراموش سپرده‌اند. نمونه این بی‌مهری‌ها عدم توجه به جایگاه ویژه یارسان در مناسبت‌ها و معادلات سیاسی منطقه است و متاسفانه از طرف پژوهشگران مسلمان کرد هم مورد تبعیض قرار گرفته‌اند و امیدواریم مردم کردستان و منطقه واقعیت تاریخی و اجتماعی مردم یارسان را پذیرفته و حق برابر با دیگر مردم مسلمان در برخورداری از امکانات داشته باشند.

عابدین (۷۲۰ هجری) از یاران سلطان سهاک می‌فرماید:

دستی خلکی بگره له ژین

با اوانیش وک تو بژین

چونکه همو هر وک یکن

لر و جاف و لولو و لکن


ترجمه: دست مردم را بگیرید و به آن‌ها زندگی بدهید بگذار آن‌ها هم مثل تو زندگی کنند چرا که همه مثل هم هستند فرقی ندارد لر، جاف یا لولو و لک باشد.

در این کلام، عابدین که خود از گوران است به صراحت تمام خلق و مخصوصا خلق کرد را به اتحاد می‌خواند و همه لر‌ها، لک‌ها و جاف‌ها را یکی می‌داند و ناگفته پیداست که همه آن‌ها کرد هستند، لذا نگاه مردم یارسان به همه کرد‌ها نگاهی بدون تبعیض است و همه را برابر می‌داند و انتظار می‌رود که مردم کرد غیر یارسانی هم به این باور برسند و در عمل شاهد همزیستی مسالمت آمیز باشیم.

با سپاس  له  برای  ئه زیز و زحمت کیشمان  جناب  کا  رضا شاهمرادی  ئمیدوارم  که  قلمتان  رسا پر گوهر بود..

ماموستا ناصر رزازی در یک گفتگوی رو در رو سنندجی ها را از تبار یارسان می داند و می گویند








ماموستا ناصر رزازی در یک گفتگوی رو در رو سنندجی ها را از تبار یارسان می داند و می گویند "سنندجی ها پیرو آیین یارسان بوده اند که در اثر نفوذ اسلام گرایان تغییر روش داده اند" در واقع با یک نگاه منصفانه و البته تاریخی می توان به گفته های کاک ناصر رزازی صحه گذاشت.تاریخ و یا هر پدیده ای که در گذر زمان شکل گرفته است را باید از صفحه اول آن ورق زد، در غیر اینصورت علایق شخصی خود را در بررسی آن دخیل دانسته و از جایی کتاب را می خوانیم که نیازهای ما را برآورده کند. با نگاهی منصفانه به روند شکل گیری یارسان و همینطور کلام ها می توان به چهارچوب و فلسفه وجودی آیین یارسان پی برد. یارسان دین نیست، یارسان یک روش است، آیین زندگی جمعی است، کاری که کردهای سوریه در ایجاد سیستم خودمدیریت دموکراتیک در پیش گرفته اند ، سلطان سهاک و عقلای یارسان در قرن هفتم و در پردیور آن را پایه ریزی کردند. دین نامیدن یارسان ، تلاش برای از بین بردن میراث ارزشمند آن با هدف ایجاد زندگی مسالمت آمیز است، دین مانع از رفتن است ، سراسر ترس است و سکون ، اما یارسان حرکت است ، حرکتی اجتماعی و صلح طلبانه ، حرکتی یرای آزادی . در یارسان هیچ چیز بسته نیست ، شورای رهبری مدام در حال تغییر است ، دفاتر هرگز مختومه اعلام نشدند . در فرهنگ یارسان در واقع خدا و انسان به هم می رسند ، داستان پردازی های آسمانی برچیده می شود و دیگر از خدایان دور از دسترس و آسمانی خبری نیست . معیارهای دوگانه مثل سیاه و سفید، خیر و شر ، جهنم و بهشت و مرگ و زندگی تغییر می کنند، خاکستری هم به بین سیاه و سفید اضافه می شود و آنطور که با عابدین جاف برخورد شد از نوع بینابینی و خاکستری بود، دونادون جایگزین مرگ و زندگی شد ، دیگر کسی صرفا برای رسیدن به باغ ها و تاک ها و فرشتگان بهشتی ، کار خیر انجام نمی دهد بلکه برای انسان شدن در مسیر دونادون قدم برمی دارد. و به طبع ماتم و عزا بر سر مردگان جای خود را به نوای دل انگیز تنبور داد و مردگان هم با موسیقی به دون دیگر حلول می کنند. آیین یارسان نه تنها دین نیست بلکه یک پدیده سیاسی و اجتماعی است ، پدیده ای که قصد دارد به هویت و جایگاه واقعی خود برگردد ، هویتی که اسلام گرایان با توسل به خشونت، عرصه را به آن تنگ کردند.

صدای شمیرها و شیهه اسب ها و سربازان سرکش ، برای مدت ها نوای تنبور را به کناری زدند اما غافل از آنکه دالاهو محرم اسرار و یار وفادار مردم یارسان شدو محلی گردید تا روشنفکرانی چون پیربنیامین و پیرموسی از دل آن برآیند و به فکر احیای کردستان باشند. کردستانی که عرصه تاخت و تاز داعشیان زمان خود بود و زخمهای زیادی بر پیکر خود داشت . دیگر وقت آن رسیده بود که صدای تنبور دلها را بنوازد و زمزمه کلام ذهن ها را بشوید و کردستان بار دیگر کردستان شود. در بسیاری از کلام های یارسان آمده است که تلاش آنها برای آبادانی و سروسامان دادن به اوضاع کرد و کردستان بوده است . طبق بسیاری از کلام ها می توان به این نتیجه رسید که آیین مردم کردستان دچار دستخوش شده و پیران و دانایان یارسان سعی در شناسایی دوباره آن داشته اند و در یک کلام می توان گفت همه کردها یارسانی بوده اند و این گفته های کاک ناصر رزازی در واقع اثبات همین مدعاست.او به خوبی اشاره می کند که " .متاسفانه تاریخ شهر سنه همچون دیگر شهر های کوردستان به روشنی و صراحت معلوم و نوشته نشده است .. یکی از دلایل نوشته نشدن این تاریخ به خاطر داشتن آئیین یارسانی و مقابله با حمله اعراب و دفاع از کوردستان و حفظ آیین شان در دوران ساسانیان کورد بوده به همین خاطر انها را از راه وآئیین و مکان خودشان دور ساختند تا زمانی که باور به ایین اسلام بیاورند". عدم توجه روشنفکران و نویسندگان کرد به آیین یارسان در واقع فراموشی کردن بخش بزرگی از اعتبار و هویت تاریخی خودشان است وقت آن رسیده است که روشنفکران و فعالان کرد با نگاه تازه ای به مساله یارسان بنگرند و از تجربیات و آموزه های آنها در ایجاد یک منطقه دموکراتیک و کنفدرالیسم تلاش کنند..

..
پیرموسی مرمو:
برگ خودرنگی بی و خلاتش "
تمام کردستان دا و وبراتش
یکسر کردوه کُرد و کُردستان
هم معجزات هم و سفره و خوان"


ریز و سپاس دیرم ئه رای جناب رضا شاهمرادی ئه زیز

Sonntag, 16. August 2015

رژیم آخوندی در تلاش است که مراکز آیینی پیروان یارسان را (قم)ایزاسیون کند!

رژیم آخوندی در تلاش است که مراکز آیینی پیروان یارسان را (قم)ایزاسیون کند!

یەک شەممە, 16. 8. 2015 اردلان بهروزى، آمریکا



ardalan_-_yarsan_-_2

 آیین یارسان(اهل حقّ کنونی) یکی از کهنترین آیینهای است که با سرشت زبانی، فرهنگی،تاریخی و سرزمینی ملت کورد در خاورمیانه پا به عرصه حیات گذاشته است ،پیشینه این آیین با بنیاد فلسفی رهبران اولیه آن قرین به هزار سال قدمت موجودیت خود را با نوشتههایش به اثبات رسانده است و در این راه فراد و فرودهای دشواری را تجربه کرده است ، اگر چه روبنای آن مملو از راه بهتر زیستن را بشارت میدهد، اما جوهر حقیقی آن از نادرترین آیینهای است که تمامی عناصر یک ملت را در خود زخیره کرده است و نیازمند تأیید متقابل از سوی دیگران در این استدلال نخواهد بود،چون تکیه گاه اساسی این همان دفاتر ( کتابهای آیینی ) است که جواب گوی تمامی این گفتهها خواهد بود، اگر چه این کتابهای آیینی با زبان کوردی (لهجه ی گوران قدیم) نگاشته شده است ،اما حامل بسیاری از لغات و جملات سنگینی است که درک آن برای هر کسی آسان نخواهد بود و برای این امر مهم باید کوردی گوران قدیم( هورامی کنونی) را به درستی فهمید! در این پیرامون باید یاد آور شد که در میان مابقی حافظان و متکلمان لهجه ی کوردی گوران همانا تیره ای از مردم کورد یارسانی بودند که در حوالی مقبره و زیارت گاهای رهبران و پیران یارسانی در جایگاهی بنام ( زرده ) مسکن گزیده بودند که در حراست و نگه داری و کلام خوانی و بویژه تداوم زبان کتابی آیین یارسان نقش پرباری را تا کنون بر دوش خود حمل کرده اند و در این مسیر تاکنون دچار مشقات و حتا مصیبتهای زیادی شده اند که تازه ترین همان بمباران شیمیایی سالهای شصت بود که دهها نفر را به کام مرگ و فلجی کشاند و آثارش در نسلهای آینده هم ادامه خواهد داشت، اگر چه این امر آنسان کشی در هیچ ارگان دولتی و بین المللی ثبت و یا به رسمیت شناخته نشده است!؟

qomamize_2

 لبّ کلام این نوشته در این است که همان گونه کلیسا، کنیسه و مسجد در ادیان مسیحی، یهودی و اسلام نقش خود را دارند در آیین یارسان هم (جم خانه) نقش ویژهای در اجرای مراسمات آیینی دارد،بنابرین در هر کجا جمعیت متناسب فراهم باشد چنان مکانی لازم خواهد بود،مکان زرده در ریژاب دالهو مکان مقدس و تاریخی یارسانیان است روزانهٔ حد اقل ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر به آنجا جهت زیارت مقبره بزرگان آیینی و اجرای مراسم مذهبی در رفت و آمد هستند و علاوه بر این جمعیت مردم روستای زرده چنان شرایطی را مهیا میکند که لا اقل ( جم خانه)ای داشته باشند، و در این راه سال هاست که خود مردم زرده در تلاش هستند که با پول و بازوی خود از این مکان برخوردار شوند، که در این راستا نزدیک به سالی است که در حال ساختن جم خانهای هستند تا بتوانند هم راه اجرای مراسمهای آیینی خود را آسانتر کنند و هم در این راه به باقی عموم زیارت گرها یاری رسانده باشند،اکنون بعد از اختتام جم خانه در بان گومه زرده! واقع در سمت غرب مقبره داود،رژیم اخوندی در این امر دخالت کرده و شوربختانه علارغم خواست مردم و در تناقض با آیین یرسان جم خانه را به (حسینیه ) تبدیل ونامگزاری کرده است !؟ و تابلو آن به نام "حسینیه برکت روستای زرده" بر درب جم خانه وصل کرده است!؟ اکنون باید پرسید این چه برکتی است که رژیم اسلامی ایران آنرا برای این مکان آیینی یارسان تدارک دیده است؟ چشم اندازی که از این سوال ترشح میشود به احتمال اینکه این مکان را قبل از هر کاری، کلید آنرا به عامل محلی خود بسپارد و کم کم شرایطی فراهم کند شاید روزی اخوندکی همراه مهر نماز و تسبیح...گاه گوداری به آنجا تشریف فرما شود و موجبات ارشاد مردم گاور آن دیار را فراهم کند!! و به سبک خویش از راه عاملان خود بخواهد که سعی کنند رفتگان یارسانی را رو به مکه به خاک بسپارند نه به سمت هورامان (پردیور) و...غیره

qomamize_3

 از سوی دیگر بعد از به سر کار آمدن دولت شیعه صفوی،پیروان آیین یارسان دچار کشتار و ظلمهای مضاعفی شدند و به همین خاطر برای بقای خود شرایط غیر انسانی و خلاف میل خود را در ظاهر قبول کردند و در طول ۴۰۰ سال سپری شده از تاثیر گذاری و تاثیر گرفتن بدور نبوده است، همچنانکه عید قوربان ...از بیرون وارد این آیین شده است وهیچ مناسبتی با یارسان ندارد و مهمتر از اینها به قالب در آوردن امامان شیعه در اصول آیین یارسان، در این پیرامون اگر چه مجال را در شرح جامعی در این مقال نمی گنجد، اما به رای خود روزنههای کوچکی را باز خواهم کرد، آیین یارسان، آیینی است که ریشه و منابع آن قبل از اعلام موجودیتش به چند هزار سال پیش بر میگردد و در واقع گوشهای تغیر یافته و برگرفته از آیین مزدایی است که خود مزدا قبل از زرتشت بوده و تنوع چند خدایی در آن وجود داشته است که ایزدانی چون مهر، زروان، اهورامزدا...صاحب قدرت بوده اند و به مرور زمان آیینهای دگر از اینها تاثیر گرفته است و هرکدام در زمان خاصی ظهور کرده اند، آیینهای زرتشت، مانی، مزدک و...از این شمارند، بنابر بسیاری دلائل و پایه و اسولات، اندیشههای یارسان بی مایه از آنها نبوده است و در راستای صحت این گفتهها باید گفت؛ اندیشه ی ( دونادون) یا همان زاد و مرد و پالایش روح،ریگ مشترکی بین آیین هندو و آیینهای مزدایی، مانی... است و به همین مناسبت دونادون در آیین یارسان یکی از ستون فقرات اساسی است و در باره آن در کتابهای آیینی یارسان سرودههای فراونی موجود است و باور بر این است که انسان میمیرد اما برای زنده شدن در جسمی دیگر، به این معنی نه یک بار،بلکه تا هزار بار این فرصت زنده شدن را دارد تا روح انسان پالایش یابد،پس در این دوره هزار ساله هر یارسانی با تکیه بر باور دونادون قادر است بعد از مردن وارد جسم حیوانات، امامان، پیقمبران و...غیره شود تا روان خود را صیقل دهد و به حقّ بپوندد، البته به شکلی موقتی در گذر زمان ( باور دونادون یارسان)، با تکیه به این باور و همچنان فهم من از این اندیشه، با رعایت اصول یارسانی و احترام به تمامی مقدسات و ادیان دیگر هیچ کدام از امامان و پیقمبران جایگاهی در رهبریت آیین یارسان ندارند! چون وقتی در متن دفتر دوره " بهلول دانا " آمده: زروان بیانی،زرون بیانی = نه دوره ی ورین، زروان بیانی، به این معنی بهلول در دون زروان که یکی از خدایان چند هزار سال پیش دین مزدا بوده، و هیچ دلیلی نیست که زروان نقش تمامی پایههای اندیشه بهلول یا حتا یارسان را داشته باشد!؟ اگر فلان رهبر آیینی یارسان در دون امام علی یا امام حسین ظهور کرده البته بنا بر باور دونادون،تنها در دورهای نامشخص و گذر به این اجسام یا بدنها راه یافته اند نه با سمتی رهبری برای آیین یارسان،در باور دونادون؛ گذر روح از راههای متفاوت چون؛جمادی، نباتی،حیوانی... به سوی سیر تکاملی در حال تکمیل و پالایش روح است ، اما در اینجا بحث بر سر اینست که در طول ۲تا ۳ قرن باور های نامتناسبی وارد جوهر اصلی آیین یارسان شده است، سال هاست سالار، سرور و موللام که تنها میتواند " سلطان سهاک " باشد به جای امام علی به پیروان آیین یارسان قالب کرده اند!؟ امام حسین را به نام شاه دالهو معرفی کرده اند، درو دیوار بابایادگار را به نام یادگار حسین نقاشی کرده اند! با همکاری افرادهای ارزان قیمت کم کم مردها را به سمت مکه به خاک میسپارند!؟ در آیین یارسان رهبریتی غیر از رهبرانی که با زبان کوردی یا لوری کلام سروده اند وجود ندارد، انهایکه ادعای غیر از این را دارند پارکینگ اطلاعات در انتظار آنهاست، پیوستن غیر کوردها به آیین یارسان زیاد قدیمی نیست و داستان دیگری دارد، امروزه در میان یارسانیها تنها کوردهای یارسانی هستند که در میدان عمل برای احقاق حقوق ملی و آیینی خود تلاش میکنند...
 از سوی دیگر و بر همین منوال در دهه ی شصت رژیم اخوندی، مسجدی را در بخش گهواره گوران برپا کرد که سالها تنها کبوترها به آنجا سر میکشیدند ، چون نزدیک به صد درصد مردم گهواره از پیروان آیین یارسان بودند ، اگر چه اکنون تک توکی کفترباز با کفترهایشان به آنجا میروند، ولی در تفرقه ی مردم و مزدوری برای رژیم هم بی تاثیر نیستند، رژیم اخوندی بیش از ۳۶ سال است نه تنها به آیین یارسان و مردمش هیچ حقی روا نمی دارد، بلکه غیر از آیین رسمی هکومت هیچ دین و مذهب دیگر را در برابر خود قبول ندارد و سال هاست از ساختن مسجدی برای سنی مذهبها در تهران که خود بیشترین پیروان اسلام را در جهان دارند روا نمی دارد، حال چگونه باید انتظار داشت برای مردمی که تنها پاکی، راستی و کوههای دالهو پشتیبان آنها هست مورد ظلم و استبداد آنها قرار نگیرند و مراکز آیینی آنان را به جماران قم تبدیل نکند!! رژیم اسلامی ایران از روزی که به سر کار آمده در راستای اهدافش برای استان کرماشان نقشهٔهای پیچیده و پلیدی را در سر پرورانده و دارد، آنهم اجرای یک دست کردن زبان، آیین و ملت است، بنابرین هر ضربهای که به جامعه ی کورد یارسان میخورد، خنجری است که به بدنه ی اصلی حامیان فرهنگ، زبان و تاریخ کوردستان خواهد خورد ،لاکن نباید به این گونه سیاستها بی تفاوت بود و از هر کانالی ممکن در برابر آن ایستادگی کرد، احزاب کوردی و مسئولیت پذیر باید اینرا بدانند که با از دست دادن این طیف از ملت کورد سرنوشتشان در جنوب کوردستان نه تنها مبهم آمیز خواهد بود، بلکه معادلات سیاسی آنها را بطور کلی عوض خواهد کرد،بنابرین شایسته است در برابر اینگونه حرکات در مناطق یارسانی نشین نظرات و همکاری و پشتیبانی را در عمل از خود نشان دهند.
 در خاتمه ناگفته های باقی مانده باید به جامعه کورد یارسان یاد آور شد که گویا چند سالی است جریانی تحت عنوان" مجمع مشورتی یارسان"در عرصه ی دفاع از حقوق مردم یارسان از بطن خواستههای مردم یارسان متولد شده است و گاه گداری حرکتهای مثبتی را از خود بروز میدهد!؟ ولی گویا با پروژه ی " حسینیه برکت" زرده که امروزه در جریان است سر سازگاری دارند! وگر نه واکنشی را از خود نشان میدادند، اگر چه سال گذشه اطلاعات اندکی که از این جریان دریافت کردم در واقع زیاد هم غیر منتظره نبود ، چون در کنار افراد دلسوزی از این جریان تک توکی فعال هستند که متاسفانه با گذشتهای که داشته و ادامه دارد قادر نیستند گامی مردمی و خیر خواهانه بردارند و به عبارتی دیگر در سنگر زیان آوران یارسان قرار دارند، بنابرین شایسته نیست به اینگونه ادامه دهند و در غیر این صورت ارگان نامبرده را باسازی کنند (پیشنهاد)و در راستای مطالبات راستین مردم، یارسان گونه ،از تمامی مناطق یارسان نشین عضو گیری کرده و با حمایت آنها در حد ممکن بازتاب مدافع حقوق مردم یارسان باشند، باشد آن روز که همه با یک صدا و با حمایت دوستدارن و ازدیخواهان از قم آیزه کردن مراکز آیینی یارسان ممانعت به عمل آید.

Freitag, 14. August 2015

پیشکش وروح پاک دوست ئه زیزم جوانه مرگ ئه ستاد نازار رضایی و داخ گرانیکم ئه رای روحی شاد و یاد و خاطره ی همیشه زنده س.









پیشکش وروح پاک دوست ئه زیزم جوانه مرگ ئه ستاد نازار رضایی و داخ گرانیکم ئه رای روحی شاد و یاد و خاطره ی همیشه زنده س......................

ده نگ تمویره له سر پنجه کاک حمید مرادی
له ئشعار زنده یاد میزاحسین سهرابی
با تشکر له زحمات برای ئه زیزم کاک نوذر سهرابی
مونتاژ. کاکی عه لی یوسفشاهی
******
له ئشعار زنده یاد میزاحسین سهرابی
مایلی و میل مهوشان مس
ار چون سلیمان انگشترید بو
انس و جن و دیو نه فرمانت بو
هزاران سپا نه دیوانت بو
باز هم تا و سر دنیات نوردن
عاقبت مرگن هر مبو مردن

ار چون شاه جمشید جم آرا جم بو
هفتصد سال پایه تختد محکم بو
تاج سلطنت له روی سرد بو
بیست و چوار کشور فرمان برت بو

ار چون شاه ضحاک مار نه دوشت بو
سر تا پا لباس غضو پوشت بو
نه هزار سال عمر یک روژت کم بو
ایران کل نه ژیر ظلمت ماتم بو
روژی دو نفر باج و تیغت بو
خوراک ماران بی دریغت بو

باز هم تا و سر دنیات نوردن
عاقبت مرگن هر مبو مردن


ار چون فریدون فرت و بار بو
مدامن چهرت چون نوبهار بو
نه دس راست سام سوار بو
نه چیت تارون خنجر گذار بو
سلسله سپات هزار هزار بو
ضحاک نه بندت حلقه زنهار بو
تاریخ عمرت نه پانصد سال بو
دشمنانت گشت بی پر و بال بو
باز هم تا و سر دنیات نوردن
عاقبت مرگن هر مبو مردن
ار چون کیقباد نه البرز کوه بید
تقوا و طاعت دار دور نه گروه بید
نهصد سال تمام ایران مدار بیت
نه تخت شاهی ویت بیقرار یبتگ
ار چون کیکاوس طبل کوست بو
چن هزار فیلان منگلوست بو
تاج دانه بند طاوس پرت بو
طوس سپه دار صاحب فرت بو
ار چون کیخسرو خسروانیت بو
دوشقه ی درفش کاویانیت بو
شب رنگ بهزاد اسب ژیرت بو
برزو فرامرز زال پیرت بو
شیری چون روسم پهلوانت بو
سراسر جهان نه فرمانت بو
جام جهان بین جهان نمات بو

ار چون روسم کله دیو نه سرت بو
خفتانب نه پوس بور نه ورت بو
نعره رعد آسا کوهان کنت بو
حلقه خم خام دیوان بنت بو
گرز نهصد من سام دورت بو
اسلحه و اسباب پوس بورت بو
نه هفتصد فزون سالت تمام بو
بابوت زال زر ژ نطفه سام بو
رخش میدان جوجهان گیرت بو
تدبیر طلسم زال پیرت بو
باز هم تا و سر دنیات نوردن

عاقبت مرگن هر مبو مردن
چون گودرز درفش خورشید فشت بو
هفتاد و هشت کر لشگر کشد بو
گیو صف شکن پیران گیرد بو
بهرام و فرهاد دنگ دلیرت بو
بیژن جنگی نوجواند بو
کشنده حومان پهلواند بو
ار چون قارون گنج بیشمارت بو
دانه و جواهر و خروارت بو
صد قطار شتر ژیر بارت بو
چند نو محوشان پرستارد بو
حسین درد دل با هر نه دل بو
دلکت چون طاو طیان نه کل بو
هزاران چون تو آمان ویردن
هیچکس تا و سر دنیا نوردن
عاقبت مرگن هر مبو مردن
تمام رنج بیور هناسه سردن







Donnerstag, 6. August 2015

یارسان آیینی است که تمام باورهای عقیدتی وایمانی موجوددرجهان هستی برایش محترم بوده واحترام میگذارد.. به قلم شاعر گرانقدر ولاتمان استاد حسین قاسمی

بادرود وسلام وعرض ادب واحترام بحضور دوستان عزیز چه آنانکه همکیشند وچه آنانکه همکیش نیستنداما انسانند وراه وروش انسانی رافدای مطامع شخصی وقرض ورزیهای نابخردانه نمی نمایند.
یارسان آیینی است که تمام باورهای عقیدتی وایمانی موجوددرجهان هستی برایش محترم بوده واحترام میگذارد وتمام باورهای دینی رادرسراسرجهان خواست ومشیت صاحبکرم میداند چونکه رکن اساسی باورداشت یارسان موضوع دونادون ویاهمان گردش ذات استکه دفتر دراین باره میفرماید«بت وبتخانیچ خواجام نیاوی...پوسه مواچان بتیچ خودایی«
شاید دوستان تاریخ چندین ساله زندگی یارسانیان را که سینه به سینه به مارسیده است بدانند واطلاع داشته باشند که مردم یارسان بارها وبارها مورد یورش پیروان سایرمذاهب قرارگرفته اند اما چون تابع وپیرو حق وحقیقت بوده وهستند همیشه ازاین یورشهای ناجوانمردانه سربلند وروسفید بیرون آمده اند ودانسته ومیدانند که مورد ظلم وستم واقع گردیده اند وهمیشه درمقام دفاع ازخودنیاکان ماجان نثاریهاشایان توجه ازخودنشانداده اند ولی هیچگاه درجهت توهین واهانت به اصل مذاهب مهاجمان برنیامده وبرنخواهند آمدچون آیین یاری اینراازیاران خواسته است.
بااجازه بزرگتران میخواهم به دوواقعه تاریخی معاصر که بایکی ازاین دوواقعه شخصاً آشنایی داشته وشاهدبوده ام بپردازم.
اولی درجنگ جهانی دوم که قوای انگلیس ناجوانمردانه غرب ایران را مورد هجمه قرارداده وارتش نوپا وفقیرکشورمان ازنظرتجهیزات وبنا به دلایل سیاسی پس ازمقاومتی جزعی صحنه نبردراترک وسربازان گرسنه وبی پناه ایران آواره کوه وکمر وبیابانها گردیده بودند درمناطق غیریارسانی متاسفانه مورد بی حرمتی وغارت سلاح وحتی لباس وپوتین هایشان قرارگرفته اند اما وقتی این سربازان گرسنه وخسته وارد دالاهو ومناطق یارسان نشین گردیدند باسفارش پیشوایان بزرگوار وخردمند یارسانی مورد بهترین مهمان نوازیها واقع گردیده وحتی یک پوکه فشنگ از آنان به یغمانرفت وبازهم به سفارش سادات بزرگوارمان تانزدیکهای شهرکرمانشاه همراهی وباتوصیه همین بزرگان درهرآبادی طول مسیر بانان وآب وهرچه ازخواراکی مقدورروستاهابودسیر گردیده وشبهاهم درکنار ناموس یارسانیان بی توطه میکردند همچنین در مرداد59 بنابه تاکتیکهای جنگی یاهردلیل دیگر بازهم تاریخ تکرارگردید ومردم یارسان بازهم مهمان نوازی ودستگیری از مظلومان را به اثبات رساندند دقیقاً بیاددارم که ازراه دهستان بیوه نیژ سربازان ودرجه داران وافسران فروانی وارد خاک گوران گردیدند وبه همان صورت پیشین مورد توجه پیران یارسان ازجمله خاندان بزرگوار حیدری گوران واقع گردیدندوبنابه توصیه همین پیران بزرگوار زنان روستاها بدون خستگی مشغول پخت نان بوده وسربازان گرسنه رابدون هیچ چشمداشتی سیر می نمودند یکی از این بانوان کهنسال بسیارمهربان ودلسوز مرحوم زری شاهمرادی همسر مرحوم استادعلی عسکر گهواره بود که چندین شبانه روز با دست ودلبازی وسخاوت تمام بدون خستگی مشغول پخت نان وپذیرایی از این گرسنگان بود(روانش شاد ویادش گرامی باد).
پس یاران عزیز توجه داشته باشند درآیین یارسان انسانیت وشرافت انسانی بالاتراز رنگ ونژاد ومذهب میداند پس بیاییم با صعه صدر ومماشات کامل باسایرمذاهب وادیان همزیستی مسالمت آمیزداشته باشیم وبدی وشرارت ونابخردی انسانهارا به حساب اعتقاداتشان نگذاریم اول وآخرمان یار حسین قاسمی گهواره 15/5/94 کرج



Samstag, 1. August 2015

اول و آخریار: برگزاری مراسم دومین سالگرد شهادت شهید راه یاری محمدقنبری


































»»»»»»»»»»»»

خانواده ی محترم شهید قنبری وهمچنین بر گزار کنندگان دومین مراسم سالگرد شهید محمد قنبری که با حضور پرشور کلیه یارسانیان عزیر بخصوص سادات وهنرمندان وصاحب نظران ودیگر عزیزان که از راههای دور قدم رنجه فرمودند ودر این مراسم شرکت نمودند صمیمانه تشکر وقدر دانی مینماید دومین سالگردققنوس افلاکی یارسان شهید محمد قنبری در میان حضور پرشور هزاران عاشق ودلسوزان راه شرط و اقرار یاری در روز جمعه 1394/5/9 برگزار شد و یاران حق طلب با شهید پروانه صفت خودضمن گرامیداشت یاد و خاطره ی آن شهید والا مقام توسط دوستدارانش یکبار دیگر با اهداف و آرمانهای آن شهید تجدید عهد و پیمان کردند . این مراسم شامل سخنرانی جمعی از سادات و صاحبنظران عزیز یارسانی و همچنین با حضور پر شور اعضاء محترم مجمع مدنی مشورتی یارسان وهمینطوربا اجرای نواهای عرفانی توسط چند تن از هنرمندان و کلامخوانهای یارسانی بود وهمگی با وحدت وهمدلی مراسم دومین سالگرد شهید محمدقنبری به پایان رسید در پناه حق باشید وامیدوار به کرم خاوندکار»»»»»»»»»»»»1394/5/9

با تشکر  از  جناب  بهبود فریاد  بابت زحمت و تصویر برداری 

Mittwoch, 22. Juli 2015

این قطعه ی ادبی درتابستان 1392 هنگام شنیدن خبر جانگداز، سفر یارسانی عزیز شهید محمد قنبری برذهنم جاری شد . سید فریدون حسینی



مرثیه ای برای سه یار یارسانی، که پروانه وار ، در شب تیره وتار ایران ، گرد شمع یاری پر زدند و عاشقانه سوختند ، نیکمرد طاهری، حسن رضوی ومحمد قنبری.

سوختم در آتش وگشتم رها
تاکه گویم باشما بس نکته ها
همچوققنوس ** نار وخاکستر شدم
پرکشیدم زین جهان و بی پرشدم
لیک برآید فردااز خاکسترم
صدهزاران ققنوس دیگر دربرم
ای رفیقان ، عزیزان، یاران من
ای که گردا گرد پیکر بی جان من
با شما دارم سخن از جبر روزگار
کاین بساط ظلم نباشد ماندگار
آمدند ورفتند بیشمارزین ظالمان
عاقبت برقعر تاریخند این حاکمان
دست یاری بردست همدیگر نهید
تا به همت زین مشکل ها یررهید
کینه از دل بزدایید و دست دردست
تا ز جام باده ی حق بگردید سر مست
دل که باید مأمن یار باشد
پاک ، بی عیب و بی خار باشد
کس نرنجاند و غمگسار یار باشد
گرچه همچو حلاج برسر دار باشد
جان خویش از بهر یاران کردیم سپر
لیک زدالان حلول بازآییم باردگر
دست حق با ما ومی گردیم گرد جهان
چون به یاری یش نکردیم شک وگمان

این قطعه ی ادبی درتابستان 1392 هنگام شنیدن خبر جانگداز، سفر یارسانی عزیز شهید محمد قنبری برذهنم جاری شد . سید فریدون حسینی

** ققنوس پرندهٔ مقدّس افسانه‌ای است که در اساطیر ایران از آن نام برده شده. دربارهٔ این موجود افسانه‌ای گفته می‌شود که وی مرغی نادر و تنهاست و جفتی و زایشی ندارد. اما هزار سال یک بار، بر توده‌ای بزرگ از هیزم بال می‌گشاید و آواز می‌خواند و چون از آواز خویش به وجد و اشتیاق آمد، به منقار خویش آتشی می‌افروزد و با سوختن خویش در آتش ، ناگهان از خاکستر آن، ققنوسی دیگر متولد می‌شود. ققنوس در اغلب فرهنگ‌ها نماد جاودانگی و عمر دگربار تلقی شده‌است.

دومین سالگرد مراسم بزرگداشت شهید راه دین یارسان محمد قنبری در شهرستان قزوین




( اول و آخر یار )
به یاری سلطان پردیور و پیران حقیقت و همیاری و شرکت یاران و احساس مسئولیت تمام ملت یارسان ودیگر انسانهای آزاده و حامی حقوق شهروندی در برابر خون و ندای حق طلبانه این شهیدان با برگزاری دومین سالگرد مراسم بزرگداشت شهید راه دین یارسان محمد قنبری در شهرستان قزوین روستای قره داش از توابع تاکستان روز جمعه 1394/5/9 از ساعت 16 تا 18عصر در جوار آرامگاهش گرد هم می آئیم


خوشا آنان که با عزت ز گیتی

بساط خویش برچیدند و رفتند


ز کالاهای این آشفته بازار

شهادت را پسندیدند و رفتند .

سپاس  از  جناب  بهبود فریاد

Montag, 6. Juli 2015

خبرگزاری ملی و میهنی ایران: تذکر کتبی نماینده مجلس درباره نقض حقوق اقلیت یارسان سند

خبرگزاری ملی و میهنی ایران: تذکر کتبی نماینده مجلس درباره نقض حقوق اقلیت یارسان سند

تذکر کتبی نماینده مجلس درباره نقض حقوق اقلیت یارسان  سند
یکی از نمایندگان مجلس با اشاره به نقض حقوق اساسی اقلیت یارسان (اهل حق) از جمله عدم پذیرش شهادت و رد شدن در گزینش های اداری، خواستار توجه بیشتر مسئولان اجرایی و قوه قضائیه به حقوق اساسی و شهروندی آنان شد.
ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سید سعید حیدری طیب نماینده کرمانشاه، طی یک تذکر کتبی، نوشته که با اینکه جمعیت قابل توجهی از استان کرمانشاه را اقلیت یارسان تشکیل می دهد، ولی چه در مراحل گزینش و چه در محاکم قضایی حقوق اساسی و شهروندی آنان نقض می شود، شهادت آنها در محاکم قضایی مورد قبول قرار نمی گیرد و در گزینش اداری نیز رد صلاحیت می شوند.
این تذکر کتبی که از جمله وظایف و اختیارات نمایندگان است، خطاب به حسن روحانی رئیس جمهور و وزیر دادگستری امضا شده است.
سیاوش حیاتی، سخنگوی مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان، پیشتر در گفتگویی با هرانا، با اشاره به این موضوع گفت: “ما وقتی درخواست به رسمیت شناخته شدن از سوی قانون اساسی را داریم می گویند شما زیرمجموعه مسلمان و تشیع هستید، وقتی کار به گزینش و استخدام جوانان می رسد فقط با انکار و کتمان هویت استخدام یک جوان ممکن می شود، صرف انکار هویت و اعلام بریدن هم کافی نیست و شما باید اثبات کنید که واقعا از هویتتان بریدید.”
آقای حیاتی، با “تبعیض همه جانبه” خواندن آنچه بر اقلیت یارسان اعمال می شود، افزود: “قانون اساسی یارسان را به عنوان یک آیین به رسمیت نشناخته و در طول سال های حکومت جمهوری اسلامی ، ما حتی یک نماینده در مجلس یا نهادهای تصمیم گیری نداشتیم، به رسمیت شناخته شدن از سوی قانون اساسی در حال حاضر مهم ترین مطالبه پیروان این جمعیت است.”
به گفته آقای حیاتی مطالبات پیروان آیین یارسان ضمن اینکه کاملا جدی و واقعی است ولی چندان جنبه سیاسی ندارد: “اینکه بچه های ما هم مثل بقیه در این کشور بتوانند کار و زندگی کنند، خواسته ناحقی نیست و اینکه بدون هیچ دلیلی به اعتقادات و نمادهای ما توهین نشود مطالبه بزرگی نیست.”
گفتنی است طی خرداد تا مرداد ماه ۱۳۹۲ سه تن از پیروان آیین یارسان به نام های حسن رضوی، نیکمرد طاهری و محمد قنبری در اعتراض به تبعیض و رفتارهای توهین آمیز علیه این اقلیت، اقدام به خودسوزی کردند، این حرکت پس از آن انجام گرفت که سبیل یک زندانی یارسانی به نام کیومرث در زندان همدان به زور تراشیده شد، این اقدام، توهین به آداب و رسوم پیروان این کیش به شمار می‌رود.
پس از این واقعه، یکی از جوانان یارسانی همدان به نام حسن رضوی، به نشانه اعتراض در مقابل فرمانداری همدان اقدام به خودسوزی کرد که بر اثر شدت جراحات ناشی از سوختگی چندین روز بعد در بیمارستان درگذشت. در بامداد چهاردهم خرداد همان سال، یکی دیگر از پیروان یارسان به نام نیکمرد طاهری در برابر دوربین، خود را آتش زد و ساعتی بعد جان باخت.
اهل حق یا یارسان، آیینی است با مناسک عرفانی که جمعیت آنان در ایران حدود دو میلیون تن براورد می شود و بیشتر در مناطق غرب و شمال غرب ایران سکونت دارند.  به نقل از خبرگزاری هرانا
این مطلب را به اشتراک بگذارید:
 برگرفته  از  سایت http://news.melimihani.org/?p=28566